کد خبر: ۱۹۴۱۹۵
۲۲ مهر ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۳
«نبض بازار» بررسی می‌کند

عذر بدتر از گناه پتروشیمی اروندرود

اطلاعیه شرکت پتروشیمی اروندرود درباره انتشار فیلمی از برخورد حراست این سازمان با دو خانم در فضای مجازی، به‌جای تنویر و اقناع افکار عمومی، سوال‌هایی ایجاد کرد که یکی از کارشناسان «نبض بازار» آنها را بررسی می‌کند.
عذر بدتر از گناه پتروشیمی اروندرود

به گزارش نبض بازار، فیلم کوتاهی که یکی از گزارشگران اتاق خبر «من‌وتو» از برخورد حراست شرکت پتروشیمی اروندرود با دو دختر منتشر کرد، خیلی زود در فضای مجازی پربازدید و به‌اصطلاح وایرال شد. این فیلم، صورت و چشمهای بسته دختر نوجوانی که لباس فرم مدرسه به تن دارد و احتمالا دانش‌آموز است را نشان می‌دهد که به‌خاطر پاشیده‌شدن اسپری داخل چشمانش فریاد می‌زند. گزارشگر به نقل از ارسال‌کننده این ویدئو توضیح داده: «پدر این دختر بیش از ۲۰ سال در این پتروشیمی به عنوان کارمند نمونه فعالیت کرده و از یکسال پیش به دلیل بیماری سرطان قادر به فعالیت در این پتروشیمی نیست، دختر او به همراه پدرش برای پیگیری کمکی که مدیرعامل مجموعه برای هزینه درمان کارمند سابق قولش را داده بوده، بارها به پتروشیمی مراجعه کرده اما اجازه دیدار با مدیرعامل را به او ندادند و در آخر هم با اسپری فلفل به این دختر نوجوان حمله کردند.»

روابط عمومی شرکت پتروشیمی اروندرود در واکنش، اطلاعیه‌ای منتشر و عنوان کرد که «دو بانوی مراجعه کننده بدون توجه به اخطارها، قصد انجام اقدامات احساسی و مخاطره‌آمیز و بلکه جبران ناپذیر همچون پاشیدن مواد آتش‌زا به محیط شرکت پتروشیمی را داشتند که نیروهای حراست، در چارچوب مقررات ایمنی و حفاظت از جان و مال، پس از تکرار تذکرات لازم که از سوی بانوان مراجعه‌کننده نادیده گرفته شد، ناگزیر به اقدامات کنترلی مقتضی با هدف پیشگیری از بروز هرگونه آسیب جدی به افراد حاضر و تاسیسات شدند».

این اطلاعیه در ادامه با اشاره به شکایت شرکت پتروشیمی اروندرود از کارمند پیشین خود و پدر دختران مراجعه‌کننده، تأکید و تلویحا تهدید کرد: «مراجعه فرد خاطی به همراه دو خانم با موضوع خارج از بیماری بوده و افراد پیش‌تر با حضور در مجتمع، گفتگوهایی را با مدیریت شرکت به انجام رسانده‌اند که بنا به حفظ کرامت انسانی و صیانت از کانون خانواده‌، ترجیح داده می‌شود جزئیات آن تشریح نشود». شرکت اروندرود در پایان با بیان اینکه «مستندات درگیری افراد مراجعه کننده با حراست و اقدامات مخاطره‌آمیز آنان به صورت کامل ثبت و باتوجه به حفظ اسرار سازمانی، فیلم‌های دوربین مداربسته به سازمان‌های ذی‌ربط با هدف پیگیری موضوع ارسال خواهد شد» از افکار عمومی و رسانه‌ها خواست اطلاعات را از منابع معتبر و رسمی دنبال کنند.  

توضیحات پتروشیمی اروندرود اما نه تنها گره‌ای از سوال‌هایی که در افکارعمومی و رسانه‌ها مطرح بود، باز نکرد بلکه به‌دلیل لحن تهدیدگونه اطلاعیه پرسش‌های دیگری به‌دنبال داشت. چراکه نحوه توضیحات به‌گونه‌ای بود که گویا شرکت مذکور به‌جای تنویر موضوع نزد افکار عمومی، به‌دنبال تهدید کارمند سابق و حتی کارمندان فعلی است.

بر اساس اطلاعیه پتروشیمی اروندرود، دو دختر قصد پاشیدن موادآتش‌زا به محوطه شرکت داشتند، اما حداقل در تنها ویدئوی منتشرشده اثری از مواد آتش‌زا همراه دختران دیده نمی‌شود و محوطه‌ای که درگیری در آن صورت گرفته نیز محوطه بیرونی و آسفالت است و دو دختر نیز پشت میله‌هایی قراردارند که خیابان را از محوطه بیرونی شرکت جدا می‌کند.

شرکت اروندرود در توضیحاتش عنوان کرده که این فیلم تقطیع‌شده است و فیلم‌های کامل در دوربین‌های مداربسته موجود است؛ بر این اساس آیا بهتر نبود فیلمی کامل‌تر از درگیری حراست با دختران جوان به‌خصوص صحنه‌ای که ادعا می‌شود دختران قصد ایجاد حریق داشتند، منتشر می‌شد؟

اما حتی اگر افکارعمومی و رسانه‌ها پیشاپیش و بدون مشاهده مستندات دیگر فرض را بر صحت ادعای شرکت پتروشیمی اروندرود بگذارد، آیا شرکتی با این قدمت و مختصات از آنچه در چندسال گذشته در بطن جامعه و شبکه‌های اجتماعی گذشت، بی‌خبر است؟ آیا از حساسیت زایدالوصف مردم به موضوعاتی که با زنان و قشر کارگر پیوند خورده، اطلاعی ندارد؟ آیا درباره تبعات اقداماتی نظیر پاشیدن اسپری فلفل از سوی نیروهای انتظامی در میانه اعتراض‌های خیابانی که پشتوانه حقوقی و امنیتی هم داشت، چیزی نشنیده‌اند و حال صرف بیان « اقدامات کنترلی مقتضی» برای توجیه اقدام حراست مجموعه، از بار روانی موضوع نزد افکار عمومی می‌کاهد؟

 آیا بهار عربی و خیزش کشورها علیه حکومت‌های‌ عربی منطقه از خودسوزی یک جوان تونسی 26 ساله که گاری سبزی‌جاتش از سوی یک کارمند عادی شهرداری مصادره شده بود، آغاز نشد؟ امروز چقدر از ناآرامی‌های تابستان 1400 گذشته است که شعار اصلی‌شان «زن، زندگی و آزادی» بود و با فوت یک دختر نوجوان اهل کردستان شروع شد؟ دختری هم‌سن‌وسال دختری که مقابل پتروشیمی اروندرود به صورتش اسپری فلفل یا مشابه آن پاشیدند. 

آیا روابط عمومی شرکت اروندرود از این حقیقت غافل است که امروز رسانه‌های رسمی مرجعیت خود را از دست داده‌اند و این انسان‌_رسانه‌ها، شهروندخبرنگاران و فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی است که خواهی‌نخواهی قدرت هدایت افکار عمومی را در دست گرفته است؟

بر این اساس حتی اگر همان‌گونه که در این اطلاعیه ادعا شده، درخواست کارمند سابق و خانواده‌اش خارج از موضوع کار و حتی بیماری بود، آیا برای شرکتی با پشتوانه مالی اروندرود دشوار بود تا با مساعدت جلوی خلق چنین وضعیت و صحنه‌ای را بگیرد؟

البته تمام این پرسش‌ها در صورتی مطرح است که صحت ادعای شرکت پتروشیمی اروندرود ثابت شود؛ تا آن زمان آنچه در ذهن افکارعمومی می‌ماند، صدای فریادهای دختربچه‌ای است که مقابل شرکت پتروشیمی اروندرود به چشمهایش اسپری پاشیده‌اند.

اخبار پیشنهادی