عمری که در صف گذشت
به گزارش نبض بازار دکتر مهدی انصاری استاد دانشگاه صنعتی شریف میانگین دستمزد ساعتی، بهعنوان هزینهفرصت زمان، یک معیار است. درحالیکه میانگین دستمزد ساعتی در ایران در سال جاری به سختی به ۲دلار میرسد، این شاخص در آمریکا ۳۴، در کانادا ۲۵، در اروپا ۲۸ و در کرهجنوبی ۱۸دلار آمریکا است. میانگین دستمزد ساعتی در ایران تقریبا برابر با حداقل (بسیار کمتر از میانگین) دستمزد ساعتی در کشورهایی چون بولیوی، لبنان، بوسنی، کلمبیا، اردن، مراکش و جاماییکاست. یعنی، میانگین هزینهفرصت زمان در ایران کمتر از ۱۰درصد کشورهای توسعهیافته و در حدود حداقل دستمزد در برخی کشورهای در حال توسعه است. بازتاب این بیارزشی وقت، در تمام وجوه زندگی ایرانیان دیده میشود.
وی در ادامه افزود: این موضوع به بخش دولتی محدود نمی شود. تمایل دیوانهوار برای تشکیل جلسات متعدد و طولانی برای هر مساله کوچک و بزرگ، عادی شدن شروع با تاخیر نیمساعته و یکساعته عمده جلسات و برنامهها و رواج عدم پایبندی به موعدهای تحویل کار یا پرداخت تنها جلوههایی از پایین بودن ارزش وقت در ایران است. در تحلیل پایین بودن ارزش وقت میتوان به دلایل مختلفی از جمله کمبود سرمایههای فیزیکی مکمل، کمبود سرمایه انسانی و ضعف سرمایه نهادی نظیر تورم قیمت و قوانین اشاره کرد.
انصاری گفت: تمام این موارد بازتاب نقصان در نهادههای مکمل نیروی انسانی در فرآیند تولید است که موجب بهرهوری کمتر نیروی کار و کاهش ارزش آن میشود. در نظام بازار هزینهای که افراد میپردازند ملاک دسترسی به منابع است؛ حال آنکه در نظام صف مدت زمانی که افراد حاضرند در یک صف فیزیکی یا مجازی منتظر بمانند، ملاک خواهد بود.
وی افزود: ما در ایران بسیاری از منابع را مبتنی بر صف تقسیم میکنیم. برای رسیدن به فرصت تحصیل دانشگاهی، بچهها از کودکی در صف کنکور قرار میگیرند. برای خرید خودرو صف چندساله تشکیل دادهایم. برای تامین توأمان آزادی و امنیت صف سربازی داریم و برای ارز دولتی صف داریم و هر آنچه فکرش را بکنیم. بهطور کلی هر جا قیمتگذاری دستوری ورود کرده است، مکانیزم تخصیص از مکانیزم بازاری به مکانیزم صف تبدیل شده است.
وی گفت: ماهیت قیمتگذاری دستوری منابع باعث میشود که صفها خودتشدیدکننده باشند. خیل عظیم متقاضیان سفتهباز در صف خودرو و ارز دولتی شاهد این مدعاست. گسترش صفها مجددا ارزش وقت را کاهش میدهد و این چرخه تا به صفر رساندن ارزش وقت و تولید و فقر کامل ادامه پیدا میکند. در دهههای گذشته، بسیاری از کشورهای شرق اروپا با تغییر نظام تخصیص از صف به بازار توانستهاند بهرهوری نیروی کار و رفاه عمومی را به شکل چشمگیری افزایش دهند.
وی افزود: اما ما در دهه اخیر صفها را به شکل سامانهها درآوردیم. متاسفانه ما حتی فناوری دیجیتال را با گسترش سامانهها در خدمت نظام تخصیص مبتنی بر صف آوردهایم؛ غافل از اینکه خدمت بزرگ اقتصاد دیجیتال تسریع و تسهیل تبادلات بوده است. راهکار، برچیدن صفهاست. برای تبیین اهمیت این تحول سیاستی و سنجش میزان موفقیت آن نیاز به سنجه و معیار داریم و برای آن، نیاز به داده های جدید. این داده، داده گذران وقت (Time Use Survey) است. این داده به سیاستگذار، پژوهشگر و عموم مردم نشان میدهد که چه میزان از عمر افراد در کشور برای انتظار در صفهای اداری، صف کنکور و سربازی، صف خودرو، صف مجوزها و انبوهی از دیگر صفها تلف میشود.
منبع: دنیای اقتصاد