پدافند غیر عامل در صنایع مادر؛ سنگر دفاع از اموال مردم
به گزارش نبض بازار،صنایع عظیمی چون فولاد، پتروشیمی و پالایشگاهها، نهفقط سازههای صنعتی، بلکه اموال عمومی هستند؛ سرمایههایی که با منابع ملی، و از محل بودجههای عمومی، صندوقهای بازنشستگی، و ثروتهای مشترک مردم ایران بنا شدهاند. در نگاهی دقیقتر، این تأسیسات در مالکیت نهایی میلیونها نفر از شهروندان ایرانی قرار دارند؛ از بازنشستگان کشوری و لشگری گرفته تا کارگران و کارمندان بخش عمومی که سهامداران نهایی این شرکتها هستند.
بسیاری از غولهای صنعتی ایران—از جمله فولاد مبارکه، فولاد خوزستان، پتروشیمی بندر امام، پتروشیمی مارون، پالایشگاه بندرعباس، و دهها مجتمع مشابه—یا بهطور مستقیم در مالکیت صندوقهای بازنشستگی قرار دارند یا بخش بزرگی از سهامشان در اختیار این صندوقهاست. بنابراین، سود این شرکتها به پرداخت حقوق بازنشستگان، ارائه خدمات درمانی، و پایداری معیشت میلیونها خانوار بازمیگردد. به بیان سادهتر، حمله یا خرابکاری علیه این زیرساختها، حمله به منافع بازنشستگان است؛ نه صرفاً دولت.
مطالعات منتشرشده در سالهای اخیر در منابعی همچون CIVILICA، بر لزوم استقرار سازوکارهای پدافند غیرعامل در این صنایع تأکید دارند. پژوهشها نشان میدهد که در صنعت فولاد، سه رکن حیاتی پدافند غیرعامل عبارتند از: بازدارندگی (ایجاد تهدید متقابل)، تداوم فعالیت در شرایط بحران، و مدیریت سریع و دقیق حادثه. این اقدامات نهتنها از خسارت فیزیکی جلوگیری میکند، بلکه از سقوط ارزش سهام و کاهش سود صندوقهای بازنشستگی پیشگیری خواهد کرد.
در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی، اهمیت دفاع غیرعامل دوچندان است؛ زیرا این بخشها با مواد شیمیایی پرخطر، زیرساختهای فشرده و صادرات چندمیلیارد دلاری مواجهاند. هر اختلال یا تخریب، تنها به از بین رفتن ساختمان یا مخزن محدود نمیشود؛ بلکه زنجیرهای از زیانهای مالی، اجتماعی و روانی را برای مردم ایجاد میکند. مقالهای منتشرشده در بهار ۱۴۰۳ در این حوزه، صراحتاً اعلام میکند که آسیب به پتروشیمیها مساوی است با کاهش مستقیم حقوق بازنشستگان.
به طور مثال فولاد مبارکه به عنوان یکی از بزرگترین شرکتهای صنعتی ایران، تا پایان سال ۱۴۰۲ دارای بیش از ۳۰۰۰ هزار میلیارد تومان دارایی ثبتشده است. ارزش بازار سهام این شرکت نیز حدود ۴۵۰ هزار میلیارد تومان برآورد میشود و درآمد عملیاتی آن در سال ۱۴۰۲ بیش از ۲۴۱ هزار میلیارد تومان بوده است. در حوزه پتروشیمی، شرکتهایی مانند پتروشیمی جم نقش کلیدی در تامین سود صندوقهای بازنشستگی ایفا میکنند؛ به طوری که حدود ۳۳ درصد از سود سرمایهگذاریهای صندوق بازنشستگی کشوری از طریق این شرکت تامین میشود.
صندوقهای بازنشستگی کشور، که بیش از ۲۴ میلیون مشترک و مستمریبگیر دارند، بخش عمدهای از سهام صنایع فولاد و پتروشیمی را در اختیار دارند و از این طریق تأمین حقوق و خدمات درمانی بازنشستگان را ممکن میسازند. هرگونه اختلال در این صنایع، مستقیماً به معیشت این جمعیت بزرگ لطمه وارد میکند.
ضرورت وجود پدافند غیرعامل چیست؟
از منظر مالکیت اجتماعی، این صنایع همانند صندوق ذخیره یک ملت هستند؛ سازههایی که نه برای دولت، که برای مردم کار میکنند. هر بشکه تولید شده، هر تن فولاد نورد شده، و هر کیلو متانول صادراتی، بخشی از بازدهی سرمایهگذاری مردم در آینده خودشان است. این نگرش، ایجاب میکند که پدافند غیرعامل از یک ضرورت امنیتی، به یک وظیفه اخلاقی و ملی در برابر مردم تبدیل شود.
مقالاتی که به تحلیل استراتژی پدافند در پروژههای انرژی پرداختهاند، تأکید دارند که از لحظه طراحی پروژه، باید مالکیت عمومی در نظر گرفته شود. مکانیابی، طراحی معماری مقاوم، امنیت سایبری، و آموزش نیروی انسانی باید در راستای حفظ داراییهای ملی باشد، نه صرفاً حفظ کارایی صنعتی.
در مجموع، آنچه از مجموعه این پژوهشها برمیآید آن است که پدافند غیرعامل تنها از سازهها دفاع نمیکند؛ بلکه از حق مالکیت مردم ایران بر آیندهشان محافظت میکند. در دنیایی که تأسیسات انرژی و زیرساختهای صنعتی هدف جنگها و خرابکاریها هستند، نادیدهگرفتن پدافند غیرعامل یعنی بیتفاوتی نسبت به سرنوشت میلیونها ایرانی.
کارشناسان حوزه امنیت صنعتی هشدار میدهند که هرگونه تهدید امنیتی علیه این صنایع، میتواند به تعطیلی خطوط تولید، توقف صادرات، کاهش درآمدهای صندوقهای بازنشستگی و در نهایت اختلال در پرداخت حقوق میلیونها نفر منجر شود. در چنین شرایطی، پدافند غیرعامل دیگر یک اولویت فرعی نیست، بلکه حیاتیترین ابزار دفاع از سرمایههای ملی است.
در شرایطی که منطقه در التهاب نظامی بهسر میبرد و زیرساختهای انرژی و صنعت در معرض تهدید بالقوه قرار دارند، توجه به پدافند غیرعامل در صنایع مادر، نه یک اقدام تخصصی، بلکه یک وظیفه ملی است.
در صورت حمله نظامی، بمباران یا خرابکاری سایبری، زیان فقط متوجه سیستم حاکمیتی نیست؛ بلکه مستقیم به سفره مردم ضربه میزند. تأسیسات حیاتی، مخازن ذخیره، خطوط انتقال و واحدهای فرآیندی هدفهای کلیدی هستند که از بین رفتنشان معادل است با:از بین رفتن چند ده میلیارد دلار سرمایه فیزیکی،از کار افتادن زنجیره تأمین داخلی و صادرات،کاهش ارزش سهام صندوقهای بازنشستگی،تعلیق حقوق و خدمات اجتماعی بازنشستگان
حمله به این زیرساختها، دیگر جنگ با دولت نیست؛ جنگ با مردم است.چون دفاع از مجتمعهای پتروشیمی و فولاد، دفاع از آینده فرزندان ایران است. چون حمله به صنایع بزرگ، دقیقاً مثل قطع کردن حقوق بازنشستگان با یک موشک است.
صنایع بزرگ ایران، ارثیه مشترک ما هستند؛ ساختهشده در دوران جمهوری اسلامی، اما متعلق به ایران و ایرانیان در هر برهه زمانی. این سرمایهها به نسل آینده منتقل خواهد شد، مگر اینکه از آنها حفاظت نکنیم. پدافند غیرعامل نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت تمدنی است.