کد خبر: ۲۱۹۵۹۸
۰۷ تير ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۷

بحران خاورمیانه و زنگ خطر برای امنیت انرژی چین

درگیری نظامی ایران و اسرائیل با دامن زدن به بحران در تنگه هرمز، چین را به بازنگری در راهبرد‌های بلندمدت انرژی واداشته است. پروژه متوقف‌شده “قدرت سیبری ۲” که سال‌ها زیر سایه تردید و اختلافات باقی مانده بود، حالا با انگیزه‌ای تازه وارد دستورکار سیاست‌گذاران پکن شده است.
بحران خاورمیانه و زنگ خطر برای امنیت انرژی چین

به گزارش نبض بازار ، درگیری نظامی ایران و اسرائیل که از آغاز سال ۲۰۲۵ ابعاد منطقه‌ای یافته، امنیت یکی از حیاتی‌ترین مسیر‌های انرژی جهان را هدف قرار داده است؛ تنگه هرمز. چین که بیش از ۵۰ درصد نفت خام و نزدیک به یک‌سوم گاز طبیعی خود را از خاورمیانه وارد می‌کند، در برابر تهدید‌های فزاینده به این گذرگاه حیاتی، نگران‌تر از همیشه است.

تهدید ایران به مسدودسازی تنگه هرمز، هرچند تاکنون عملی نشده، اما به‌تنهایی کافی است تا بازار‌های جهانی نفت را به شوک بکشد و مسیر تصمیم‌سازی در پکن را تغییر دهد. علاوه بر افزایش احتمالی قیمت انرژی، این تهدید‌ها امنیت سرمایه‌گذاری‌ها و تجارت چین در منطقه را نیز با چالش مواجه کرده‌اند؛ مسئله‌ای که اکنون به اولویت فوری در دستور کار دولت چین بدل شده است.

بازگشت دوباره قدرت سیبری به خط سیاست‌گذاری

پروژه انتقال گاز روسیه به چین از طریق خط لوله «قدرت سیبری ۲» که به‌دلیل مسائل قیمتی و مالکیتی، سال‌ها در حالت تعلیق قرار داشت، اکنون با توجه به بی‌ثباتی خاورمیانه، مجدداً در مرکز توجه قرار گرفته است.

چین که همواره از وابستگی شدید به مسیر‌های دریایی آسیب‌پذیر، به‌ویژه تنگه هرمز، نگران بوده، حالا به گزینه‌های زمینی از جمله گاز روسیه با دیدی متفاوت می‌نگرد. این خط لوله که حدود ۱۸۰۰ مایل امتداد دارد، می‌تواند ظرفیت انتقال گاز طبیعی روسیه به شرق آسیا را به‌طور چشمگیری افزایش دهد. در شرایطی که روسیه پس از تحریم‌های غرب بازار اروپا را از دست داده، چین به تنها مسیر نجات برای صادرات انرژی مسکو تبدیل شده است.

نقش تنگه هرمز در معادلات انرژی پکن

تنگه هرمز، این گذرگاه استراتژیک میان خلیج فارس و دریای عمان، امروز به نقطه تمرکز نگرانی‌های چین تبدیل شده است. هرگونه اختلال در این مسیر، نه‌تنها صادرات نفت ایران، عربستان و امارات را متوقف می‌کند، بلکه بازار‌های جهانی انرژی را وارد یک بحران ساختاری خواهد کرد.

هرچند کارشناسان احتمال بسته شدن کامل تنگه را اندک می‌دانند، اما تهدید‌های پی‌درپی جمهوری اسلامی ایران و تشدید تنش‌ها، تأثیر فوری بر بازار نفت و گاز دارند. پکن که به شدت به واردات از این منطقه متکی است، به‌دنبال کاهش ریسک‌های ژئوپلیتیکی از طریق پروژه‌های جایگزین است. «قدرت سیبری ۲» برای چین، تنها یک پروژه زیرساختی نیست؛ این خط لوله، مسیری راهبردی برای دور زدن بحران‌هاست.

بی‌طرفی فعال چین در برابر بحران

در برابر شعله‌های جنگ خاورمیانه، سیاست چین ترکیبی از بی‌طرفی و منافع اقتصادی است. پکن ضمن حفظ روابط با تهران و تقویت پیوند‌های تجاری با کشور‌های عربی، تلاش می‌کند از هرگونه موضع‌گیری امنیتی یا مداخله نظامی پرهیز کند.

این رویکرد، ناشی از نیاز چین به حفظ ثبات در خاورمیانه است؛ منطقه‌ای که همچنان شریان اصلی انرژی چین را در اختیار دارد. از سوی دیگر، چین تلاش دارد از فرصت‌های دیپلماتیک نیز بهره‌برداری کند و نقش یک میانجی منطقه‌ای را ایفا کند؛ نقشی که هم به تقویت نفوذ جهانی آن می‌انجامد و هم به محافظت از منافعش در حوزه انرژی کمک می‌کند.

پروژه‌ای حیاتی، اما پرهزینه

هرچند بازنگری چین در پروژه «قدرت سیبری ۲» نشانه‌ای روشن از تغییر در نقشه انرژی این کشور است، اما این پروژه بدون چالش نیست. اختلافات دیرینه با روسیه بر سر قیمت گاز، ساختار مالکیت پروژه و نگرانی از وابستگی انرژی به مسکو، همچنان موانع جدی هستند.

علاوه بر این، اجرای پروژه نیازمند سرمایه‌گذاری‌های هنگفت، زیرساخت‌های فنی گسترده و حداقل پنج سال زمان برای بهره‌برداری است. با این حال، شرایط اضطراری ژئوپلیتیکی و تهدید مستقیم مسیر‌های دریایی، ممکن است این موانع را کم‌اهمیت کرده و راه را برای آغاز پروژه هموارتر سازد.

امنیت انرژی چین در آزمون خاورمیانه

افزایش بی‌ثباتی در منطقه خلیج فارس، نه‌تنها امنیت انرژی چین را تهدید می‌کند، بلکه سیاست‌های انرژی پکن را نیز به‌طور بنیادین تحت تأثیر قرار داده است. در چنین شرایطی، «قدرت سیبری ۲» از یک پروژه معطل‌مانده به گزینه‌ای استراتژیک بدل شده است؛ پروژه‌ای که می‌تواند وابستگی چین به تنگه هرمز را کاهش داده و مسیر‌های زمینی امن‌تری برای واردات گاز فراهم کند.

سیاست بی‌طرفی چین در قبال بحران ایران و اسرائیل نیز نشان‌دهنده توازن میان ملاحظات ژئوپلیتیکی و منافع اقتصادی است. در نهایت، این تحولات بار دیگر ثابت می‌کند که انرژی، نه فقط منبعی اقتصادی، بلکه محرکی اساسی در تصمیم‌سازی‌های کلان جهانی است.

برچسب ها: چین