کد خبر: ۲۱۷۸۸۴
۱۹ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۹:۰۱
نبض بازار گزارش می‌دهد:

مهندسی زیان‌آور ملی در اصفهان/ پرداخت 6 دلار برای آبی که ۰.۱ دلار ارزش می‌آفریند

پروژه انتقال آب دریای عمان به اصفهان با هزینه نجومی ۴۰۰ میلیون دلار، در حالی کلید می‌خورد که آورده اقتصادی این طرح برای اقتصاد تنها 150 میلیون دلار است. برای همین است که این طرح را می‌توان نمادی دردناک از «مهندسی کژتاب» در مدیریت آب ایران دانست؛ طرحی که تراژدی تکراری سرمایه‌گذاری‌های عظیم بر بادرفته را تکرار می‌کند.
مهندسی زیان‌آور ملی در اصفهان/ پرداخت 6 دلار برای آبی که ۰.۱ دلار ارزش می‌آفریند

به گزارش نبض بازار، داده‌های رسمی وزارت نیرو و جهاد کشاورزی حکایت از آن دارد که سالانه حدود ۱.۴ میلیارد مترمکعب آب (۲۰ برابر حجم طرح انتقال) صرف کشاورزی در استان اصفهان می‌شود. برآورد‌های مبتنی بر آمار‌های سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (FAO) و بانک مرکزی نشان می‌دهد ارزش کل محصولات کشاورزی استان، با این حجم آب عظیم، حدود ۱۵۰ میلیون دلار است. حال، در تناقضی شگفت‌انگیز، دولت در حال هزینه‌کرد ۴۰۰ میلیون دلار تنها برای انتقال ۷۰ میلیون مترمکعب آب در سال از دریای عمان به اصفهان است؛ بدان معنا که هزینه تأمین هر مترمکعب آب انتقالی (حدود ۵.۷ دلار) از ارزش افزوده خالص هر مترمکعب آب مصرفی در کشاورزی اصفهان (حدود ۰.۱ دلار) به مراتب فراتر رفته است. این معادله اقتصادی اساسا ویرانگر است؛ مانند این که برای آوردن یک سطل آب، طلا هزینه کنیم، در حالی که همان آب تنها برای پرورش چند دانه گندم استفاده شود.

غول بی‌شاخِ کشاورزی ناکارآمد

تمرکز صرف بر تأمین آب جدید، بدون حل ریشه‌های بحران یعنی مدیریت فاجعه‌بار مصرف، این طرح را محکوم به شکست می‌کند. بخش کشاورزی اصفهان، با بهره‌وری پایین آب و فن‌آوری‌های آبیاری منسوخ، چون کشتی‌ای فرسوده است که هرچه بیشتر آب به آن بپاشند، سریع‌تر غرق می‌شود. اتلاف آب در شبکه‌های فرسوده انتقال و توزیع که گاه به ۴۰درصد می‌رسد و الگوی کشت نامناسب، متکی بر محصولات آب‌بَر مانند برنج و ذرت در منطقه‌ای نیمه‌خشک، قلب این بحران را تشکیل می‌دهد.

انتقال آب شور دریا، بدون سرمایه‌گذاری هم‌زمان و عظیم در ارتقای راندمان آبیاری به سیستم‌های نوین (قطره‌ای یا زیرسطحی) و تغییر الگوی کشت به سمت محصولات کم‌آب‌بر و باارزش افزوده بالا، تنها شورابی را به مرداب بی‌بازده موجود اضافه می‌کند و خطر شور شدن خاک‌های زراعی را افزایش می‌دهد. اینجا است که استعاره «تلمبه‌کردن اقیانوس به صحرا» به واقعیتی تلخ بدل می‌شود.

پروژه‌های فانتوم: میراث شوم برنامه‌ریزی ناکارآمد

طرح ملی انتقال آب خلیج فارس به صنایع مرکزی: با وعده تأمین آب برای صنایعی مانند فولاد اصفهان، میلیارد‌ها دلار صرف احداث خط لوله‌ها و تاسیسات نمک‌زدایی شد. اما گزارش‌های دیوان محاسبات کشور (مانند گزارش ۱۴۰۱) نشان می‌دهد بسیاری از این صنایع، به دلایل فنی و اقتصادی، هرگز به این خطوط متصل نشده‌اند یا ظرفیت استفاده کامل را ندارند، در حالی که هزینه‌های جاری نمک‌زدایی و انتقال، کمرشکن است. این پروژه‌ها بیش از آنکه حل‌کننده باشند، به بمب‌های ساعتی مالی تبدیل شده‌اند.

سد‌ها و تونل‌های انتقال آب بین‌حوضه‌ای متعدد: پروژه‌هایی مانند تونل‌های کوهرنگ ۲ و ۳ برای انتقال آب از کارون به زاینده‌رود، نه تنها وعده جبران کمبود آب اصفهان را محقق نکرده‌اند، بحران‌های اجتماعی و زیست‌محیطی در استان‌های مبدأ (چهارمحال و بختیاری) ایجاد کرده و هزینه‌های چشمگیر نگهداری دارند. ارزیابی‌ها نشان می‌دهند بسیاری از این طرح‌ها بدون ارزیابی جامع اثرات تجمعی و با تخمین‌های نادرست از منابع آب قابل اتکا به اجرا گذاشته شده‌اند.

پروژه‌های صنعتی غول‌پیکر بی‌آب: احداث مجتمع‌های پتروشیمی و فولاد عظیم در مناطق خشکی مانند کرمان (پروژه فولاد گل‌گهر) یا بوشهر، بدون تضمین پایدار منابع آب، نمونه‌های دیگری از این «مهندسی وارونه»‌اند. این پروژه‌ها یا ناتمام مانده‌اند (مانند برخی واحد‌های پتروشیمی در جنوب) یا پس از بهره‌برداری، با کمبود آب مواجه شده و فشار غیرقابل تحملی بر منابع زیرزمینی و رودخانه‌های محلی وارد کرده‌اند، مانند آنچه در اطراف مجتمع فولاد مبارکه اصفهان شاهدیم. گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس (به عنوان مثال، گزارش شماره ۱۸۲۵۰ مورخ ۱۴۰۱) بار‌ها بر ناپایداری و ریسک بالای این الگوی توسعه تأکید کرده است. دیوان محاسبات در گزارش عملکرد بودجه ۱۴۰۱ خود اذعان کرد بیش از ۴۲ درصد از پروژه‌های بزرگ عمرانی کشور در مرحله اجرا، «پیشرفت فیزیکی کمتر از ۴۰ درصد» داشته‌اند و بسیاری برای سال‌ها در همین وضعیت راکد مانده‌اند.

بار سهمگین زیست‌محیطی و انرژی:

انتقال آب از فاصله بیش از ۱۰۰۰ کیلومتری دریای عمان به اصفهان، نیازمند صرف مقادیر عظیمی انرژی برای پمپاژ و نمک‌زدایی ست. این فرآیند، ردپای کربنی قابل توجهی دارد و ایران را در دور باطل مصرف سوخت فسیلی بیشتر برای جبران کم‌آبی ناشی از تغییر اقلیم و سوءمدیریت می‌اندازد. از سوی دیگر، دفع شورابه (Brine) تولیدی از نمک‌زدایی، تهدیدی جدی برای اکوسیستم‌های ساحلی و دریایی خلیج/دریا عمان/مَکران و دریای عرب است. مطالعاتی مانند آنچه توسط پژوهشکده علوم دریایی کشور انجام شده، هشدار داده‌اند افزایش شوری و دما ناشی از تخلیه شورابه، تنوع زیستی ارزشمند این مناطق را نابود می‌کند.

شترگاوپلنگ مهندسی برای ادعا و خودبزرگ‌نمایی:

پروژه انتقال آب به اصفهان و امثال آن، بیش از آنکه راه‌حل باشند، تجسم «شترگاوپلنگ مهندسی» (Engineering Chimera) هستند: موجوداتی ترکیبی و ناکارآمد که با وصله‌پینه کردن فناوری‌های پیچیده و پرهزینه (نمک‌زدایی، انتقال بین‌حوزه‌ای) بر پیکره‌ای از ساختار‌های معیوب مدیریتی (کشاورزی ناکارآمد، شبکه‌های فرسوده، برنامه‌ریزی بخشی نگر) ساخته می‌شوند. این موجودات عجیب‌الخلقه، به جای حل مسئله، بار مالی، زیست‌محیطی و اجتماعی کشور را سنگین‌تر می‌کنند و زمینه را برای ظهور فاجعه‌ای بزرگ‌تر فراهم می‌سازند. ادامه این مسیر، نه نجات اصفهان، که تنها حفر گوری عمیق‌تر با هزینه‌ای گزاف‌تر است. سرنوشت این طرح، در غیاب یک تحول و دگرگونی در مدیریت و حکمروایی منابع آب و اولویت دادن به حفظ و بهینه‌سازی آب مجازی (Virtual Water Conservation) در بخش کشاورزی و صنعت، محتوم به پیوستن به کاروان طولانی پروژه‌های بی‌سرانجام و پرهزینه پیشین خواهد بود.

حفاظت از آب مجازی (Virtual Water Conservation): مجموعه راهبرد‌ها و اقدامات که با کاهش غیرمستقیم مصرف آب از طریق تغییر الگو‌های تولید، تجارت و مصرف، بحران کم‌آبی را مدیریت می‌کنند. این مفهوم بر پایه نظریه «آب مجازی» (Virtual Water) توسعه یافته که توسط جان آنتونی آلن (Tony Allan) در دهه ۱۹۹۰ مطرح شد.

حفاظت از آب مجازی چگونه عمل می‌کند؟

۱. تغییر الگوی کشت: جایگزینی محصولات پرمصرف (مانند برنج و نیشکر) با گونه‌های کم‌آب‌بر (مانند زعفران یا دانه‌های روغنی مقاوم به خشکی). کشت گلخانه‌ای (با راندمان آبیاری ۹۰ درصد) به جای کشت فضای باز (با راندمان ۴۰درصد).

۲. بهینه‌سازی تجارت: واردات محصولات آب‌بَر (مثل گندم و علوفه) از مناطق پرباران و صادرات کالا‌های با ارزش افزوده بالا و آب مجازی کم (مانند پسته و زعفران). ایران سالانه با صادرات پسته (هر کیلو ≈ ۸،۰۰۰ لیتر آب مجازی) در حال صادرات آبِ کم‌یاب خود است، در حالی که واردات گندم (هر کیلو ≈ ۱،۳۰۰ لیتر) می‌تواند آب داخلی را حفظ کند.

۳. مدیریت مصرف غذایی: کاهش ضایعات غذایی (۳۰ درصد محصولات کشاورزی ایران هدر می‌رود که معادل ۱۰ میلیارد مترمکعب آبِ تلف‌شده سالانه است). تغییر رژیم غذایی به سمت پروتئین‌های گیاهی (عدس، لوبیا) به جای گوشت قرمز (کاهش آب مجازی مصرفی).

۴. فناوری و بازیافت: استفاده از آب خاکستری (Greywater) در کشاورزی. توسعه صنایع کم‌آب‌بر (مانند فناوری اطلاعات) به جای صنایع سنگین آب‌محور (فولاد، پتروشیمی).

چرا ایران در حفاظت از آب مجازی شکست خورده؟

- سیاست‌های نادرست کشاورزی: یارانه‌دهی به آب و برق ارزان، کشاورزان را به کشت محصولات پرمصرف تشویق می‌کند.

- قوانین ضعیف تجارت آب مجازی: صادرات بی‌رویه محصولات آب‌بَر (مانند هندوانه به عراق) در حالی که ایران در رده‌بندی جهانی تنش آبی (Water Stress Index) در وضعیت بحرانی قرار دارد.

- عدم شفافیت در محاسبه آب مجازی: بسیاری پروژه‌های صنعتی و کشاورزی بدون ارزیابی پایداری آب مجازی (Virtual Water Sustainability) اجرا می‌شوند.

برچسب ها: انتقال آب
اخبار پیشنهادی