نفت پاسارگاد و ظرفیتهای بلااستفاده/ مصرف بالا انرژی تولید کننده قیر معروف
به گزارش نبض بازار-شرکت نفت پاسارگاد، بهعنوان بزرگترین تولیدکننده قیر خاورمیانه، در سال ۱۴۰۴ ظاهراً سودده بوده است، اما بررسی دقیق عملکرد آن نشان میدهد که این سود بیشتر حاصل درآمدهای غیرعملیاتی است تا بهرهوری واقعی در تولید. دادههای مربوط به تولید، صادرات و مصرف انرژی نشان میدهد این شرکت همچنان درگیر چالشهای ساختاری، ناکارآمدی انرژی و ظرفیتهای بلااستفاده است.
نفت پاسارگاد از کجا آمد؟
نفت پاسارگاد با شش واحد تولیدی در سراسر ایران، سهم عمدهای از بازار داخلی و صادراتی قیر کشور را در اختیار دارد. این شرکت در سال ۱۳۸۲ تأسیس شد و هماکنون یکی از زیرمجموعههای شرکت سرمایهگذاری نفت و گاز و پتروشیمی تأمین (تاپیکو)، از هلدینگهای وابسته به شستا محسوب میشود. این شرکت نتیجه مشارکت سرمایه گذاری نفت و گاز و پتروشیمی تامین، سرمایه گذاری صباتأمین، گروه صنعت سلولزی تأمین گستر نوین، صبا انرژی جهان گستر و خدمات گستر صبا انرژی است. محصولات اصلی شرکت شامل انواع قیر نفتی و امولسیونی است که در پروژههای عمرانی، راهسازی، عایقکاری و صادرات به بیش از ۳۰ کشور جهان استفاده میشود. پایگاههای تولیدی نفت پاسارگاد در شهرهای تهران، اصفهان، آبادان، تبریز، بندرعباس و شیراز قرار دارند که به شبکه پالایشگاهی کشور متصلاند. شرکت نفت پاسارگاد دارای نماد بورسی "شپاس" است و سهام آن در بورس اوراق بهادار تهران معامله میشود.
محور اصلی سودآوری شرکت بر پایه صادرات قیر و نوسانات نرخ ارز است.

رشد تولید بدون جهش قابلتوجه در بازدهی
بر اساس آمار رسمی، تولید قیر نفوذی شرکت در مهرماه ۱۴۰۴ به ۸،۶۷۷ تن و قیر مظروف به ۱،۵۵۰ تن رسید؛ در حالیکه طی هفتماهه نخست سال مجموع تولید قیر نفوذی ۵۱،۸۲۴ تن و قیر مظروف تنها ۱،۵۵۰ تن بوده است.
این در حالی است که ظرفیت اسمی شرکت، با شش واحد تولیدی در سراسر کشور، بیش از یک میلیون تن در سال برآورد میشود. بنابراین، عملکرد فعلی تنها ۵ تا ۶ درصد ظرفیت بالقوه را پوشش میدهد نشانهای از ضعف در استفاده از توان تولیدی، یا مشکلات تأمین خوراک و بازار فروش.
افزایش صادرات در برابر بازار داخلی راکد
در مهرماه ۱۴۰۴، صادرات قیر نفوذی شرکت به ۳۶،۸۴۳ تن و مظروف به ۲،۰۰۰ تن رسید که نسبت به مرداد همان سال جهش قابلتوجهی دارد. با این حال، تمرکز بیش از حد بر صادرات خام و کاهش سهم بازار داخلی، نشاندهندهی فقدان راهبرد توسعهیافته در محصولات با ارزش افزوده بالاتر است. در شرایطی که بسیاری از شرکتهای همگروه (مانند نفت جی و ایرانول) به سمت تولید قیر اصلاحشده یا فرآوردههای جانبی رفتهاند، نفت پاسارگاد همچنان عمدتاً صادرکننده قیر پایه است.

مصرف انرژی؛ نشانهای از ناکارآمدی نسبی
مصرف انرژی شرکت در مهرماه ۱۴۰۴ شامل ۱،۶۲۸ مگاواتساعت برق و ۴۴۳،۷۱۵ مترمکعب گاز طبیعی بوده است.
در مقایسه با مردادماه (۱،۴۵۱ مگاواتساعت برق و ۳۹۲،۸۶۳ مترمکعب گاز)، رشد مصرف حدود ۱۲ تا ۱۳ درصدی مشاهده میشود. هرچند این افزایش همزمان با رشد تولید بوده، اما نسبت افزایش انرژی به افزایش تولید نشان میدهد که هنوز شدت مصرف انرژی بالا و بهرهوری پایین است. در واقع، تولید در مهرماه حدود ۶۰ درصد نسبت به مرداد رشد کرده، اما مصرف انرژی نیز تقریباً به همان نسبت افزایش یافته؛ به عبارت دیگر، شرکت نتوانسته است از صرفهجویی مقیاس بهرهمند شود.

سودآوری اسمی در برابر واقعیت عملیاتی
در دوره منتهی به شهریور ۱۴۰۴، شرکت درآمد عملیاتی ۱۲۲،۵۹۶،۹۴۸ میلیون ریال و سود ناخالص ۱۶،۷۱۱،۹۷۲ میلیون ریال داشته است.
اگرچه سود پایه هر سهم ۴،۶۶۸ ریال اعلام شده، اما بررسی دقیقتر نشان میدهد که بخش قابلتوجهی از سود ناشی از درآمدهای غیرعملیاتی (۵،۸۳۷،۰۶۹ میلیون ریال) است، نه از فعالیت تولیدی. این بدان معناست که بازده واقعی از تولید قیر پایین بوده و سودآوری شرکت بیش از آنکه بر کارایی عملیاتی استوار باشد، بر نوسانات ارزی و سود سرمایهگذاریها تکیه دارد.
با وجود تمام این چالشها، نفت پاسارگاد همچنان در بورس بهعنوان یکی از نمادهای سودده شناخته میشود. سود پایه هر سهم در پایان شهریورماه ۴،۶۶۸ ریال اعلام شده؛ اما این عدد بیش از آنکه بازتابدهنده کارایی اقتصادی شرکت باشد، محصول بازیهای مالی و درآمدهای غیرعملیاتی است.
جمعبندی دادهها نشان میدهد که نفت پاسارگاد در سال ۱۴۰۴ شرکتی است با چهرهای سودده و بدنهای ناکارآمد. از یکسو توان صادراتی دارد، اما از سوی دیگر از ظرفیت تولیدی خود استفاده کامل نمیکند. از یکسو درآمدهای کلان اعلام میشود، اما بخش عمده آن از مسیرهایی غیرتولیدی بهدست میآید. از یکسو مصرف انرژی در حال افزایش است، اما بازدهی و ارزش افزوده درجا میزند.
