معادن ایران، بازار چین را از دست میدهد؟
به گزارش نبض بازار ، بخش معدن ایران در سالهای اخیر با ترکیبی از بحرانهای ساختاری، ناترازیهای قانونی، بیثباتی سیاستگذاری، ضعف زیرساختی و محدودیتهای صادراتی دستوپنجه نرم میکند. از کاهش سهم این بخش در تولید ناخالص داخلی تا چالشهایی چون کمبود انرژی، فرسودگی ماشینآلات و وابستگی خطرناک به بازارهایی چون چین، صنعت معدن اکنون بیش از هر زمان دیگری به اصلاحات فوری نیاز دارد.
معدن ایران مقاوم نیست، بیمار است
برخلاف ظاهر ماجرا که نشان از تابآوری بخش معدن در برابر بحرانهای اخیر دارد، بهگفته کارشناسان، این صنعت «بیمار» است، نه مقاوم. نارساییهای قانونی، نبود زیرساختهای حمایتی و وابستگی بیش از حد به صادرات خام، باعث شده معدنکاران، بهویژه در بخش خصوصی، با بنبستی اجرایی و اقتصادی مواجه شوند. حتی جنگ اخیر هم ریشه مشکلات را عیانتر کرد، نه ایجاد.
قوانین ضدتوسعه؛ از مجوز تا مالیات
در حالیکه دولت از توسعه صادرات سخن میگوید، قانونگذاریهای اخیر عملاً سد راه شدهاند. فرآیند صدور مجوزهای معدنی که تا چند سال پیش ۱۰ روز زمان میبرد، حالا گاه تا دو سال طول میکشد. از سوی دیگر، برخی مصوبات جدید با عطف به ماسبق، شرکتها را ملزم به پرداخت عوارض از ابتدای سال ۱۴۰۲ کردهاند؛ تصمیمی که اعتراض گسترده فعالان معدنی را در پی داشته است.
تداخل قوانین مرتبط با محیط زیست، منابع طبیعی و معدن نیز امنیت سرمایهگذاری را مختل کرده است. در بسیاری از مناطق دارای پتانسیل بالا، فعالیت بهدلیل مالکیت یا نفوذ نهادهایی، چون سازمان انرژی اتمی متوقف مانده و بلاتکلیف است.
منابع طبیعی در خطر، سرمایهگذار در تردید
اصلاحیه اخیر قانون معادن مقرر کرده ادارات منابع طبیعی تنها دو هفته برای پاسخ به استعلامهای بهرهبرداری فرصت دارند و در صورت عدم پاسخ، مجوزها تأیید تلقی میشوند. اگرچه این قانون با هدف تسریع فرآیندها تدوین شده، اما بهگفته کارشناسان، میتواند منجر به تخریب گسترده منابع طبیعی و غارت طبیعت شود.
سرمایهگذاران نیز با توجه به نبود هماهنگی در قوانین نگران ورود به پروژههای بلندمدت هستند؛ بیاعتمادیای که در نهایت، توسعه را متوقف میکند.
بحران عملیاتی در قلب تولید
بحران انرژی، افزایش قیمت سوخت، و مشکلات تهیه مواد ناریه، فعالیت معادن را در سال ۱۴۰۴ با خطر تعطیلی مواجه کرده است. طبق هشدار نهادهای تخصصی، اگر روند فعلی ادامه یابد، نهتنها بخشی از تولید متوقف خواهد شد، بلکه حتی در برخی حوزهها کشور به واردکننده مهندس معدن بدل خواهد شد.
در کنار این، ایمنی در معادن ایران نیز بحرانی است. تنها ۲۳ درصد معادن به واحدهای بهداشت و ایمنی مجهزند، و وضعیت معادن زغالسنگ از استانداردهای بینالمللی فاصله زیادی دارد. هشدارها درباره وقوع حوادث مرگبار ادامه دارد، اما هیچ برنامه نوسازی مؤثری اجرا نشده است.
صادرات در محاصره نرخ توافقی
صادرکنندگان معدنی امروز با یک تضاد بنیادین مواجهاند: از سویی باید با نرخ ارز توافقی محصولات را بفروشند و از سوی دیگر، هزینه تمامشده تولید با این نرخها همخوانی ندارد. مثلاً کنسانترهای که با حداقل هزینه، تا بندرعباس حدود ۸۹ دلار تمام میشود، باید با قیمت ۸۰ دلار فروخته شود؛ معاملهای زیانده که صادرکننده رسمی را حذف و راه را برای رانت، استفاده از کارتهای بازرگانی اجارهای و فرار مالیاتی باز میکند.
دولت پشتیبان خصولتیها، مانع بخش خصوصی
در این فضای آشفته، شرکتهای خصولتی با صادرات در برابر واردات و فروش زیانده محصولات برای کسب ارز، میدان را از فعالان چابک خصوصی گرفتهاند. سیاستهایی که در ظاهر برای حمایت از صادرات تدوین شدهاند، عملاً به رانتی بدل شدهاند که تنها در اختیار نهادهای شبهدولتی قرار دارد. نتیجه این وضعیت، رکود بازار، سقوط تقاضا و نزدیک شدن تولید به صفر است.
شریک چینی؛ فرصت سوخته یا تهدید آینده؟
چین در ۱۵ سال گذشته اصلیترین مشتری محصولات معدنی خام ایران بوده است. اما فقدان زیرساختهای فرآوری، موجب شده سود و اشتغال حاصل از این مواد، نه در ایران، بلکه در چین رقم بخورد. افزون بر این، سیاستهای صادراتی پرنوسان، افزایش عوارض و مشکلات بانکی، زمینه را برای خروج تدریجی ایران از این بازار کلیدی فراهم کردهاند.
سرمایهگذاری چینیها در قالب توافقاتی، چون سند ۲۵ ساله نیز با انتقاداتی مواجه است؛ از جمله نبود شفافیت قراردادی، عدم انتقال فناوری پیشرفته، و افزایش وابستگی استراتژیک.
افغانستان و پاکستان؛ رقبای تازهنفس در کمین
با ورود چین و عربستان به بازار معادن افغانستان، ایران با رقیبی تازهنفس، اما با پشتوانه سرمایهگذاری مواجه است. هرچند فعلاً چالشهایی، چون نداشتن دسترسی دریایی، مشکلات انرژی و کمبود نقدینگی مانع جهش افغانستان است، اما پروژههایی نظیر اتصال به بندر گوادر پاکستان میتواند در میانمدت ایران را از صحنه رقابت خارج کند.
کارشناسان نسبت به از دست رفتن بازارهای منطقهای، از جمله عراق و ترکیه نیز هشدار میدهند. بهگفته فعالان صنعت، صادرات نیازمند عرضه مستمر، قیمتگذاری شفاف و ثبات قوانین است؛ عناصری که امروز تقریباً همهشان در کشور غایباند.
یکی از خطرناکترین بحرانهای خاموش، پایان منابع سنگآهن مگنتیتی در ایران است. این منابع، شالوده تولید فولاد کشور را تشکیل میدهند، اما سالهاست هشدارها درباره پایان عمر آنها بیپاسخ مانده است. بهجز استانهایی مثل خراسان که بهدلیل هزینه حمل بالا مقرون بهصرفه نیستند، معادن جایگزینی در دست توسعه نیست.
در مقابل، کشورهای رقیب با شناسایی و فرآوری منابع کمعیار، خود را برای دوران بعد از مگنت آماده کردهاند؛ اما در ایران هنوز حتی برنامهای برای سرمایهگذاری گسترده در معادن هماتیت تدوین نشده است.