آیا خاورمیانه میتواند از اروپا پیشی بگیرد؟
به گزارش نبض بازار، استیو ویتکاف، در اظهاراتی ادعا کرد اگر دونالد ترامپ بتواند ایران و کشورهای عربی خلیج فارس را حول یک اتحاد گرد هم آورد، خاورمیانه قادر خواهد بود از نظر اقتصادی از اتحادیه اروپا پیشی بگیرد. وی با اشاره به «کمارزش بودن کشورهای خلیج فارس» و «ناکارآمدی اروپا»، همکاری منطقهای را کلید تحقق این چشمانداز خواند. این ادعا در حالی مطرح میشود که تنشهای دیرینه ایران با عربستان و متحدانش، وابستگی اقتصاد منطقه به نفت، و اختلافات ژئوپلیتیک، چالشهایی را پیش پای این ایده قرار داده است.
جزئیات ادعا و زمینههای مطرحشده
۱. محورهای اصلی ادعای ویتکاف
- ضعف اتحادیه اروپا: طبق سخنان پیشین، ویتکاف اروپا را به دلیل رشد اقتصادی کند (متوسط رشد زیر ۱.۵ درصد در ۲۰۲۳)، بحران انرژی، و اختلافات داخلی (مانند خروج بریتانیا) کمکارآمد میداند.
- پتانسیل خلیج فارس: با وجود انتقاد به «کمارزش بودن» کشورهای عربی، وی بر ذخایر عظیم نفت و گاز (۶۰ درصد ذخایر جهانی نفت)، صندوقهای سرمایهگذاری کلان (مانند صندوق PIF عربستان با ۷۰۰ میلیارد دلار دارایی)، و پروژههای مدرنیزاسیون (مانند نیوم و دیدبان ۲۰۳۰) به عنوان نقاط قوت تاکید میکند.
- نقش ترامپ: به گفته وی، ترامپ به دلیل روابط نزدیک با عربستان (مانند توافق ۴۵۰ میلیارد دلاری ۲۰۱۷ و ۶۰۰ میلیارد دلاری روزهای اخیر) و تجربه مذاکره با ایران (خروج از برجام)، میتواند به عنوان واسطه عمل کند.
تحلیل فرصتها: آیا ادعای ویتکاف واقعبینانه است؟
۱. نقاط قوت نظریه
- ظرفیت اقتصادی منطقه:
- کشورهای خلیج فارس و ایران روی هم تنها از طریق نفت و بدون لحاظ تجارت، گردش و صنعت، ۱.۲ تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی (معادل اسپانیا) و ۴۵ درصد ذخایر نفت جهان را در اختیار دارند.
- سرمایهگذاری مشترک در زیرساختهای انرژی (مثل خطوط لوله) میتواند هزینههای تولید و حملونقل را کاهش دهد.
- الگوی چین در خلیج فارس: همکاری ایران-عربستان در سازمان همکاری شانگهای نشان میدهد این کشورها به دنبال کاهش وابستگی به غرب هستند.
۲. نمونههای عینی همکاریهای آغازین
- توافق ایران و عربستان (۲۰۲۳): با میانجیگری چین، دو رقیب دیرینه توافق کردند روابط دیپلماتیک را از سر گیرند.
- پروژههای مشترک عربستان و امارات: احداث خط آهن ۲۰۰۰ کیلومتری دو کشور برای کاهش وابستگی به حملونقل دریایی.
چالشهای ساختاری: چرا این ایده دور از ذهن است؟
۱. اختلافات ژئوپلیتیک-ایدئولوژیک
- رقابت ایران و عربستان: دو کشور در یمن، سوریه، و لبنان در جبهههای متضاد ایستادهاند.
- مسئله هستهای ایران: عربستان همواره بر خطر برنامه هستهای ایران تاکید کرده و هرگونه همکاری را منوط به تضمینهای امنیتی میداند.
۲. وابستگی به نفت و ضعف تولید داخلی
- اقتصاد تکمحصولی: ۸۵ درصد درآمد ایران و ۶۰ درصد درآمد عربستان از نفت است.
- ضعف زنجیره ارزش: سهم صنایع غیرنفتی در صادرات منطقه کمتر از ۲۵ درصد است.
۳. ریسک نقشآفرینی ترامپ
- سابقه خصومت با ایران: ترامپ با خروج از برجام و اعمال تحریمهای حداکثری، اعتماد ایران را از بین برد.
- واکنش اتحادیه اروپا: اروپا احتمالا با تحریمهای ثانویه یا محدودیتهای تجاری، مانع همگرایی خاورمیانه خواهد شد.
پیامدهای احتمالی: سناریوهای محتمل
۱. سناریو خوشبینانه: تشکیل بلوک انرژی
- کشورهای منطقه با ایجاد اوپک پلاس پیشرفته، قیمت نفت را مدیریت کرده و سود حاصل را در صنایع پتروشیمی و انرژیهای تجدیدپذیر سرمایهگذاری کنند.
- رشد ۵ درصدی اقتصاد منطقه در ۵ سال.
۲. سناریوی بدبینانه: تشدید تنشها
- بازگشت رقابت ایران و عربستان به جنگ نیابتی در یمن یا لبنان.
- سقوط قیمت نفت به زیر ۶۰ دلار به دلیل افزایش عرضه توسط کشورهای رقیب (آمریکا، روسیه).
جمعبندی: رویایی دور از واقعیت؟
اگرچه همکاری اقتصادی ایران و کشورهای عربی میتواند بازار ۸۰۰ میلیون نفری با جذابیتهای سرمایهگذاری ایجاد کند، اما عملیاتی شدن این ایده به دلیل موانع سیاسی، امنیتی، و ساختاری، در کوتاهمدت غیرممکن به نظر میرسد. حتی با فرض میانجیگری ترامپ، عدم اعتماد تاریخی و تفاوت در اولویتهای استراتژیک، مانع اصلی است. از سویی، اتحادیه اروپا با وجود چالشهای داخلی، همچنان از زیرساختهای صنعتی پیشرفته و تنوع اقتصادی برخوردار است که شانس رقابت با آن را برای خاورمیانه کاهش میدهد.
راهکار واقعبینانه:
- گامهای کوچک مانند توافقهای بخشی (مثل گردشگری یا حملونقل).
- ایجاد نهادهای مالی مشترک برای کاهش وابستگی به دلار.
- سرمایهگذاری در فناوریهای سبز به جای تکیه بر درآمدهای نفتی.