ساختار زنجیره فولاد در نیمه نخست سال ۱۴۰۴
به گزارش نبض بازار-بازار زنجیره فولاد در نیمه نخست سال ۱۴۰۴ تصویری روشن از میزان تمرکز، رفتار عرضه، و وزن بازیگران بزرگ در بخشهای مختلف این صنعت ارائه میدهد. بررسی دادههای رسمی نشان میدهد که در اغلب حلقههای زنجیره از شمش و آهن اسفنجی تا مقاطع طویل سهم چند شرکت بزرگ بهطور محسوسی افزایش یافته و ساختار بازار بیش از گذشته تحت سلطه تعداد محدودی از تولیدکنندگان قرار گرفته است. این وضعیت اگرچه ثبات عرضه را در کوتاهمدت تضمین میکند، اما ریسکهایی نیز برای آینده صنعت به همراه دارد.
تمرکز چشمگیر در بازار میلگرد
دادههای ششماهه نشان میدهد که بازار میلگرد کشور بهشدت متمرکز است. سه شرکت بزرگ شامل فولاد خراسان (فخاس)، صنایع آهن و فولاد سرمد ابرکوه و جهان فولاد سیرجان (فجهان) حدود ۴۷ درصد از کل سهم بازار داخلی میلگرد را در اختیار گرفتهاند. این میزان تمرکز نشان میدهد که تقریباً نیمی از نیاز کشور توسط تنها سه تولیدکننده تأمین شده است.
در میان آنها، مجتمع فولاد خراسان با سهم ۱۸ درصدی و تولید بیش از ۲۰۵ هزار تن میلگرد، در رتبه نخست قرار دارد. این عملکرد نتیجه ترکیبی از ظرفیت بالای تولید، پایداری عرضه، دسترسی مناسب به مواد اولیه و شبکه توزیع منسجم است. سرمد ابرکوه و جهان فولاد سیرجان نیز هر یک با سهمهای دو رقمی، در جایگاههای دوم و سوم ایستادهاند.

سهم اندک ۳۱ شرکت کوچک و متوسط
در مقابل این سه بازیگر بزرگ، حدود ۳۱ شرکت کوچک و متوسط مجموعاً تنها ۱۶ درصد از بازار را تأمین کردهاند. این اعداد نشان میدهد که علیرغم تنوع اسمی تولیدکنندگان، وزن واقعی بازار بهشدت به سمت شرکتهای بزرگ متمایل است.
این شرکتها غالباً با مشکلات زیر روبهرو هستند:
دسترسی محدود به شمش و مواد اولیه
هزینه تولید بالاتر
ظرفیت تولید پایین یا ناپایدار
شبکه توزیع ضعیفتر
محدودیت سرمایه برای نوسازی تجهیزات
نتیجه این شرایط، کاهش امکان رقابت مؤثر با شرکتهای بزرگ و تثبیت سهم پایین آنان در بازار است.

توزیع سهم بازار شمش فولادی
تصویر تمرکز در بخش شمش تقریباً مشابه بخش میلگرد است. سه شرکت فولاد کاوه جنوب کیش (کاوه)، چادرملو (کچاد) و فولاد خوزستان (فخوز) در مجموع حدود ۴۵ درصد از کل نیاز شمش کشور را تأمین کردهاند.
این میزان تمرکز در حلقه بالادستی بازار فولاد اهمیت زیادی دارد، زیرا قیمت و دسترسی به شمش مستقیماً تعیینکننده رفتار تولید در بخش مقاطع طویل است.
پس از این سه شرکت، نامهایی مانند:
فولاد سیرجان ایرانیان (سیسکو)
جهان فولاد سیرجان (فجهان)
فولاد بوتیای ایرانیان
با سهمهای ۴ تا ۶ درصدی دیده میشود. این بازیگران هرچند مهماند، اما فاصله محسوسی با سه غول اصلی بازار دارند.
"گروه سایر تولیدکنندگان شمش" نیز شامل حدود ۶۰ شرکت است که مجموعاً بین ۱۵ تا ۲۰ درصد سهم بازار را در اختیار دارند؛ سهمی که بار دیگر نشان میدهد تعداد زیاد تولیدکنندگان لزوماً به معنای توزیع متوازن قدرت بازار نیست.
آهن اسفنجی و بریکت: تسلط چند شرکت بزرگ
بر اساس محاسبات کارشناسی، ظرفیت تولید آهن اسفنجی کشور حدود ۴۵ تا ۴۷ میلیون تن در سال است؛ اما نیاز واقعی واحدهای فولادسازی بهویژه کورههای قوس به بیش از ۵۲ میلیون تن میرسد.
این یعنی حداقل ۵ میلیون تن کسری پایدار که اگر مدیریت نشود، تمام برنامه تولید شمش کشور را متزلزل خواهد کرد.در بخش آهن اسفنجی حلقهای کلیدی در زنجیره فولاد تمرکز حتی از شمش نیز بیشتر است. توسعه آهن و فولاد گلگهر با تولید ۱.۵۲۴ میلیون تن، تقریباً ۳۰ درصد از کل بازار آهن اسفنجی کشور را تأمین کرده است؛ سهمی که آن را به بازیگری تعیینکننده در بازار تبدیل میکند.
پس از آن:
طرحهای تحت مالکیت ایمیدرو با مجموع ۱۵ درصد
آهن و فولاد غدیر ایرانیان با ۱۱ درصد
و مجموعههایی همچون احیای فولاد غدیر نیریز و جهان فولاد سیرجان
در رتبههای بعدی قرار گرفتهاند.
در بخش بریکت گرم نیز الگوی مشابهی دیده میشود، اما با تفاوت ساختاری: در این بخش سهم شرکتهای "غولمحور" کمی کمتر است و بازیگران متوسط نقش فعالی دارند. با این حال تمرکز همچنان بالاست و بازار تحت تأثیر چند شرکت اصلی قرار دارد.
گندله و کنسانتره: حلقههای معدنی همچنان متمرکز
بخش گندله و کنسانتره نیز از الگوی تمرکز تبعیت میکند. شرکتهای بزرگی مانند:
فولاد مبارکه و گروههای زیرمجموعه آن
گلگهر
چادرملو
اپال پارسیان
گروه میدکو
بخش عمده تولید کشور را انجام دادهاند. این وابستگی به چند شرکت بزرگ معدنی باعث میشود هزینه تمامشده زنجیره فولاد، بهویژه برای شرکتهای کوچکتر، قابل پیشبینی، اما در عین حال شکننده باشد.
پیامدهای تمرکز در زنجیره فولاد
۱. ثبات نسبی عرضه در کوتاهمدت
بازیگران بزرگ با توان مالی و تجهیزات مدرن، ثبات تولید و عرضه را حفظ میکنند؛ بهخصوص در دورههایی که بازار با کمبود انرژی یا فشار تحریم روبهرو است.
۲. افزایش ریسک سیستماتیک
وقتی ۴۰ تا ۵۰ درصد بازار هر حلقه در اختیار چند شرکت است، هر اختلال در یکی از آنها میتواند کل بازار را تحت فشار قرار دهد.
۳. کاهش توان رقابتی شرکتهای کوچک
عدم دسترسی کافی به مواد اولیه، هزینه تولید بالا و محدودیتهای مالی باعث شده شرکتهای کوچک نتوانند سهم بازار خود را توسعه دهند.
۴. کاهش انگیزه سرمایهگذاری در بخش خصوصی کوچک
تمرکز بالا باعث میشود بسیاری از فعالان جدید یا شرکتهای کوچکتر انگیزه ورود به بازار یا توسعه ظرفیت را از دست بدهند.
کارشناسان چه میگویند؟
به جهت بررسی موضوع فوق، گفتوگو کردیم با نیما احمدیحیدری، کارشناس صنعت فولاد که در ادامه میخوانیم:
احمدی در ابتدا در رابطه با وضعیت فعلی صنعت فولاد از طریق اطلاعات منتشر شده اخیر به «نض بازار» گفت: دادههای منتشرشده از عملکرد نیمه نخست سال ۱۴۰۴ نشان میدهد که ساختار بازار فولاد ایران از همیشه متمرکزتر شده و وزن چند شرکت بزرگ در تعیین رفتار بازار بیش از پیش افزایش یافته است.»
وی افزود: وقتی در یک بازار سه شرکت بزرگ حدود نیمی از نیاز کشور را پوشش میدهند، نمیتوان انتظار داشت که رقابت واقعی میان تولیدکنندگان شکل بگیرد. چنین بازاری بیشتر به سمت پایداری عرضه و در مقابل، شکنندگی ساختاری حرکت میکند.
وی توضیح داد:در حوزه شمش نیز شاهد همین الگو هستیم. تمرکز ۴۵ درصدی در این حلقه، به معنای انتقال مستقیم ریسکها به بخشهایی مثل میلگرد، تیرآهن و ورق است؛ توجه به شرکتهای متوسط و کوچک باید در دستور کار سیاستگذار قرار گیرد. این شرکتها اگرچه سهم کمی دارند، اما نقش مهمی در کاهش ریسکهای سیستماتیک ایفا میکنند.
احمدی در رابطه با اهمیت انرژی در گزارش اخیر گفت: دسترسی به مواد اولیه، انرژی پایدار و تسهیلات ارزانقیمت مهمترین نیاز شرکتهای کوچکتر برای افزایش سهم در بازار است. اگر روند فعلی تمرکز بدون برنامه مدیریت شود، در سالهای آینده شاهد تشدید شکاف تولید و افزایش حساسیت بازار فولاد خواهیم بود. توسعه شرکتهای میانرده تنها راه ایجاد تعادل و تابآوری بلندمدت است.