کد خبر: ۲۲۳۰۰۹
۱۹ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۰
بحران خاموش در نظام سلامت ایران

تعداد پرستاران در ایران یک سوم استاندارد جهانی است/ چرا پرستاران ایرانی مهاجرت می‌کنند؟

چنان که نجاتیان رئیس سازمان نظام پرستاری به تازگی گفته، مهاجرت پرستاران ایرانی در سال‌های اخیر، به‌ویژه پس از همه‌گیری کرونا، به سطحی بی‌سابقه رسیده است. این روند نه‌تنها پیامدهای اقتصادی و اجتماعی دارد، بلکه ساختار نظام سلامت را در معرض بحرانی ساختاری قرار داده که با وعده‌های مقطعی قابل ترمیم نیست.
تعداد پرستاران در ایران یک سوم استاندارد جهانی است/ چرا پرستاران ایرانی مهاجرت می‌کنند؟

به گزارش نبض بازار - پرستاری، به‌عنوان ستون فقرات نظام سلامت، در ایران با چالش‌هایی روبه‌روست که ریشه در ساختار‌های اقتصادی، سیاست‌گذاری ناکارآمد و بی‌توجهی مزمن به استاندارد‌های حرفه‌ای دارد. در حالی که سازمان بهداشت جهانی نسبت پرستار به جمعیت را یکی از شاخص‌های توسعه سلامت می‌داند، ایران با سرانه‌ای ۱.۶ پرستار به ازای هر هزار نفر، فاصله‌ای معنادار با میانگین کشور‌های توسعه‌یافته و حتی برخی کشور‌های هم‌سطح اقتصادی دارد. پس از بحران کووید-۱۹، موج مهاجرت پرستاران ایرانی شدت گرفت؛ بر اساس داده‌های سازمان نظام پرستاری، سالانه حدود ۲۵۰۰ پرستار کشور را ترک می‌کنند و پیش‌بینی می‌شود این رقم در سال آینده دو برابر شود. این خروج نیروی انسانی متخصص، در کنار فرسودگی شغلی و دستمزد‌های پایین، نه‌تنها کیفیت خدمات درمانی را تهدید می‌کند، به شکاف‌های عمیق‌تری در عدالت سلامت دامن می‌زند.

۱. اقتصاد سیاسی کمبود پرستار در ایران

کمبود پرستار در ایران صرفا یک مسئله صنفی یا مدیریتی نیست، بازتابی از ساختار کلی اقتصاد سیاسی کشور است که در آن تخصیص منابع به حوزه سلامت، به‌ویژه نیروی انسانی، همواره در حاشیه بوده است. بر اساس استاندارد‌های جهانی، برای ارائه خدمات متوسط به مردم، باید به ازای هر هزار نفر حداقل ۶ پرستار وجود داشته باشد، در حالی که این رقم در ایران کمتر از یک‌سوم این میزان است. حتی کشور‌هایی مانند گرجستان و آذربایجان که از نظر زیرساخت‌های پزشکی عقب‌تر از ایران ارزیابی می‌شوند، به این حداقل رسیده‌اند.

این کمبود، نتیجه ترکیب چند عامل است: نخست، سیاست‌های انقباضی در جذب نیروی پرستاری که به بهانه محدودیت بودجه، ظرفیت استخدام را کاهش داده است. دوم، عدم اجرای کامل قانون تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری که از ۱۳۸۶ تصویب شده، اما پس از گذشت بیش از یک دهه همچنان به‌طور کامل عملیاتی نشده است. سوم، بی‌توجهی به شاخص‌های بهره‌وری نیروی انسانی که باعث شده پرستاران با حجم کاری بیش از استاندارد‌های جهانی مواجه شوند.

از منظر اقتصاد سیاسی، این وضعیت ناشی از اولویت‌بندی‌های کلان بودجه‌ای است که در آن هزینه‌های جاری سلامت، به‌ویژه حقوق و مزایای پرستاران، قربانی پروژه‌های پرهزینه و کم‌اثر می‌شود. در نتیجه، پرستاری به شغلی با بازده اقتصادی پایین و فشار روانی بالا تبدیل شده که انگیزه ماندگاری در آن کاهش یافته است.

۲. مهاجرت پرستاران؛ از فرسودگی شغلی تا جاذبه بازار جهانی

مهاجرت پرستاران ایرانی پدیده‌ای تازه نیست، اما پس از همه‌گیری کرونا شتابی بی‌سابقه یافته است. داده‌های سازمان نظام پزشکی نشان می‌دهد در هشت ماه نخست ۱۴۰۳، بیش از ۴۵۰۰ نفر از کادر درمان، شامل پزشکان و پرستاران، برای مهاجرت اقدام کرده‌اند. مقاصد این مهاجرت‌ها کشورهایی، چون آلمان، دانمارک، عمان و امارات هستند که با ارائه حقوق بالا، شرایط کاری استاندارد و مسیر‌های سریع معادل‌سازی مدارک، نیروی پرستاری خارجی جذب می‌کنند.

دلایل این مهاجرت‌ها را می‌توان در دو دسته فشار‌های داخلی و جاذبه‌های خارجی تحلیل کرد. در داخل، حقوق پایین (میانگین ۱۲ تا ۱۳ میلیون تومان در ۱۴۰۳ برای پرستاران شاغل در شهر‌های بزرگ)، ساعات کاری طولانی، کمبود نیروی کمکی و فقدان حمایت روانی، از مهم‌ترین عوامل فرسودگی شغلی هستند. گزارش‌هایی از مرگ پرستاران بر اثر «سندروم کاروشی» یا مرگ ناشی از کار بیش‌ازحد، نشان‌دهنده شدت فشار کاری است.

در سوی دیگر، کشور‌های مقصد با بحران کمبود نیروی پرستاری مواجه‌اند. برای نمونه، آلمان تا ۲۰۳۰ به بیش از ۵۰۰ هزار پرستار جدید نیاز دارد و دانمارک نیز با جمعیت فزاینده سالمند، سیاست‌های مهاجرتی خود را برای جذب پرستاران خارجی تسهیل کرده است. این کشور‌ها نه‌تنها حقوقی چند برابر ایران پرداخت می‌کنند، نسبت پرستار به بیمار را در حد استاندارد‌های سازمان بهداشت جهانی حفظ می‌کنند، که به معنای فشار کاری کمتر و کیفیت زندگی بالاتر است.

۳. مقایسه تطبیقی با کشور‌های مشابه و پیامد‌های ساختاری

مقایسه ایران با کشور‌هایی که از نظر اقتصادی یا جمعیتی مشابه‌اند، تصویر روشنی از شکاف موجود می‌دهد. ترکیه، با جمعیتی نزدیک به ایران، نسبت پرستار به هزار نفر را حدود ۳.۲ ثبت کرده و طی دهه گذشته با سرمایه‌گذاری در آموزش و جذب نیروی پرستاری، این شاخص را بهبود بخشیده است. در مقابل، ایران با نسبت حدود ۱.۶، نه‌تنها از ترکیه که از کشور‌های کوچکتری مانند عمان نیز عقب‌تر است. عمان، که از مقاصد اصلی پرستاران مهاجر ایرانی است، با نیروی کار خارجی، کمبود داخلی خود را جبران کرده و به نسبت ۵ پرستار به ازای هر هزار نفر رسیده است.

از منظر اقتصاد سیاسی، این تفاوت‌ها ناشی از دو رویکرد متفاوت به سرمایه انسانی است. کشور‌هایی مانند ترکیه و عمان، پرستاری را نه صرفا شغل خدماتی، که بخشی از زیرساخت راهبردی سلامت و حتی ابزار دیپلماسی سلامت می‌دانند. در این کشورها، سرمایه‌گذاری در آموزش و حفظ نیروی پرستاری، بخشی از برنامه‌های کلان توسعه است. در ایران اما، سیاست‌های مقطعی و واکنشی، جایگزین برنامه‌ریزی بلندمدت شده است.

پیامد این شکاف، فراتر از کمبود نیروی کار در بیمارستان‌هاست. کاهش کیفیت خدمات پرستاری، افزایش خطا‌های پزشکی، طولانی‌تر شدن زمان انتظار بیماران و فشار مضاعف بر پرستاران باقی‌مانده، تنها بخشی از اثرات مستقیم این بحران است. در سطح کلان‌تر، تضعیف نظام سلامت می‌تواند به کاهش اعتماد عمومی به خدمات درمانی و افزایش نابرابری در دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی منجر شود، که خود پیامد‌های اقتصادی و اجتماعی گسترده‌ای دارد.