با آب ۳ یورویی فولادسازی میصرفد؟ / نگاهی به مثلث «فولاد خشک» در ایران
به گزارش نبض بازار- باید قبول کنیم که استقرار صنایع فولاد در مرکز کشور اقدام اشتباهی بوده، اما در هر حال امروز در عمق این اشتباه قرار داریم. طرح انتقال صنایع به جنوب کشور نیز در حرف آسانی است، اما در عمل به واقع اقدام سخت و دشواری است. با این وجود فولادسازی در هر نقطهای از کشور باید بهینه و سبز شود تا بتواند هم در جهان و هم در داخل کشور برای سالهای پیش رو، پذیرفته شود. در این بین یک سؤال اساسی که ذهن همه را مشغول کرده، صرفه اقتصادی فولاد در ایران است. از ۳۰ میلیون تن فولاد تولیدی کشور، نزدیک ۱۰ الی ۱۲ میلیون تن صرف صادرات میشود و باقی آن مصرف داخلی است؛ ظرفیتهای اسمی غیرفعال کشور نیز تا ۵۰ میلیون تن میرسد که میتوانند در صورت شرایط مساعد، به کمک افزایش تولید بیایند. اما سؤال اساسی اینجاست که ۱۲ میلیون تن صادرات و ۲۰ میلیون تن برای تولید داخل، تا کجا میتواند با صرفه اقتصادی پیش برود؟
مثلث مرگ آب در ایران
کاشان، اصفهان و یزد را باید مثلث «فولاد خشک» در نظر گرفت، مثلی که در آن کارخانههای عظیم فولادی از جمله فولاد احرامیان یزد، فولاد الماس یزد، فولاد حدید یزد، شرکت ذوب و نورد فولاد شیرکوه یزد، مجتمع فولاد اردکان، شرکت معدنی و صنعتی چادرملو، فولاد کویر آران و بیدگل، فولاد مبارکه و ذوب آهن قرار دارد. چنین تمرکزی در خشکترین نقاط ایران، نه تنها به محیط پیرامونی خود آسیب جدیزده بلکه باعث گرانتر شدن روند تولید شده است. مشخصاً در حوزه آب، اصفهانیها و یزدیها با آبی که از خلیج فارس میآید تولید خود را انجام میدهند، تولیدی که به ازای هر مترمکعب آن، ۲.۵ تا ۴ یورو هزینه میشود. هرچند صنایع فولاد مصرف آب خیلی زیادی ندارند، اما تعدد واحدهای تولیدی در یک نقطه کویری، مسلماً آب قابل توجهی طلب میکند. در آینده نیز این روند مسلماً سختتر و گرانتر تمام خواهد شد و صنایع فولادی را با تولیدی غیراقتصادی مواجه میکند. آب مهمترین چالشی است که میتواند فولاد ایران را از اروپا گرانتر کند و کیفیت آن را کاهش دهد. اگرچه در این میان برخی از کارخانهها مانند فولاد آران و بیدگل، فولاد مبارکه و تعدادی از یزدیها مدعی استفاده از فاضلاب هستند، اما نسخه آنها هنوز عمومیت پیدا نکرده و چیزی از آسیبهای محیط زیستی کم نمیکند.
نادر؛ مانند برق در فولاد
به واقع هرکسی خربزه میخورد باید پای لرز آن هم بنشیند. وقتی در دل کویر با آگاهی از شرایط خاص آن اقدام به تأسیس کارخانههای آب بر میکنیم، باید منتظر پاسخ طبیعت هم باشیم. فولادسازی در کویر نه تنها مشکل آب را به دنبال دارد بلکه بی برقی هم در آن با شدت بیشتری اتفاق میافتد. این روزها همه اخبار مربوط به افتتاح نیروگاههای خورشیدی صنایع فولادی از جمله در فولاد مبارکه را شنیدهایم، اما هیچکس این سؤال را مطرح نکرد که چرا یک کارخانه فولادی باید اقدام به تأسیس نیروگاهی کند که اصلاً در تخصص و وظایف آن نیست. صرف هزینههای سنگین برای تولید برق، انتقال آب و سرمایهگذاری در استخراج گاز، فولادیها را بیشتر به کارشناسانی مجرب در حوزه انرژی تبدیل شده و فرصت و سرمایه لازم برای توسعه فنی مجموعههای فولاد را گرفته است. همین امر موجب از دست رفتن صرفه اقتصادی فولاد در بلند مدت میشود.
تحریم-ناترازی
چالش تحریمها به نظر نمیرسد به زودی پایان یابد. صنایع فولاد اگرچه با تحریمها متوقف نشدند، اما بالاخره زیان حاصل از تحریم را چشیدهاند. تداوم این روند میتواند فولادیها را از رقابتهای جهانی دور کند و جایگاه دهم جهان از دست ایران برود. صنایع فولادی در مرکز ایران از جمله اصفهان، کاشان و یزد، با روند فعلی هیچ دستاورد مضاعفی با شرایط فوق به دست نمیآورند. به نوعی مزیتهای رقابتی در فولادسازان کویری ایران در حال کاهش است. اروپاییها با بهینهسازی تولید و افزایش بهره وری، مسیر فولاد سبز را پیش میبرد، اما در ایران دعوا بر سر خرید آب از خلیج فارس و دریای عمان است.