امباپه به لالیگا نزدیکتر شده است؟ تحلیل نشانههای جدید انتقال به رئال

به گزارش نبض بازار قاتل غولها – لگانس بورخا خیمنز با این عنوان به سانتیاگو برنابئو آمد؛ تیمی با سرمربیای عالی، دارای برنامهریزی دقیق، نمایشهای حسابشده و مجموعهای بسیار منسجم و پرتلاش. به همین دلیل بود که بارسلونا را در مونتخوئیک شکست دادند با نمایشی درخشان از فوتبال تدافعی، و به همین دلیل هم اتلتیکوی سیمئونه را در بوتارکه از پای درآوردند. هیچکس این شهرت را به آنها هدیه نداده است. آنچه که برایم قابل درک نیست این است که چطور ممکن است چنین تیمی در منطقه سقوط جدول قرار گرفته باشد. کاملاً ناعادلانه است. بنابراین، اینکه در پایان نیمه اول با پیروزی موقت از میدان بیرون رفتند و برنابئو را در سکوتی عمیق فرو بردند، نباید کسی را شگفتزده کرده باشد. این تیم هرگز تسلیم نمیشود و با شهامتی ستودنی بازی میکند. از این رو، پیش از هر چیز، میخواهم ادای احترام کنم به این تیم لگانس که امیدوارم فصل آینده نیز در دسته برتر باقی بماند، چرا که فوتبال و کادر فنیاش شایسته آن هستند.
اولالا – کیلیان برای چنین لحظاتی به رئال مادرید آمد؛ برای زدن هتتریک به سیتیِ گواردیولا، برای گرفتن پنالتی در متروپولیتانو وقتی که همهچیز از دست رفته بود و برای آغاز ضربات پنالتی حساس و زدن گل با اطمینان کامل. و همچنین، برای اینکه در دیدارهای سخت و گرهخوردهای مانند بازی بهاریِ شنبه، با دبل خود مقاومت لگانس و دروازهبان فوقالعادهاش دمیترِویچ را درهم بشکند. کیلیان پنالتی را با مهارتی بینظیر به سبک «پاننکا» به گل تبدیل کرد که ادای احترامی بود به سرخیو راموس و یکی از تخصصهای همیشگیاش. البته باید گفت تماس با گولر بهنظر من برای اعلام پنالتی کافی نبود، همانطور که داور در ادامه هم خطای واضح روی براهیم پیش از گل دوم لگانس یس را نادیده گرفت.
اما بهترین لحظه در دقایق پایانی رقم خورد. وقتی که بازی ۲-۲ بود، تاپیا روی رودریگو خطا کرد (با پای راستش از کنار به او زد و او را نقش زمین کرد) و در ضربه غیرمستقیم بعدی، ستاره فرانسوی ضربهای دقیق و هوشمندانه زد که بار دیگر توانایی فوقالعادهاش را اثبات کرد. نتیجه ۳-۲ شد، گلی طلایی، و او به رکورد گلزنی رونالدو در اولین فصلش با پیراهن رئال (۳۳ گل) رسید. البته باید اشاره کرد که رونالدو دو ماه از فصل را بهدلیل مصدومیت ناشی از خطای خشن دیاوارا در بازی برابر مارسی از دست داد. اما در حال حاضر، روند گلزنی امباپه بهقدری درخشان است که احتمالاً از مرز ۴۵ گل عبور خواهد کرد. فوقالعاده است. او تنها یک گل با لواندوفسکی فاصله دارد در رقابت برای پیچیچی. رقابت رئال و بارسا تا پایان فصل، هم بهصورت تیمی و هم فردی ادامه خواهد داشت. درست مانند دوران تاریخی مسی و کریستیانو. بسیار هیجانانگیز.
گولر، بیدار شو! – بازیکن ترک و اطرافیانش در محافل خصوصی نسبت به نیمکتنشینیهای مکرر آردا شکایت دارند. اما به آنها پیشنهاد میکنم بار دیگر نگاهی به ۶۲ دقیقهای که این بازیکن جوان مقابل لگانس بازی کرد، بیندازند. چیز خاصی ارائه نکرد. بازیاش بیاثر و بیرمق بود، بیانرژی و بیانگیزه در درگیریها. او باید ذهنیت خود را تغییر دهد، وگرنه لازم است تابستان امسال بهصورت قرضی به تیمی دیگر برود تا با تجربه و غرور رقابتی بیشتری بازگردد.
در تمام جبههها زنده و پابرجا – رئال مادرید اگر در هر سه جام تا انتهای مسیر پیش رود، ۱۶ مسابقه دیگر پیش رو دارد (۹ بازی در لیگ، ۵ در لیگ قهرمانان و ۲ در کوپا دلری). به همین دلیل بازگشت از وقفه ملی بدون لغزش، بسیار حیاتی بود؛ لغزشی که تیم بوتارکه نزدیک بود رقم بزند. سهشنبه باید صعود به فینال کوپا را برابر رئال سوسیداد قطعی کنند و شنبه نیز در برنابئو میزبان والنسیا خواهند بود؛ تیمی که همیشه مقابل پایتختنشینها چالشبرانگیز است. رقابت در لیگ هنوز زنده است.
روز هواداران – هرچند رسمی نبود، اما بهجرئت میتوانم بگویم که بهندرت پیش آمده اینهمه تماس از سوی باشگاههای هواداری دریافت کنم که از سراسر اسپانیا برای تماشای بازی تیمشان به مادرید آمدهاند. گوشیام پر شده بود از عکسهایی از گروههایی که دهها اتوبوس را پر کرده و به برنابئو آمده بودند. این هواداران هرگز تیم را تنها نمیگذارند. از هر نقطهی ممکن، حتی از زادگاه کورتوا – با وجود اینکه او اینبار فقط تماشاگر بود – آمده بودند. باشگاه هواداری «بلژیکا بلانکا» از بروکسل نیز حضوری چشمگیر داشت. خانواده رئال مادرید توقفناپذیر است. این تیم افسانهای هرگز تنها قدم نخواهد زد…