دهه شصتیها ازدواج نمیکنند
به گزارش نبض بازار فائزه مومنی در گزارشی با مشورت و راهنمایی فاطمه عزیزخانی به این پرسش پاسخ داده که چرا شمار زیادی از متولدین دهه ۱۳۶۰ موفق به ازدواج نشدهاند؟
بیست میلیون و سیصد و هفتاد یک هزار و یکصد و بیست و دو نفر. این، تعداد افرادی است که در طول دهه ۱۳۶۰ به دنیا آمدند و جمعیت موسوم به «دهه شصتیها» را تشکیل میدهند.
مردان و زنانی که در یکی از سختترین شرایط سیاسی و اقتصادی چشم به جهان گشودند و سالهاست شرح حالشان در فیلمهای تلویزیونی، لطیفههای شبکههای اجتماعی و مباحث جمعیتشناسی، جامعهشناسی و اقتصاد دستمایه کمدی و تراژدی است.
وضعیت تراژیک این جوانان را میتوان در ناکامی اغلب آنها در تشکیل زندگی مشترک مشاهده کرد.
این در حالی است که موج اول جمعیت دهه شصتیها، ۴۳ سال را پشت سر گذاشتهاند و متولدین انتهای این دهه، در آستانه ۳۵ سالگی قرار دارند.
اقتصاددانان بین ازدواج و رشد اقتصاد رابطه معناداری پیدا کردهاند. خط فقر مرزهای ۳۰ میلیون تومان را رد کرده، اسب سرکش تورم در مرزهای ۳۰ درصد و ۴۰درصد همچنان میتازد، سهم فارغالتحصیلان دانشگاهی از شورهزار بیکاری از ۵۰ درصد عبور کرده و بدتر از همه، نااطمینانیها، چشمانداز پیشرو را تیرهوتار کردهاند.
همه از افزایش هزینهها و نااطمینانی اقتصاد تحت فشار و استرساند اما ناظران میگویند این اثرات برای نسل جوان حادتر است و میتواند بر نحوه زندگی آنها در حال حاضر و در آینده، تاثیر مخربتری بگذارد.
دولت قبل تلاش کرده بود که از طریق برخی مشوقها، ازدواج متولدین این دهه را تشویق کند اما هیچکدام از سیاستها، نتیجهبخش نبود.
یکی از مولفههای مسائل اقتصادی داشتن شغل است و آمار و اطلاعات نشان میدهد کسی که شغل داشته باشد راحت میتواند ازدواج کند، این موضوع در همه استانها برابر است.
نکته بعدی این است که به فرض داشتن شغل، آیا داشتن شغل برای سرپرستی یک خانوار و ادامه این زندگی که سطح رفاهش تامین شود کافی است یا نه، که این هم یک مولفه مهم است.
آمار نشان میدهد که رشد دستمزد حقیقی نیروی کار در بخشهای مختلف اقتصادی (کشاورزی، صنعت و خدمات) از سال ۱۴۰۰ به ۱۴۰۱ روند کاهشی داشته است.
پایین بودن شاخص دستمزد از شاخص قیمت مصرفکننده، نشاندهنده عایدی کم و ناکافی بودن دستمزد نیروی کار در تامین هزینههای معیشت است و از اینرو موجب دلسردی نیروی کار در ورود به بازار کار میشود.
اگر بسته هزینه زندگی را دو قسمت کنیم که خوراکیها و غیرخوراکیها باشد، سهم عمده هزینه زندگی، مسکن خانوار است، یعنی حدود ۶۰ درصد از هزینه معیشت را هزینه مسکن پوشش میدهد.
در حال حاضر میبینیم ۶۰ درصد سرپرستان خانوارهایی که فقیر هستند نیز شاغلاند، اما زیر خط فقر زندگی میکنند.
همه این موضوعات نشانگر آن است که در چالش به تاخیر افتادن ازدواج جوانان مولفههای مهمی از نظر اجتماعی و اقتصادی دخیل بوده است.
بهرغم اینکه تلاش میشود در ساختار چانهزنی، دستمزد بر اساس دو معیار تورم و هزینه معیشت تعیین شود تا از نیروی کار حمایت شود، اما به دلیل فقدان رویکرد یا فرمول مشخص از سوی دولت، این اهداف محقق نمیشود.
متاسفانه بیبرنامگی کلی در سه، چهار دهه اخیر وجود داشته و تنها به دلیل انفجار جمعیتی در دهه ۶۰ خود را بیشتر نشان داده است.
اما مسئولان ما همیشه فرار به جلو میکنند و به جای اینکه خودشان را زیر سوال ببرند و اقرار کنند که برنامهریزی نداشتهاند یک نسل را مقصر جلوه میدهند و کمکاری خود را به گردن متولدین این دهه میاندازند.
تا زمانی که مدیران و مسئولان به جای اینکه زیربنا را درست کنند در امور فرهنگی دخالت میکنند موضوع را خراب میکنند. وقتی غیرکارشناسی صحبت میشود فقط حرمتها شکسته میشود و در نهایت نیز دهه شصتیها دیده نمیشوند.
منبع: تجارت فردا