عملکرد «سفارس» در سایه نقد
به گزارش نبض بازار- شرکت سیمان فارس و خوزستان، با سودآوری بالا و رشد قابل توجه پرتفوی بورسی، به یکی از نمادهای جذاب بازار سرمایه تبدیل شده است. با این حال، وابستگی به منابع درآمدی با ریسک بازار و سهم کم فعالیت عملیاتی، از جمله نقاط ضعف ساختاری این شرکت محسوب میشوند. سرمایهگذاران باید بین بازده بالا و ریسک نوسانات بازار سرمایه توازن برقرار کنند و انتظار رشد درآمد عملیاتی واقعی را برای افزایش پایداری شرکت داشته باشند.
اتکا به درآمد ثابت
شرکت سیمان فارس و خوزستان (نماد: سفارس)، به عنوان یک شرکت مادر تخصصی در صنعت سیمان، در سالهای اخیر با سودآوری بالا در صدر توجه سرمایهگذاران بورسی قرار گرفته است. با این حال، نگاهی دقیقتر به صورتهای مالی سالهای ۱۴۰۳ و ۱۴۰۴، هم فرصتها و هم محدودیتهای این شرکت را نشان میدهد.
در سال مالی ۱۴۰۴، درآمد عملیاتی شرکت از ابتدای سال تا پایان مهرماه حدود ۵۳،۴۰۱ میلیون ریال بوده است. این رقم نشان میدهد فعالیتهای عملیاتی شرکت، که شامل مدیریت زیرمجموعههای سیمانی و تولید مستقیم است، بخش کوچکی از درآمد کل را تشکیل میدهد.

بیش از ۹۵۷،۱۱۲ میلیون ریال از ابتدای سال ۱۴۰۴ از سود تضمین شده به دست آمده است، که حدود ۱۸ برابر درآمد عملیاتی است. این نسبت نشان میدهد شرکت به شدت به منابع مالی با درآمد ثابت متکی است. با توجه به سود فروش سرمایهگذاریهای بورسی حدود ۳۲۸،۰۷۹ میلیون ریال، شرکت توانسته رشد پرتفوی بورسی خود را به خوبی به سود نقدی تبدیل کند. درآمد حاصل از سود سهام زیرمجموعهها نیز در مقایسه با سایر منابع، ناچیز و حدود ۵۳،۴۰۱ میلیون ریال است.

وضعیت پرتفوی و سرمایهگذاری
با اینکه سیمان فارس و خوزستان (سفارس) سود خالص بالایی بیش از ۵۰ هزار میلیارد ریال در سال مالی ۱۴۰۴ ثبت کرده، وابستگی شدید به سود تضمین شده و سرمایهگذاریهای بورسی و سهم اندک درآمد عملیاتی، نشان میدهد عملکرد واقعی شرکت ضعیف و ریسک ناپایداری آن برای سهامداران بالاست.
ارزش سهام شرکتهای قابل معامله در بازار سرمایه از ۱۲،۰۲۲،۲۰۵ میلیون ریال در اردیبهشت ۱۴۰۴ به ۱۲،۳۵۰،۲۸۳ میلیون ریال در مهر ۱۴۰۴ افزایش یافته است. این رشد نشاندهنده افزایش ارزش داراییهای بورسی است، اما همزمان شرکت به شدت به نوسانات بازار سرمایه حساس است. در سال ۱۴۰۳ نیز شاهد افزایش حدود ۷۰۴ میلیارد ریالی پرتفوی بورسی بودیم، که نشاندهنده یک روند مشابه در سالهای گذشته است.

عملکرد مجامع و سود نقدی
در مجمع عمومی سالیانه برای سال مالی منتهی به ۱۴۰۴/۰۲/۳۱ سود خالص: ۵۰،۰۲۳،۵۰۰ میلیون ریال، سود انباشته ابتدای دوره: ۴۰،۲۷۴،۲۴۷ میلیون ریال، سود انباشته پایان دوره: ۴۸،۵۵۹،۱۹۸ میلیون ریال و سود نقدی هر سهم: ۲،۰۷۰ ریال
با این تصمیم، شرکت حدود ۸،۲۸۴،۹۵۱ میلیون ریال از سود خالص را در قالب سود انباشته حفظ کرده و باقی را بین سهامداران تقسیم کرده است. این سیاست نشاندهنده تعادل نسبی بین پرداخت سود و نگهداری منابع برای سرمایهگذاریهای آتی است.

عدم اتکا به توسعه
بیش از ۹۰٪ درآمد شرکت از سود تضمین شده و سرمایهگذاریهای بورسی حاصل میشود. این ساختار درآمدی پایدار، اما نسبت به نوسانات بازار سرمایه و تغییر نرخ سود حساس است. درآمد حاصل از فعالیتهای عملیاتی خود شرکت، حتی در سال ۱۴۰۴، کمتر از ۵٪ درآمد کل است. این موضوع نشان میدهد شرکت هنوز به توسعه و بهرهوری عملیاتی متکی نیست.
با توجه به ساختار درآمدی شرکت، عملکرد عملیاتی سفارس همچنان ضعیف و محدود به چند درصد از کل درآمد است، در حالی که بخش عمده سود شرکت از منابع مالی با ریسک پایین مانند سود تضمین شده و سرمایهگذاریهای بورسی تأمین میشود. این موضوع موجب شده شرکت از نظر عملیاتی توان واقعی تولید و بهرهوری در صنعت سیمان را نشان ندهد و وابستگی شدید به بازار سرمایه، سود تضمین شده و قیمت سهام زیرمجموعهها، ریسک بالایی برای سهامداران ایجاد کند.
رشد پرتفوی بورسی شرکت اگرچه جذاب به نظر میرسد، اما تمرکز بر سهام زیرمجموعهها باعث میشود هر اصلاح بازار سرمایه، مستقیماً بر NAV و سودآوری سفارس تأثیرگذار باشد. این وابستگی ساختاری، شرکت را به تغییرات اقتصادی، نرخ بهره بانکی و نوسانات بازار سهام حساس میکند و پایدار بودن سود را به چالش میکشد.
سیاست تقسیم سود نقدی نیز اگرچه با مبلغ ۲،۰۷۰ ریال به ازای هر سهم جذاب است و بخش عمدهای از سهامداران را راضی نگه میدارد، اما با توجه به محدود شدن منابع برای سرمایهگذاری عملیاتی، این اقدام میتواند رشد واقعی شرکت را محدود کرده و پایداری سود بلندمدت را به خطر بیندازد.
شرکت سیمان فارس و خوزستان از نظر سودآوری کوتاهمدت و جذابیت بورسی عملکرد بالایی دارد، اما وابستگی شدید به سود تضمین شده و سرمایهگذاریهای بورسی، سهم اندک فعالیت عملیاتی و عدم شفافیت درباره پروژههای بزرگ نشان میدهد که سودآوری واقعی و پایدار شرکت ضعیف و پرریسک است. سرمایهگذاران باید این ریسکهای ساختاری و عملیاتی را در تحلیل خود مد نظر قرار دهند و بین بازدهی جذاب کوتاهمدت و ریسک بلندمدت تعادل برقرار کنند.
از سوی دیگر، تصمیمات مربوط به جابهجایی کارخانه و خطوط تولید نیز ابهامات جدی ایجاد کرده است. انتقال تجهیزات و بازسازی زیرساختها هزینههای کلان و اختلالهای موقتی در تولید ایجاد میکند، اما شرکت اطلاعات دقیقی درباره تحلیل هزینه-فایده و منابع مالی این پروژه ارائه نکرده است. علاوه بر این، پیامدهای زیستمحیطی و اجتماعی ناشی از تغییر محل استخراج مواد اولیه و استقرار خطوط تولید هنوز روشن نیست و این ریسکها میتواند بر اعتبار شرکت در بازار داخلی تأثیر منفی بگذارد.