انقلاب chatGPT در برابر گوگل
به گزارش نبض بازار، تا کنون همه موتورهای جستجو بر مبنای سرچ بهترین کلمات از بهترین سایتها فعالیت میکردند که سرآمد آنها گوگل است، اما انقلاب chatGPT براساس تحلیل مفاهیم عمل میکند.
شاید این خبر رعشه بر اندام کسانی که دل به کلمات و سئو برای درآمدزایی خوش کرده اند بیاندازد، اما این فقط کوچکترین جنبه تغییرات chatGPT است که با سرعت فزایندهای در حال توسعه است و در کمتر از چند سال پایان عصر گوگل را رقم خواهد زد.
بدون شک ربات تحلیلگر و مکالمهکننده chatGPT تحولی عمیق در زمینه دیجیتال ایجاد کرده و احتمالا در آینده هم خواهد کرد.
یکی از جدیترین تاثیرات این فناوری بر دنیای دیجیتال مربوط به تسلط بیشتر رباتها و هوش مصنوعی بر زندگی انسانها میشود.
تسلط هوش مصنوعی بر هوش انسان مسالهای است که از مدتها پیش ذهن نویسندگان علمی- تخیلی مانند آرتور سی کلارک را به خود مشغول کرده بود.
بسیاری از نویسندگان و کارگردانان، تصویری مخوف را از این تسلط ترسیم کرده اند. یک نمونه مشخص و افراطی از این تصویر که پیشگام سایر روایات و تصاویر است، مربوط به فیلم "۲۰۰۱، یک ادیسه فضایی" میشود.
در این فیلم یک ربات که مسئول هدایت یک فضاپیما است از اعتماد انسانها به خودش سوء استفاده میکند و شروع به تله گذاری و کشتن تک تک افراد حاضر در سفینه میکند. اگرچه تصویر حاصل از این فیلم و رمانی که توسط آرتور سی کلارک نوشته شده و مرجع اقتباس این اثر سینمایی است، به شدت افراطی بوده و همراه با چاشنی خیال پردازی است، اما نباید فراموش کرد که بن مایه این اثر تا حدی بر واقعیت استوار است.
آنچه باعث قدرت گرفتن ربات و اجرای نقشه هایش شد، اعتماد بیش از حد انسانها به او یعنی هوش مصنوعی برتر بود. این اعتماد باعث قدرتنمایی ربات و حذف فیزیکی راحت انسانهای حاضر در فضاپیما شد.
آنچه در مورد ربات chatGPT قابل ملاحظه است همین اعتماد شدید و همه جانبه است که در بالا به آن اشاره شد. با ورود این ربات به عرصه دیجیتال، حیات انسانی و ارتباطاتش با دنیای اطراف وارد عصر و حوزه جدیدی شده و میشود. این مساله زمانی مشخص میشود که توجه کنیم ربات chatGPT به نوعی جایگزین گوگل و موتورهای جستجو کننده دیگر است و قرار است به جای آنها به فعالیت بپردازد.
فارغ از اختلاف فنی دو فناوری، باید به تفاوت ساختاری این دو یعنی ربات مکالمه کننده و موتورهای جستجوگر مختلف توجه زیادی داشت.
در موتور جستجوگر، انسان "عامل" است و از قدرت انتخاب برخوردار است. شخص جستجو کننده درخواستی کرده یا سوالی را در قسمت مخصوص جستجو سرچ میکند. موتور جستجوگر پاسخهای مطرح شده مختلف و منابع اینترنتی آنها را به فرد ارائه میکند.
فرد با علم و اراده خود شروع به بررسی پاسخها کرده و در آخر، یکی از آنها را برمی گزیند یا از هر کدام، بخشی را انتخاب کرده و به هم پیوند میدهد. در این رابطه، انسان از عاملیت کامل برخوردار است. او باید در نهایت انتخاب کند که کدام یک از پاسخها و منابع، درست و قابل اعتمادند.
این چنین رابطهای در مورد ربات مکالمه کننده وجود ندارد. ربات مکالمه کننده از "شخصیت" برخوردار است. او مخاطبِ واحدِ فرد است و مانند "دیگری" او عمل میکند، چرا که فرد با او وارد گفتگو میشود و او نیز یک پاسخ واحد به شخص میدهد.
ربات chatGPT قدرت پردازش بسیار زیادی دارد. قدرت پردازش این ربات از موتورهای جستجوگر و حتی گوگل بسیار بیشتر است. این ربات پاسخها و مطالب مربوط به یک پرسش یا خواسته را در یک چارچوب منطقی و ساختار منظم قرار داده و ضمن پیوند دادههای مختلف، همگی آنها را به صورت یک کل واحد به مخاطب ارائه میدهد.
در واقع، در این رابطه فرد یک پرسش میکند و ربات یک پاسخ واحد میدهد. چنین نیست که ربات مانند موتور جستجوگر چند پاسخ و منابع آنها را پیدا کرده و وظیفه پردازش و پیوند آنها را بر دوش انسان بگذارد.
به همین دلیل، عاملیت هوش مصنوعی در رباتهایی مانند chat GPT بسیار بیشتر از موتورهای جستجوگری مانند گوگل است. در این فناوری، به یک پرسش یک پاسخ واحد داده میشود و مخاطب انسانی یا باید به آن پاسخ اعتماد کند و یا آن را زیر سوال ببرد و از آنجا که اعتماد انسان به هوش مصنوعی در حال بالا رفتن است، احتمالا انسان به تمام پاسخهای ربات اعتماد کرده و آنها را چشم بسته بپذیرد.
این امر باعث وابستگی تام و تمام انسان به رباتها میشود و احتمالا رابطه آنها را مانند رابطه یک شاه تنبل و شکم باره و بی دست و پا و وزیر باهوش و مدبری کند که تمام زندگی شاه را در دست دارد و شاه نیز به او اعتماد کامل داشته و بدون اجازه او آب هم نمیخورد.
رابطه انسان و هوش مصنوعی میتواند وسیعتر و گستردهتر هم بشود. با کاهش اختیار انسان و افزایش قدرت هوش مصنوعی ممکن است اختیار و آزادی انسان به رباتها تفویض شود و آنها تنظیم زندگی انسان را بر عهده بگیرند. این مسالهای است که یووال نوح هراری در کتاب "انسان خداگونه" هم به آن اشاره دارد. یک مثال مشخص از این نسبت، رابطه پزشک و بیمار در عصر جدید است.
فکر کنید فردی با احساس درد در معده خود نزد پزشک میرود. پزشک برای او آزمایش تجویز میکند و بعد از بررسی نتایج آزمایش متوجه میشود که معده او مشکلی ندارد، اما تیروئید و کبد او مشکل دارد.
مشخص است که پزشک با اعتماد به نتایج آزمایش و بی اعتنا به احساس درد فرد شروع به درمان او میکند و احتمالا بیمار هم بیش از اینکه به درد خود اعتماد کند به نتایج آزمایش اعتماد کرده و بیش از معده به فکر کبد و تیروئید خود باشد. رابطه انسان و هوش مصنوعی دقیقا از این سنخ است.
در این رابطه، هوش مصنوعی باید و نبایدهای انسان را تجویز میکند. انسان هم به او و برنامه ریزی هایش اعتماد کرده و در مقابل آن نمیایستد.
به نظر میرسد اصل این رابطه هیچ مشکلی نداشته و به سود انسان هم باشد. هوش مصنوعی به اطلاعات بسیار زیادی دسترسی دارد و قادر است با قدرت تحلیل خود، این اطلاعات را حلاجی کرده و راه درست را به انسان نشان دهد. تنها با فرض امکانات و ایدههای مورد نظر متفکران بدبین و نویسندگان داستانها و فیلمهای علمی - تخیلی میتوان در مورد آینده این رابطه نگران شد.
اگر هوش مصنوعی به چنان قدرتی برسد که در مقابل انسان شورش کند یا دانشمند دیوانه و ارگان خطرناکی از طریق کنترل هوش مصنوعی شروع به کنترل و اعمال خواسته هایش بر ما کند، میتوان در مورد آینده هوش مصنوعی نگران شد، چرا که با تفویض اختیار و اراده به این ذهن برتر، به احتمال زیاد مقابله با آن ممکن نخواهد بود. اما در حال حاضر امکان تحقق چنین ایدههایی زیاد نیست و احتیاج به زمینههای علمی و عملی بسیار زیادی دارد.
اگر هوش مصنوعی به چنان قدرتی برسد که در مقابل انسان شورش کند، میتوان در مورد آینده نگران شد، چرا که با تفویض اختیار و اراده به این ذهن برتر، به احتمال زیاد مقابله با آن ممکن نخواهد بود.
در هر صورت chatGPT نه تنها شغل خبرنگاری و درآمد هنگفت بسیاری از سایتها را تهدید میکند که حتی قدرت تحلیل و اراده انسان و نوع ارتباطات را دستخوش تغییرات شگرفی خواهد کرد.