فولاد مبارکه؛ نشسته بر صندلی نقد
به گزارش نبض بازار- از دور همه چیز در فولاد مبارکه عادی به نظر میرسد. کمی که به این کارخانه نزدیکتر میشویم و از تبلیغات رسانهای و شهری آن فاصله میگیریم، تازه ضعفهای این مجموعه مشخص میشود. فولاد مبارکه در مجمع اخیر خود نیز نشان داد که همه چیز آنطور که به نظر میرسد، عادی نیست. حداقل زیان اعلام شده حاصل از ناترازی انرژی و شکل توزیع سرمایه و نارضایتی سهامداران، گواه معتبری بر وضعیت فعلی فولاد مبارکه شد.
سهمی که انتظارات را برآورده نکرد
در ماههای اخیر، سهم فولاد مبارکه اصفهان (فولاد) بهرغم جایگاه استراتژیک در صنعت فولاد کشور، با روندی کمرمق و نوسانی در بازار سرمایه مواجه شده است. این ضعف قیمتی در شرایطی رخ داده که انتظار میرفت با بهبود نسبی برخی شاخصهای کلان و افزایش نرخ ارز، این سهم از پتانسیل بالاتری برای رشد برخوردار باشد. یکی از عوامل کلیدی که فشار زیادی بر سودآوری فولاد مبارکه وارد کرده، افزایش مستمر هزینههای تولید بهویژه در حوزه انرژی و مواد اولیه است. در ماههای گذشته، نرخ گاز صنعتی و برق مصرفی صنایع بهطور قابل توجهی افزایش یافته است. فولاد مبارکه که مصرف انرژی بالایی دارد، از این افزایش نرخها آسیبپذیر بوده و این موضوع مستقیماً حاشیه سود آن را کاهش داده است.
کاهش ارزش به چه علت بود؟
انتظار سهامداران از فولاد مبارکه، پیشبرد اهداف این کارخانه و پیشرو بودن آن در بازارهای خارجی بود. تصور میشد که این شرکت با توجه به شرکای خارجی خود، بتواند درآمد ارزی قابل توجهی برای شرکت کسب کند و همین موضوع بر روی ارزش سهام آن نیز اثر بگذارد. آنچه در عمل اتفاق افتاد، رکود بازار، اثر تحریم فولاد، ناترازی انرژی و عدم ثبات مدیریتی باعث عدم برآورده کردن انتظارات از این کارخانه شد.
خروج سرمایه از فولاد
اگرچه فولاد مبارکه از نظر ساختار شرکتی و ظرفیت تولید در جایگاه بالایی قرار دارد، اما طی دو سال گذشته، اخبار و حواشی مرتبط با مدیریت شرکت و پروندههای نظارتی، فضای تردید و بیاعتمادی را برای بخشی از سرمایهگذاران ایجاد کرده است. بازار سرمایه ایران به شدت نسبت به اخبار مدیریتی حساس است و حتی شائبههایی در این زمینه میتواند موجب افت تقاضای سهم شود.
در ماههای اخیر، گروههای کوچکتر بازار مانند دارویی، فناوری و زراعت با رشد قیمتی بیشتری همراه بودهاند. در این میان، سهامداران حقیقی که به دنبال بازدهی سریعتر هستند، تمایل بیشتری به خروج از سهمهای بزرگ و بنیادی همچون فولاد و ورود به سهمهای با نوسان بالا دارند. این چرخش سرمایه، تقاضا برای سهم فولاد مبارکه را کاهش داده و به رکود معاملاتی آن دامنزده است.
توجیهی به نام قیمتگذاری دستوری
در میان صنایع و بنگاههای اقتصادی، قیمتگذاری دستوری دولت یکی از عوامل مهم چالشهای اقتصادی محسوب میشود. شرکتها همواره سعی در پوشاندن ضعفهای خود با اتکا به این موضوع داشتهاند. فولاد مبارکه نیز در نشست اخیر خود مسأله قیمتگذاری دستوری را یکی از عوامل مهم کاهش رشد اقتصادی خود اعلام کرد. اما به واقع تا چه حد از مشکلات فولاد مبارکه تقصیر دولت است؟ نگرانی اساسی اینجاست که آیا فولاد مبارکه هم مانند خودروسازها تنها راهکار خود برای عبور از مشکل را در افزایش قیمت پیدا کرده است؟ اگر مجموعهای به چنین شرایطی رسیده که ضعفهای خود را از جیب مردم جبران کند؟