چه زمانی اسپانسر، بدهکار استقلال و پرسپولیس شد؟
باشگاههای پر طرفدار دولتی (پرسپولیس و به طور خاص استقلال) پولها را جلوتر از موعد میگیرند، اما باز هم طلب دریافتی جدید در قالب «مطالبات» دارند! بدون آنکه هوادار، نهاد، ذیحساب یا فردی سوال کند «کدام طلب؟ کدام مطالبات؟»
رئیس هیئت مدیره باشگاه استقلال، احمد سعادتمند در بخشی از برنامه صبحگاهی شبکه 3 سیما مدعی شده است : «بخشی از مطالبات ما از ایرانسل مانده که قطعا آن هم پرداخت خواهد شد. وقتی کسی اسپانسر ۲ باشگاه میشود قطعا باید پرداختی هایش روی روال باشد. وقتی تعهدات انجام میشود هواداران هم حمایت خواهد کرد. مگر ما چند منبع داریم که اعتباراتمان را دریافت کنیم؟»
این عبارات نشانگر نکاتی است، ازجمله اینکه سعادتمند مدعی شده است اسپانسر باشگاه «مطالبات» استقلال را پرداخته! سوال اینجاست که مگر باشگاه تحت مدیریت این هیئت مدیره توانسته بوده بدهی چند ده میلیاردی خود از فصول قبل را به اسپانسرش پرداخت کند؟
پیش از این حدود 10 ماه قبل در مردادماه سال 97 زمانی که صورت حساب باشگاه استقلال منتشر شده بود در فهرست طلبکاران، «ایرانسل» و اسپانسرهای دیگر نیز حضور داشتند و رسانهها همان زمان هم به این موضوع پرداخته بودند که چطور باشگاه جلوتر از موعد پولها را گرفته است! رسانهها در آن زمان صحبت از «108 طلبکار باشگاه» کردند که برخی از آنها، از جمله اسپانسرها، شگفتیهای آن فهرست بودند. این درحالی بود که همیشه انتظار میرفت عکس این ماجرا وجود داشته باشد!
کلیدواژهی «پیشخور» که مدتی است وارد اقتصاد ورزش کشور شده است در همین رفتار ریشه دارد. باشگاههای پر طرفدار دولتی (پرسپولیس و به طور خاص استقلال) پولها را جلوتر از موعد میگیرند، اما باز هم طلب دریافتی جدید در قالب «مطالبات» دارند! بدون آنکه هوادار، نهاد، ذیحساب یا فردی سوال کند «کدام طلب؟ کدام مطالبات؟»
به نظر میآید رئیس هیئت مدیره استقلال یا نمیداند یا نمیخواهد که بداند بار حقوقی عباراتی که به کار میبرد چقدر میتواند باشد! او درحالی از «مطالبات» صحبت میکند که «بدهکار» است و طبق اسنادی که خود باشگاه پیش از این منتشر کرده هنوز بدهی خود را تسویه نکرده است و هربار با مساعدت اسپانسر/اسپانسرها بر بدهی خود افزوده.
به نظر میآید مدیریت فعلی ورزش کشور به طور خاص مدیریت فوتبالی ها را باید «مدیریتی هوچیگرانه» نام گذاری کرد. زمانی که باشگاهها نیازمند پول برای جذب بازیکن، مربی یا پرداخت بدهیهای انباشتهی حاصل از مدیریتهای اشتباهشان هستند طرفداران را به جان اسپانسرها میاندازند. آنها همانطور که روی سکوها لیدرهایی برای بلند کردن صدای «حیاکن، رهاکن» دارند در شبکههای اجتماعی نیز از همین حربه استفاده میکنند و هر صفحه طرفداری را یک صندلی پر سر و صدا در استادیومی هیجان زده میسازند تا «مطالبات»ی را طلب کنند که در جهان عقلانی قابل محاسبه هیچ «وجهه»، «واقعیت»، «عینیت» و «درستی» ندارد.
نگاه تاریخی به دورههای اعتراض هواداران به اسپانسر باشگاهها موید این ادعا است. تفاوتی بین ایرانسل به عنوان اسپانسر فعلی یا همراه اول به عنوان اسپانسر قبلی نیست. آنها همیشه روحیه طلبکارانه دارند، حتی اگر «بدهکار» باشند. رفتاری برآمده از یک تفکر و روحیهای که شاید به زمین مسابقه نیز رفته باشد.
به یاد بیاوریم دقیقه 55 بازی ایران-ژاپن را که روحیه جمعی بازیکنان ما در رها کردن اصل بازی و پرداختن به اعتراضی که به حق هم نبود را نشان داد! زمانی که آنقدر فرعیات و امور غیر واقعی ما را در خودمان فرو برده بود که بازیکن حریف را نمیدیدیم که دارد آزادانه به طرف توپ در مستطیل سبز میدود، سانتر میکند و گل میزند!
حال مدیران باشگاهها، با ایجاد هجمههای دورهای مختلف و فضاسازیهای رسانهای در شبکههای مختلف طرفداری که در هر باشگاه ذینفعان مختلف هم دارد سعی میکنند ادعاهای مختلف و لزوماً غیر واقعی خود را «مطالبه» کنند.
این امر با توجه به فعالیتهای اهالی دولت دوازدهم در شبکههای مجازی در جریان دستوری دیگری نیز قرر گرفته است! گسیل طرفداران در شبکهها به اعلام اعتراضات به وزرای مرتبط با ورزش، و به طور خاص جریان اسپانسری دو باشگاه و دریافت وعدههایی از سوی مسئولان مزید بر علت شده است که هر ادعایی فارغ از کذب یا حقیقی بودن امکان وقوع پیدا کند! بدون آنکه کسی بپرسد : «چه زمانی اسپانسر بدهکار شما شده است؟»