سقوط آزاد حاشیه سود در پگاه اصفهان
به گزارش نبض بازار-نخستین و جدیترین نقد به عملکرد مدیریت پگاه اصفهان، از دست دادن کاملِ افسار بهای تمامشده است. اگر گزارشهای این سه ماه را کنار هم بگذاریم، به یک منحنی جنونآمیز میرسیم. نرخ خرید هر کیلو شیر خام و خامه در شهریورماه ۲۲۲ هزار ریال بود. این عدد در مهرماه با یک جهش به ۲۸۴ هزار ریال رسید و در نهایت در آبانماه، سقف ۳۳۱ هزار ریال را لمس کرد.
سوال از تیم بازرگانی غشصفا ساده است: در کدام اقتصاد یا بازار لبنی، نرخ مهمترین ماده اولیه ظرف سه ماه ۵۰ درصد رشد میکند؟ این میزان نوسان نشاندهنده نبودِ قراردادهای بلندمدت با تأمینکنندگان بزرگ و بیدفاع بودن شرکت در برابر دلالان شیر خام است. وقتی مدیران شرکت در آبانماه بالغ بر ۴۴۶ میلیارد تومان وجه نقد را صرف خرید شیر با این نرخهای نجومی کردهاند، عملاً تیر خلاص را به «سود ناخالص» شلیک کردهاند.



از «فوران شهریور» تا «خشکسالی آبان»
مدیریت پگاه اصفهان مانور تبلیغاتی گستردهای روی بازگشت به ریل صادرات انجام داد. در شهریورماه، شرکت با صادرات ۱۰۳۹ تنی، نوید یک تحول ارزی را داد، اما گزارش آبانماه نشان داد که این فوران، تنها یک «جرقه مقطعی» بوده است. حجم صادرات در آبانماه به عدد ناامیدکننده ۶۳ تن سقوط کرد.
این نوسان شدید (افت ۹۴ درصدی حجم صادرات در دو ماه) ثابت میکند که غشصفا استراتژی پایداری برای بازارهای منطقهای ندارد. صادرات در این شرکت نه یک «جریان درآمدی مستمر»، بلکه صرفاً ابزاری برای تأمین موقتی نقدینگی یا تخلیه انبارها بوده است. از سوی دیگر، نرخهای صادراتی پنیر و خامه در آبانماه تفاوت معناداری با نرخ داخلی ندارد؛ پس این سوال پیش میآید که چرا شرکت ریسکهای لجستیک و بازگشت ارز صادراتی را به جان میخرد وقتی حاشیه سود آن با فروش داخلی برابری میکند؟
معمای «محصولات کارمزدی»
یکی از نقاط سیاه در ترازنامه عملیاتی غشصفا، اعتیادِ روزافزون به «تولید کارمزدی» است. شرکت در هشت ماهه نخست سال، بیش از ۷ هزار تن محصول را برای دیگران تولید کرده است. در آبانماه، درآمد کارمزدی شرکت به رقم ۲۷ میلیارد تومان رسید.
این یعنی پگاه اصفهان با آن همه تجهیزات و سابقه برندینگ، عملاً به یک «پیمانکارِ دستدوم» تبدیل شده است. تولید کارمزدی اگرچه هزینههای ثابت را پوشش میدهد، اما برند شرکت را در بازار تضعیف کرده و حاشیه سودی بسیار ناچیز دارد. شرکتی که ادعای رهبری بازار را دارد، نباید خطوط تولید خود را در اختیار برندهای رقیب یا بازرگانان قرار دهد تا آنها سود اصلی را ببرند و غشصفا تنها به «اجارهبهای خط تولید» دلخوش کند.
انرژی و هزینههای سربار؛ جزییاتی که خوانده نمیشود
بررسی ردیف انرژی نشان میدهد که نرخ برق مصرفی شرکت در آبانماه به ۱۰ میلیون ریال به ازای هر مگاوات ساعت رسیده است. با وجود کاهش نسبی مقدار مصرف نسبت به شهریور، هزینههای ریالی انرژی همچنان صعودی است. مدیریت شرکت هیچ توضیحی در خصوص راهکارهای بهینهسازی مصرف انرژی یا مقابله با نوسانات نرخ برق ارائه نداده است. در لایههای زیرین، هزینههای توزیع و فروش نیز به دلیل تورم عمومی، باری مضاعف بر دوش شرکت گذاشته است که در کنار شیرِ ۳۳۰ هزار ریالی، مثلثِ مرگِ سودآوری را تکمیل میکند.
اصلاحاتِ مشکوک در کدال مهرماه
نکتهای که از چشمان تیزبین تحلیلگران دور نماند، کادر توضیحات گزارش مهرماه بود؛ جایی که شرکت از «اصلاحات مقداری به دلیل لغو بخشی از فروش» سخن گفت. این یعنی واحد فروش غشصفا در شهریورماه آمارهایی را ثبت کرده که واقعیت نداشته یا با برگشت از فروش سنگین روبهرو شده است.
این نوع گزارشگری، شائبه «آمارسازی برای آرایش ترازنامه نیمسال» را تقویت میکند. شرکتی که در شهریورماه آمار فروش را بالا میبرد و در مهرماه مجبور به اصلاح و لغو آن میشود، اعتماد سهامداران را به گزارشهای آتی سلب میکند. برگشت از فروش ۱۸ میلیارد تومانی در هشت ماهه اول سال، نشانی از عدم انطباق تولید با نیاز بازار یا کیفیت پایین برخی محمولههای ارسالی است.
در انتظار زمستان سخت
پگاه اصفهان در حالی به پایان سال مالی خود (۳۰ آذر ۱۴۰۴) نزدیک میشود که به نظر میرسد تمام سودهای انباشته خود در نیمه اول سال را در پاییز قربانی کرده است. تکیه بر «فروش ریالی متورم» شاید در نگاه اول جذاب باشد، اما وقتی بهای تمامشده با سرعتی دو برابر درآمد رشد میکند، خروجی کار چیزی جز «زیان عملیاتی» نخواهد بود.
امروز پگاه اصفهان در وضعیتی قرار دارد که هرچه بیشتر تولید میکند، به دلیل نرخ بالای شیر خام، بیشتر در باتلاق بهای تمامشده فرو میرود. اگر معجزهای در بازارهای صادراتی با نرخهای بالا رخ ندهد یا مجوز افزایش قیمت سنگین صادر نشود، سهامداران این شرکت باید خود را برای یک گزارش سالانه «ناامیدکننده» آماده کنند. جاده اصفهان برای پگاه، این روزها بیش از حد لغزنده و پرخطر شده است.