زنگ خطر برای پایتخت: بحران سهگانه انرژی نفس تهران را گرفته
به گزارش نض بازار، بحران منابع آب، برق و گاز در ایران، بهخصوص در تهران، همزمان به اوج رسیده و پیامدهای محیطزیستی، اقتصادی و روانی گستردهای بهجا گذاشته. افت شدید بارندگی و کاهش ۴۰ درصدی ورودی سدها، پمپاژ بیرویه و سوءمدیریت منابع زیرزمینی، ذخایر آبی تهران را به کمترین سطح یک قرن گذشته رسانده. در بخش برق، ناترازی تولید و مصرف، فرسودگی زیرساختها و وابستگی بیش از حد به گاز، قطعیهای طولانیمدت و خاموشیهای برنامهریزیشده را رقم زده. مشکل تأمین گاز خانگی نیز با عدم توسعه میادین جدید، تحریمها و افزایش مصرف خانگی تشدید شده. این گزارش با نگاهی انتقادی و استراتژیک به علل، پیامدها و راهکارهای پیش رو میپردازد.
بحران آب در تهران و ایران
ذخایر سدهای تهران بهطور متوسط به کمتر از ۳۰ درصد رسیده؛ سد امیرکبیر ۳۸ درصد، سد لار تنها ۷ درصد و سد لتیان-ماملو حدود ۲۰ درصد ظرفیت خود را دارند. حجم ورودی آب به مخازن اصلی تهران در تیر ۱۴۰۴ نزدیک ۳۸ درصد نسبت به سال قبل افت کرده و پنج سال خشکسالی پیاپی بار دیگر منابع حیاتی این کلانشهر را در معرض تهدید قرار داده است.
پایین رفتن بیسابقه سطح آبهای زیرزمینی، نرخ فرونشست زمین در حوضه تهران را به ۴۰ تا ۶۰ سانتیمتر در سال رسانده و ترکخوردگی سازهها و گسیختگی شبکه فاضلاب را تشدید میکند. کاهش جریانهای طبیعی و نابودی اکوسیستمهای تالابی، شاهدی بر فروپاشی پایداری زیستمحیطی ست که پیامدهای اجتماعی - اقتصادی درپی دارد.
ریشههای کمبود آب
تغییرات اقلیمی باعث کاهش ۲۰ تا ۴۰ درصدی بارندگی در مناطق مرکزی و جنوبی ایران شده و الگوهای نامناسب توزیع بارش، حاد شدن پدیده خشکسالی را تشدید کرده. متوسط دمای هوا در ۶۰ سال گذشته دو درجه افزایش یافته که تبخیر بیشتر منابع سطحی و تأمین ناکافی ذخیره برفی را بههمراه داشته است.
مدیریت ضعیف منابع آبی، از جمله صدور بیضابطه مجوز حفر چاههای عمیق، انتقال غیرعلمی آب بین حوزههای آبریز و تعیین قیمت نادرست آب، انگیزه صرفهجویی را کاهش داده و مصرف بیرویه کشاورزی و شهری را بهدنبال داشته. شکاف تولید - مصرف آب در بخشهای مختلف، از کشاورزی تا صنعت، عمیق شده و جوامع محلی را با بحران دسترسی به آب شرب مواجه کرده.
پیامدهای زیستمحیطی و اجتماعی
کاهش سطح آبهای زیرزمینی منجر به فرونشست زمین در ۳۸۰ شهر ایران شده که ترکخوردگی ساختمانها، آسیب خطوط لوله و فاضلاب و نابودی زیرساختهای حیاتی را بههمراه دارد. این فرونشست در برخی نقاط بیش از ۳۰ سانتیمتر در سال است و پادمان/پایش ثروت ملی را نابود میکند.
بحران آب امنیت غذایی را نیز در معرض خطر قرار داده؛ هفتاد درصد منابع آب شرب در تابستان ۱۴۰۴ به کشاورزی اختصاص یافته که از نظر استانداردهای بینالمللی قابلپذیرش نیست. مهاجرت روستاییان به شهرها و افزایش فقردر مناطق خشک، پیامدی ناگزیر است که موجب گسترش حاشیهنشینی و تنشهای اجتماعی میشود.
تجربه جهانی در مدیریت بحران آب
راهبرد تابآوری منابع آبی اتحادیه اروپا، شامل کاهش آلودگی، بهبود کیفیت، مدیریت یکپارچه و سرمایهگذاری در نوآوری است. این راهبرد، با هدف ارتقای بهرهوری ۱۰ درصدی آب تا ۲۰۳۰ تدوین شده و تسهیلات مالی بخش سیاست انسجام و بانک سرمایهگذاری اروپا را برای جذب ۴۰میلیارد یورو در اختیار کشورها قرار میدهد.
در آمریکا، روشهای کالیفرنیا در تشکیل «واحد ضربت صرفهجویی آب»، جریمه مشترکان پرمصرف و هدفگذاری ۲۵ درصد کاهش مصرف تا ۲۰۲۰ نتایج موفقی داشته. سیستم تعرفهگذاری پلکانی و توسعه فناوریهای کاهش تلفات آب در بخش کشاورزی، نمونهای از مدیریت تلفیقی کاهش تقاضا و افزایش عرضه آب است.
در استرالیا، استراتژی «بازچرخانی و استفاده مجدد» و سرمایهگذاری در نمکزدایی آب دریا برای شهرهای پرت و آدلاید، اثربخشی بالایی در تأمین پایدار آب شرب نشان داده. هزینه میلیارد دلاری ساخت آبشیرینکنها و شبکههای تصفیه، با کاهش قطعی آب و تثبیت وضعیت اکولوژیک، توجیه اقتصادی یافته.
در ترکیه، پروژه بزرگ آناتولی جنوب شرقی یا گاپ (GAP)، با ساخت ۲۲ سد و ۱۹ نیروگاه برقآبی بر فرات و دجله، تامین آب و برق ۹ استان جنوب شرقی را هدف قرار داد، اما کاهش ورودی آب به سوریه و عراق و خسارتهای زیستمحیطی و اجتماعی منطقه فرامرزی را بهدنبال داشته.
بحران برق در ایران
در تابستان ۱۴۰۴ ناترازی برق بیش از ۲۳ هزار مگاوات است؛ درحالی که ۱۳ درصد از برق تولیدی کشور در شبکههای فرسوده هدر میرود و حدود ۲۵درصد از تولید برق بهدلیل افت آب نیروگاههای برقآبی کاهش مییابد. کمبود سرمایهگذاری در انرژیهای نو و از دستدادن ظرفیت صادرات برق به صفر رسیده.
افزایش مصرف برق خانگی تا ۲۰درصد، رشد صنایع و کمبود سوخت گاز نیروگاهها، قطع برق صنایع و خاموشیهای برنامهریزیشده و بدون اطلاع قبلی را موجب شده. فرسودگی نیروگاهها در کنار نداشتن نقشه راه انرژی و فرهنگسازی ناکافی مصرف بهینه، بحران برق را به چالشی ساختاری بدل کرده.
بحران گاز و پیامدهای آن
ایران در ۱۴۰۳ با کسری گاز روزانه ۳۰۰ میلیون مترمکعب مواجه بود. رشد مصرف خانگی تا ۵۰۶ میلیارد مترمکعب و رشد صنعتی تا ۱۲۰ میلیارد مترمکعب، در حالیکه تولید تنها ۲ درصد رشد داشته، ناترازی را تشدید نموده. تحریمها و عدم سرمایهگذاری ۱۶۰ میلیارد دلاری، افت ظرفیت شیرینسازی و کاهش ذخایر گازی را رقم زده.
غیررقابتیبودن مصرف گاز در بخش محصولات استراتژیک و ناتوانی در تنوع سبد انرژی، انباشت بدهی و کمبود ارز برای واردات، منجر به تبدیل ایران از صادرکننده به واردکننده گاز تا ۱۴۱۰ شده و افزایش قیمت گاز مایع نیز عامل فشار مضاعف بر خانوارها و صنایع در زمستان است.
با توجه به تشدید همزمان بحرانهای آب، برق و گاز در تهران و ایران، سه سناریوی محتمل برای ادامه این وضعیت:
اول: تشدید بحران و فروپاشی نسبی زیرساختها
در صورت تداوم مدیریت انفعالی و عدم اجرای راهکارهای فوری، بحران به نقطه اوج میرسد: ذخایر سدهای تهران به زیر ۱۰ درصد میرسد و تأمین آب شرب تنها از طریق تانکرها ممکن میشود. فرونشست زمین به بیش از ۷۰ سانتیمتر در سال افزایش یافته، شکست گسترده خطوط فاضلاب و آسیب به سازههای حیاتی (مانند مترو و پلها) زندگی شهری را مختل میکند. قطعی برق به ۸-۱۰ ساعت در روز میرسد و صنایع با تعطیلی گسترده مواجه میشوند. کمبود گاز در زمستان، موج مهاجرت فصلی از تهران را تشدید میکند. اعتراضات اجتماعی و ناامنی اقتصادی، سرمایهگذاری را متوقف کرده و کشور را در چرخه معیوب بحرانهای پی در پی قرار میدهد.
دوم: بهبود تدریجی با اصلاحات ساختاری
با اجرای سریع برنامههای جامع (اصلاح الگوی کشاورزی، نصب کنتورهای هوشمند و توسعه نیروگاههای خورشیدی)، روند بحران مهار میشود. دولت با جذب سرمایه خصوصی، بازچرخانی آب خاکستری را در ۵۰ درصد ساختمانهای تهران اجباری کرده و آبیاری قطرهای در ۷۰ درصد زمینهای کشاورزی حومه تهران اجرا میشود. شبکه برق با بهینهسازی خطوط و افزایش سهم انرژیهای نو، تلفات را ۲۰ درصد کاهش میدهد. افزایش قیمتهای پلکانی آب و برق، مصرف خانگی را ۱۵ درصد کم میکند. اگرچه خشکسالی ادامه دارد، اما مدیریت تقاضا و کاهش وابستگی به منابع زیرزمینی، فرونشست زمین را به ۲۰ سانتیمتر در سال میرساند. این سناریو مستلزم همکاری جامعه بینالمللی (رفع نسبی تحریمها) و پذیرش هزینههای اجتماعی توسط مردم است.
سوم: اتکا به راهکارهای فناورانه با چالش مالی
دولت با تمرکز بر راهحلهای پرهزینه (مانند ساخت آبشیرینکنهای بزرگ در شمال و انتقال آب خزر، توسعه میادین گازی مشترک و واردات گاز از ترکمنستان)، بحران را موقتا مهار میکند. پروژههای نمکزدایی ۱۰ درصد از آب تهران را تأمین میکند، اما قیمت آب ۳ برابر شده و فشار اقتصادی بر خانوارها افزایش مییابد. توسعه نیروگاههای سیکل ترکیبی و واردات پرهزینه گاز مایع، خاموشیها را به ۲-۳ ساعت در روز کاهش میدهد. با این حال، کسری بودجه دولت و تورم ناشی از آن، اجرای برنامههای بلندمدت (مانند احیای سفرههای آب زیرزمینی) را مختل میکند. این سناریو تنها یک راهحل موقت است و در صورت تداوم خشکسالی یا تشدید تحریمها، کشور با بحران بدهی و وابستگی فناورانه مواجه میشود.
سه سناریو نشان میدهند مدیریت یکپارچه منابع و تغییر الگوی مصرف تعیینکنندهترین عوامل در مهار بحران هستند.
راهکارهای مقابله با بحران آب، برق و گاز
مقابله با بحران مشترک آب، برق و گاز در ایران نیازمند رویکردی جامع و هماهنگ بین دولت، بخش خصوصی و مردم است. نخست باید مدیریت منابع آب را با اصلاح الگوی مصرف در کشاورزی (آبیاری قطرهای، سنسور رطوبت)، کاهش برداشت از سفرههای زیرزمینی و ارتقای تصفیهخانههای فاضلاب و بازچرخانی آب خاکستری، از حالت انفعالی به فعال تغییر دهیم. اصلاح قیمتگذاری آب و برق بهصورت پلکانی و اعمال جریمه و تشویق پلکانی نیز ضروری است.
در بخش برق لازم است شبکههای فرسوده بهینهسازی شده، ظرفیت تولید نیروگاهها (سیکل ترکیبی، تجدیدپذیر) افزایش یابد و مدیریت مصرف خانگی در ساعات اوج (۱۲–۱۷ و ۲۰–۲۳) با راهکارهایی همچون تنظیم دمای کولر گازی روی ۲۵ درجه و نصب کنتورهای هوشمند در ساختمانها الزامی شود. برای گاز نیز باید با سرمایهگذاری در میادین جدید، توسعه انرژیهای جایگزین (خورشیدی و بادی) و اصلاح تعرفههای یارانهای و ارتقای سیستم توزیع، همگان را به سمت مصرف بهینه سوق داد. تنها با همکاری جامع و اقدامات همزمان میتوان ایران را از پرتگاه بحران انرژی نجات داد.