کد خبر: ۲۱۹۹۶۹
۱۴ تير ۱۴۰۴ - ۱۵:۳۱

آیا حمله ترامپ به ایران واقعاً نتیجه داد؟

سیاست فشار حداکثری دولت دونالد ترامپ علیه ایران یکی از جسورانه‌ترین اقدامات دیپلماتیک و تحریمی در دهه اخیر بود. خروج آمریکا از توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ (برجام) و اعمال تحریم‌های فلج‌کننده، به‌ظاهر با هدف وادار کردن ایران به تغییر رفتارش در زمینه هسته‌ای و منطقه‌ای طراحی شده بود. اما پس از گذشت چند سال، این سؤال مطرح می‌شود که آیا این استراتژی به اهداف خود رسیده است؟

به گزارش نبض بازار به نقل از بولتن مدیران، ترامپ و تیمش امیدوار بودند که با تحریم‌های شدید اقتصادی، ایران را به پای میز مذاکره بکشانند تا توافقی جامع‌تر از برجام منعقد کنند؛ توافقی که نه‌تنها برنامه هسته‌ای، بلکه فعالیت‌های موشکی و منطقه‌ای ایران را نیز محدود کند. همچنین، این استراتژی قصد داشت با تضعیف اقتصاد ایران، نارضایتی داخلی را افزایش دهد و احتمالاً منجر به تغییر رفتار یا حتی تغییر رژیم شود.

در همین راستا تحریم‌های آمریکا تأثیراتی بر اقتصاد ایران گذاشت: از جمله سقوط ارزش ریال، تورم، کاهش شدید صادرات نفت و محدودیت دسترسی ایران به سیستم مالی جهانی که قاعدتاً فشار‌ها بر زندگی روزمره مردم را با دشواری‌هایی جدی مواجه کرد.

با این حال ایران در مقابل به‌جای تسلیم، راهبرد مقاومت فعال را در پیش گرفت: به طوریکه نه تنها غنی‌سازی اورانیوم را با سطح ۶۰ درصد افزایش داد، بلکه ذخایر اورانیوم غنی شده خود را نیز به میزان قابل توجهی افزایش داد. همچنین ایران راهکار‌هایی خلاقانه برای دور زدن تحریم‌های ایالات متحده در پیش گرفت که به گفته ناظران غربی، این اقدامات نشان داد که فشار اقتصادی لزوماً ایران را به عقب‌نشینی وادار نکرده، بلکه برعکس، موضع آن را در برخی حوزه‌ها تقویت و تهاجمی‌تر کرده است.

در همین راستا به گفته تحلیل‌گر مجله اکونومیست، اگرچه اقتصاد ایران آسیب دیده، اما نظام همچنان کنترل سیاسی خود را حفظ کرده است. اعتراضات داخلی نیز تاکنون نتوانسته تغییری اساسی در ساختار قدرت ایجاد کند. از سوی دیگر، ایران با تقویت روابط با چین و روسیه و همچنین افزایش نفوذ منطقه‌ای (مثلاً در یمن، سوریه و عراق)، تا حدی از انزوای بین‌المللی کاسته است؛ لذا برخلاف هدف اولیه آمریکا، برنامه هسته‌ای ایران امروز به مراتب پیشرفته‌تر از دوران برجام است و کارشناسان غربی هشدار می‌دهند که ایران اکنون به‌لطف دانش فنی انباشته‌شده در موقعیتی است که در صورت تصمیم، می‌تواند در مدت کوتاهی به سلاح هسته‌ای دست یابد.

در همین رابطه لازم به ذکر است، استراتژی ترامپ در کوتاه‌مدت اقتصاد ایران را تحت فشار قرار داد، اما نتوانست به اهداف بلندمدت خود اعم از توقف برنامه هسته‌ای یا تغییر رفتار منطقه‌ای ایران دست یابد. همچنین علیرغم حمله ترامپ به تاسیسات هسته‌ای ایران، به نظر می‌رسد که برنامه هسته‌ای نه‌تنها ناپدید نشده، بلکه در سایه سیاست‌های تقابلی، ابعاد جدیدی به خود گرفته است.

تولد ایران هسته‌ای و آینده‌ای با ابهام

برنامه هسته‌ای ایران دیگر تنها یک مسئله امنیتی نیست؛ به گفته انریکه مورا، این پرونده نقطه عطفی در دیپلماسی و سیاست خارجی ایران است. افشای تأسیسات نطنز و اراک در ۲۰۰۲، آغاز بحرانی بود که به تحریم‌های بین‌المللی انجامید. برجام (۲۰۱۵) نتیجه دیپلماسی بود، اما خروج ترامپ (۲۰۱۸) آن را تضعیف کرد. ایران نیز در واکنش، تعهدات خود را کاهش داد و از اهرم هسته‌ای برای فشار در مذاکرات و تقویت روابط با روسیه و چین استفاده کرد. در سایه حملات اخیر اسرائیل، سه سناریوی اصلی پیش‌رو است: احیای برجام با شرایط جدید، تشدید بحران و درگیری‌های نظامی، یا دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای. ایران هسته‌ای امروز دیگر یک احتمال دور نیست، بلکه واقعیتی است که جهان باید با آن کنار بیاید.

انفعال اروپا: تسلیم در برابر یکجانبه‌گرایی

ترامپ با شعار "اول آمریکا" نظم چندجانبه‌گرای جهانی را به چالش کشید و از توافقاتی، چون برجام خارج شد. اما نگرانی اصلی، واکنش منفعلانه اروپا به این یکجانبه‌گرایی بود. اروپا، که بر پایه همکاری‌های فراآتلانتیکی بنا شده بود، نتوانست پاسخی منسجم و مستقل ارائه دهد. دلیل این انفعال، نبود اجماع داخلی، وابستگی امنیتی به آمریکا (ناتو) و فقدان رهبری استراتژیک مستقل بود. سکوت اروپا در برابر سیاست‌های تهاجمی آمریکا علیه ایران و فلسطین، اعتبار این اتحادیه را به عنوان مدافع دموکراسی و حقوق بین‌الملل خدشه‌دار کرد. پذیرش ضمنی نقش "کلانتر جدید" در نظم بین‌المللی، اروپا را به بازیگری درجه دوم تبدیل کرده است.

ایران؛ بزرگترین قمار ترامپ و چالش‌های منطقه‌ای

سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران، بزرگترین قمار دوران ریاست‌جمهوری او بود. اهدافی، چون مهار هسته‌ای و تقویت موضع آمریکا دنبال می‌شد. اما ایران با افزایش غنی‌سازی، حمایت از نیرو‌های نیابتی و همکاری با چین و روسیه واکنش نشان داد. سناریو‌های پیش‌رو شامل توافق جدید، تشدید فشار‌ها یا ادامه درگیری نظامی است. این استراتژی نه تنها امنیت خاورمیانه، بلکه ثبات بازار‌های جهانی نفت را تحت تأثیر قرار داد.

نتیجه‌گیری: درگیری‌های ایران و اسرائیل نشان داد که فشار حداکثری به اهداف خود نرسید و برنامه هسته‌ای ایران پیشرفته‌تر شد. انفعال اروپا، نقش آن را کمرنگ کرد و اقتصاد‌های منطقه‌ای مانند امارات نیز با چالش‌های جدی رو‌به‌رو شدند. آینده خاورمیانه در گرو تحولات پیچیده‌ای است که نیازمند رویکردی واقع‌بینانه از سوی همه بازیگران است.