کوره گازسوزی به نام فولاد ارفع
به گزارش نبض بازار-در حالی که سرمای زودرس آذرماه ۱۴۰۴، زنگ خطر افت فشار گاز را در مناطق شمالی و غربی کشور به صدا درآورده است، نگاهی به ترازنامههای انرژی صنایع سنگین، حقیقتی تلخ را آشکار میکند. شرکت «آهن و فولاد ارفع» که به عنوان یکی از قطبهای تولید شمش و آهن اسفنجی شناخته میشود، در گزارشهای ماهانه خود تصویری از یک مصرفکننده فوقکلان را ترسیم میکند که اشتهای سوخت آن با هیچیک از استانداردهای بهینهسازی انرژی در جهان همخوانی ندارد. گزارشهای منتهی به آبان ۱۴۰۴ نشان میدهد که ارفع نه تنها یک مجتمع صنعتی، بلکه یک «سیاهچاله انرژی» است که در اوج بحران ناترازی، سهم قابلتوجهی از گاز شبکه سراسری را میبلعد.




کالبدشکافی مصرف گاز ارفع
بررسی گزارشهای اصلاحی ارفع در بازه ۸ ماهه نخست سال ۱۴۰۴ نشان میدهد که این مجموعه مجموعاً بیش از ۲۰۸ میلیون مترمکعب گاز را تنها در بخش «مواد اولیه» (واحد احیا) مصرف کرده است. اگر به این عدد، ۲۸ میلیون مترمکعب گاز مصرفی در بخش «سوخت» را اضافه کنیم، به رقم خیرهکننده ۲۳۶ میلیون مترمکعب میرسیم.
برای درک بزرگی این عدد، باید آن را با مصرف بخش خانگی مقایسه کرد. هر مترمکعب گازی که در کوره احیای ارفع برای تولید آهن اسفنجی (DRI) مصرف میشود، معادل انرژی گرمایشی چندین خانوار در مناطق محروم است. ارفع در آبانماه به تنهایی بیش از ۳۰ میلیون مترمکعب گاز مصرف کرده است؛ یعنی روزانه یک میلیون مترمکعب. در شرایطی که دولت برای جبران ناترازی مجبور به قطع گاز صنایع کوچک و نیروگاهها میشود، استمرار فعالیت ارفع با این حجم از مصرف، مصداق بارز عدم رعایت اولویتبندی در سبد انرژی کشور است.
جهش هزینههای انرژی به چه بابت است؟
یکی از تکاندهندهترین بخشهای گزارشهای مالی ارفع، جهش هزینههای حاملهای انرژی است. در ۸ ماهه ابتدایی سال ۱۴۰۳، هزینه گاز مصرفی (مواد اولیه) این شرکت حدود ۷۶۵ میلیارد تومان بوده است. اما در مدت مشابه سال ۱۴۰۴، این عدد با جهشی بیسابقه به بیش از ۱،۶۸۸ میلیارد تومان رسیده است. این رشد ۱۲۰ درصدی در هزینهها، تنها ناشی از اصلاح نرخها نیست؛ بلکه نشاندهنده افت شدید بهرهوری در فرآیند تولید است.
ارفع در آبانماه ۱۰۵ هزار تن آهن اسفنجی تولید کرده است. با مقایسه میزان گاز مصرفی و خروجی محصول، مشخص میشود که شدت مصرف انرژی در این کارخانه به شدت بالاست. این یعنی ارفع برای تولید هر تن آهن اسفنجی، گاز بیشتری نسبت به استانداردهای مدرن مصرف میکند. سوال اینجاست که چرا شرکتی با درآمدهای چند هزار میلیارد تومانی، در تکنولوژیهای بازیابی حرارت و بهینهسازی سوخت سرمایهگذاری نکرده است؟
بنبست آبی
فاجعه مدیریتی و استراتژیک در ارفع تنها به گاز محدود نمیشود. در کادر توضیحات گزارشهای مهر و آبان ۱۴۰۴، مدیریت مجموعه به صراحت اعتراف کرده است که چاههای اختصاصی کارخانه (سیاهکوه) به دلیل کمبارشی و خشکسالی عملاً از مدار خارج شدهاند. ارفع اکنون برای تامین حیاتیترین نیاز خود، یعنی آب، دست به دامان شرکت چادرملو شده تا آب شیرینشده خلیج فارس را از طریق انشعاب آنها خریداری کند.
نکته باورنکردنی، قیمت این آب است: ۴.۲ یورو به ازای هر مترمکعب! با احتساب نرخ مرکز مبادله و ۵ درصد هزینه بالاسری، ارفع بابت هر مترمکعب آب رقمی نزدیک به ۳۰۰ هزار تومان پرداخت میکند. این یعنی ارفع در قلب کویر، فولاد را با قیمتی تولید میکند که بخشی از آن به صورت ارزی از کشور خارج میشود. تولید فولاد در منطقهای که فاقد زیرساخت آبی است و هزینه تامین آن باید با یورو پرداخت شود، عملاً توجیه اقتصادی و زیستمحیطی این مجتمع را زیر سوال میبرد.
ناترازی برق و شفافیت در «تاریکخانه پیشبینیها»
گزارشهای ارفع یک ویژگی مشترک دارند: استفاده مکرر از واژه «پیشبینی» برای هزینههای حاملهای انرژی. مدیریت شرکت در گزارش آبانماه قید کرده است که به دلیل عدم دریافت کامل قبوض، هزینهها را برآوردی لحاظ کرده است. این رویه در گزارشهای شهریور و مهر نیز تکرار شده است. این «تاریکخانه آماری» باعث میشود که زیان واقعی و فشار حقیقی بر شبکه انرژی تا ماهها بعد (در گزارشهای اصلاحی) پنهان بماند.
در بخش برق، ارفع در ۸ ماهه اول سال حدود ۶۰۰ هزار مگاوات ساعت برق مصرف کرده که هزینه آن بیش از ۲،۸۰۰ میلیارد تومان بوده است. تجمیع هزینههای برق، گاز و آب نشان میدهد که ارفع بیش از آنکه ثروتآفرینی کند، در حال بلعیدن یارانههای انرژی است. مجموع هزینه انرژی این شرکت در ۸ ماه به مرز ۵،۰۰۰ میلیارد تومان نزدیک شده است. آیا ارزش افزوده تولید شمش فولادی، با کسر این هزینههای نجومی و آسیبهای زیستمحیطی، هنوز مثبت است؟
مسئولیت اجتماعی یا فرار از واقعیت؟
ارفع در حالی از «تولید مداوم» سخن میگوید که در گزارش مهرماه خود، علت کاهش تولید را «تعمیرات اضطراری» واحد احیا نامیده است. اما کارشناسان معتقدند این تعمیرات اغلب پوششی برای محدودیتهای گاز در فصل پاییز است. مدیریت ارفع باید پاسخ دهد که به عنوان یک غول صنعتی، چه گامی برای خودتامینی در حوزه انرژی برداشته است؟ چرا به جای وابستگی به گاز سراسری، به سمت نیروگاههای خورشیدی یا سیکل ترکیبی حرکت نکرده است؟
در آبانماه، فروش صادراتی این شرکت عملاً متوقف بوده یا ناچیز گزارش شده است (فروش داخلی شمش غالب بوده است). این بدان معناست که ارفع گاز و برق ملی را مصرف میکند تا محصولی را در داخل بفروشد که بخش بزرگی از درآمد آن صرف خرید «آب ارزی» و هزینههای جاری انرژی میشود. این چرخه، چیزی جز اتلاف منابع ملی نیست.
ضرورت توقف کورههای پرمصرف در زمستان
با رسیدن به اواخر آذر ۱۴۰۴، تداوم فعالیت ارفع با الگوی مصرف فعلی، یک تهدید مستقیم برای پایداری شبکه گاز بخش خانگی است. وقتی شرکتی برای تامین آب خود یورو میپردازد و برای سوخت خود سهم مردم را میطلبد، دیگر نمیتوان نام آن را «صنعت ملی» گذاشت.
نهادهای نظارتی، وزارت صمت و وزارت نیرو باید بر اساس همین دادههای کدال، ارفع را ملزم به پاسخگویی کنند. اگر ارفع نمیتواند بهرهوری انرژی خود را ارتقا دهد و اگر هزینه تامین آب آن فراتر از استانداردهای اقتصادی است، تداوم تولید آن در ماههای بحرانی سال باید به شدت محدود شود. اعداد در گزارشهای ارفع دیگر «پرسرصدا» نیستند؛ آنها در حال فریاد زدن یک سقوط آزاد در بهرهوری انرژی و مدیریت منابع هستند. زمان آن رسیده که شفافیت از توییتر و فضای مجازی به ترازنامههای مصرف انرژی منتقل شود.