داروسازی لقمان در جدال با رشد قیمتها/ چرا جدول ارزی لقمان خالی است؟
به گزارش نبض بازار- گزارش ۶ ماهه «دلقما» یک موفقیت آماری به ظاهر خیرهکننده را ثبت کرده است: درآمد خالص شرکت با جهشی ۱۴۳ درصدی، از ۴.۲ هزار میلیارد ریال به بیش از ۱۰.۲ هزار میلیارد ریال رسیده است. اما این رشد ریالی درخشان، تنها یک سراب است که پشت پرده افزایشهای افسارگسیخته قیمت و فلج شدن کامل در حوزه ارزی پنهان شده است. جمله محوری انتقادی اینجاست: لقمان با صفر کردن مطلق منابع و مصارف ارزی، خود را در برابر نوآوریهای جهانی و توسعه پایدار، منزوی و زمینگیر کرده است و این، نه یک استراتژی، بلکه یک زنگ خطر برای سهامداران است.
رشد نجومی در سایه تورم
بررسی دادههای تولید و فروش لقمان نشان میدهد که رشد نجومی ۱۴۳ درصدی درآمد، هیچ ارتباطی به افزایش تولید و توسعه ظرفیت ندارد. در شش ماهه امسال، حجم تولید شرکت تقریباً ثابت مانده است. در عوض، مدیریت با تکیه بر انحصار و مجوزهای دولتی، بار تورم هزینهها را به طور کامل به سیستم درمانی و مصرفکنندگان منتقل کرده است:


نرخ ویالهای حیاتی با یک جهش ۶۷ درصدی افزایش یافته است.
نرخ شربت مایع و قرص نیز به ترتیب با ۴۰ و ۶۹ درصد رشد، موتور اصلی این درآمدزایی تورمی بودهاند.
تحلیل انتقادی: لقمان بیش از آنکه یک شرکت با استراتژی توسعهمحور باشد، تبدیل به یک منتقلکننده قدرتمند تورم شده است. این روند، پایداری درآمد را به طور کامل به سیاستهای لحظهای دولت در حوزه قیمتگذاری وابسته میکند و هرگونه شوک قیمتی دولتی میتواند سودآوری شرکت را از بین ببرد.
ضعف بین الملل در لقمان


ضعیفترین بخش عملکرد لقمان، حوزه بینالمللی است. فروش صادراتی شرکت با یک سقوط آزاد ۶۵.۵ درصدی مواجه شده و از ۸۷ میلیارد ریال به تنها ۳۰ میلیارد ریال کاهش یافته است. این کاهش نشان میدهد که محصولات لقمان در بازارهای جهانی، توان رقابت قیمتی خود را از دست دادهاند.
اما فاجعه بزرگتر در مدیریت ارزی است: جدول منابع و مصارف ارزی صفر مطلق را نشان میدهد و مشخص نیست لقمان اطلاعات خود را ارائه نکرده یا واقعا مصارف ارزی آن صفر است.
فرار از ارز: درآمد اندک صادراتی نیز یا به حساب شرکت بازنگشته، یا در سیستم رسمی ثبت نشده است. این انفعال، هرگونه امکان برای بهروزرسانی تکنولوژی خطوط تولید از طریق ارز خارجی را از شرکت گرفته است.
با اتکای صددرصدی به بازار داخلی برای تامین مواد اولیه، لقمان از ریسک ارزی در خرید مستقیم گریخته، اما خود را گرفتار افزایش شدید هزینههای داخلی کرده است. نرخ خرید مواد اولیه اصلی داخلی با جهشی قابل توجه مواجه شده و هزینههای سربار نیز رهایی نیافتهاند. هزینههای حیاتی مانند برق و گاز نیز با رشد ۶۴ درصدی، فشار مضاعفی بر بهای تمامشده تحمیل کردهاند.
مدیریت لقمان باید توضیح دهد که چگونه به رشد ۱۴۳ درصدی درآمد دست یافته، در حالی که حجم تولید فیزیکی شرکت در شش ماهه اول سال، تقریباً بدون تغییر مانده است. این یعنی هر ۱۰۰ درصد رشد درآمد، تقریباً ۱۰۰ درصد ناشی از افزایش قیمتها و نه گسترش ظرفیت یا سهم بازار بوده است. لقمان به جای سرمایهگذاری برای افزایش تولید، ترجیح داده است با استفاده از انحصار خود در بازار دارویی، چاقوی تورم را بر گلوی مصرفکنندگان و سیستم بیمهای کشور بگذارد.
جدول گرانی: بررسی سبد محصولات، قهرمانان این گرانفروشی را معرفی میکند. نرخ هر واحد ویال (تزریقی) که دارویی حیاتی است، با یک جهش وحشتناک ۶۷ درصدی افزایش یافته است. داروهای پرمصرفی، چون قرص و شربت مایع نیز به ترتیب شاهد ۶۹ و ۴۰ درصد افزایش نرخ بودهاند. این اعداد نشان میدهند که لقمان به جای کسب موفقیت از طریق بهرهوری، صرفاً با تخلیه بار تورم بر دوش مردم، صورتهای مالی خود را بزک کرده است. این رویکرد، در صورت اعمال هرگونه سیاست تثبیتی قیمت از سوی دولت، سودآوری شرکت را در آستانه فروپاشی قرار خواهد داد.
رقم برگشت از فروش و تخفیفات سنگین نیز شواهدی هستند بر فشار بازار. شرکت بیش از ۱.۷ میلیارد ریال تخفیف و برگشت از فروش داشته است. افزایش این ارقام، نشانهای از مقاومت بازار در برابر قیمتهای جدید یا مشکلات کیفی در محمولههای ارسالی است. لقمان با یک دست، قیمت را بالا میبرد، و با دست دیگر، مجبور به ارائه تخفیفات سنگین یا پذیرش مرجوعی میشود که نشاندهنده نقص در استراتژی قیمتگذاری واحد است.
چرا جدول ارزی لقمان خالی است؟

گزارش ۶ ماهه، گواه «فلج شدن ارزی» لقمان است. جدول منابع و مصارف ارزی شرکت، صفر مطلق را در بخش واردات و صادرات نشان میدهد. این سکوت مطلق در یک شرکت داروسازی که متکی بر مواد اولیه با کیفیت بالا و تکنولوژی روز دنیا است، یک خودکشی استراتژیک محسوب میشود.
۱. ریسک تامین API (مواد موثره): صفر بودن واردات یعنی لقمان هیچ برنامه ثبتشدهای برای تامین مستقیم مواد موثره ندارد. این مواد، عمدتاً خارجی بوده و کیفیت و خلوص آنها تأثیر مستقیم بر اثربخشی دارو دارد. این شرکت کاملاً خود را به واردکنندگان واسطه داخلی سپرده است. این وابستگی، نه تنها شفافیت بهای تمام شده واقعی را از بین میبرد، بلکه لقمان را از دسترسی به APIهای روز دنیا محروم کرده و آینده توسعه محصولات را تیره میکند.
۲. بستن دروازههای جهانی: عدم استفاده از ارز در معاملات، نشان میدهد که درآمد صادراتی اندک نیز در مدار رسمی اقتصاد کشور قرار نگرفته یا به حدی ناچیز است که قابل ذکر نیست. لقمان عمداً دست خود را از رگ حیاتی تکنولوژی و سرمایهگذاری با ارز خارجی جدا کرده و خود را به طور کامل در "زندان تامین داخلی" حبس کرده است.
پیامد طبیعی این استراتژی انزوا، سقوط بازار صادراتی است. فروش خارجی لقمان با یک سقوط آزاد ۶۵.۵ درصدی مواجه شده و از ۸۷ میلیارد ریال به تنها ۳۰ میلیارد ریال کاهش یافته است.
این ارقام فریاد میزنند که محصولات لقمان با قیمتهای جدید، دیگر هیچ مزیتی در بازارهای بینالمللی ندارند. بازارهای هدف، به صراحت نشان دادهاند که کیفیت یا قیمت محصولات لقمان، در مقایسه با رقبای جهانی، دیگر جذاب نیست. در عین حال، لقمان سهم خود را در بازارهای حیاتی شربت پودر، پماد و ساشه که سال گذشته درآمدزا بودند، به طور کامل از دست داده است.
فشارهای عملیاتی و عدم مدیریت بهینه
با وجود فرار از ریسک ارزی، لقمان از ریسک قیمتی داخلی جان سالم به در نبرده است. بررسی هزینههای تامین نشان میدهد که نرخ خرید مواد اولیه موثره و جانبی داخلی نیز با جهشی چشمگیر همراه بوده است. در واقع، لقمان تنها میدان ریسک خود را از بازار ارز به بازار انحصاری و تورمی داخلی منتقل کرده است.
فشارهای عملیاتی بر بهای تمامشده نیز شدید بوده است. هزینههای حیاتی زیرساختی مانند برق و گاز با رشد ۶۴ درصدی نسبت به سال قبل مواجه شدهاند. این افزایش در هزینههای انرژی، مانند یک وزنه سنگین، بر دوش حاشیه سود شرکت سنگینی میکند و هرگونه حاشیه سودی که از گرانفروشی به دست آمده را تهدید به بلعیدن میکند.
عملکرد ۶ ماهه لقمان، تصویر یک شرکت در حال پسرفت استراتژیک را نمایش میدهد. مدیریت، پایداری و توسعه آینده را فدای ثبت رشد ریالی موقت کرده است.