کد خبر: ۲۱۶۸۷۵
۲۲ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۰
«نبض بازار» گزارش می‌دهد:

ذوب آهن اصفهان چگونه فعالیت خود را شروع کرد؟

پس از فراز و نشیب‌های فراوان میان شاه و غربی ها، بالاخره ذوب آهن اصفهان با همراهی روس‌ها آغاز به کار کرد. این پروژه از سال ۱۳۴۴ شروع شد و در سال ۱۳۵۰ رسما مورد بهره برداری قرار گرفت. اگرچه در این مسیر موانع بسیاری پیش روی وزارت صنایع گذاشته شد، اما در نهایت ایران توانست بزرگ‌ترین کارخانه فولادی خود را در اصفهان با تولید ۶۰۰ هزار تن، افتتاح کند.
ذوب آهن اصفهان چگونه فعالیت خود را شروع کرد؟

به گزارش نبض بازار- صنعتی شدن ایران در دهه‌ چهل باعث شد روایت‌های تاریخی پیش از این دوره کمتر مورد توجه قرار بگیرند. اگرچه فعالیت‌های صنعتی و عمرانی دوران پهلوی اول همواره مورد توجه تاریخ پژوهان قرار داشته، اما برخی از این فعالیت‌ها زیرسایه‌ رشد اقتصادی و صنعتی دهه چهل و پنجاه به فراموشی سپرده شده‌اند. تلاش‌های ناموفق در برخی از این موارد تبدیل به تجربه‌ای برای صنعت گران و مدیران اقتصادی شد که توانستند از میانه‌ی دهه‌ چهل ایران متفاوتی بسازند.

 

نخستین گام‌های ساخت ذوب آهن اصفهان

نخستین بار در سال ۱۳۴۳، اعلان مناقصه ساخت ذوب آهن از سوی ایران در جراید مهم جهان منتشر شد. همه می‌دانستند که این آگهی صرفاً برای روال اداری و ظاهرسازی است. گفت‌و‌گو‌های ساخت ذوب آهن در پشت پرده جراید میان ایران و آلمان در حال انجام بود که با رفتار تند آلمانی‌ها در مقابل وزیر صنایع، به پایان رسید. اگر از جزئیات سیاسی شکل‌گیری ذوب آهن و مذاکرات ایران و روس‌ها بگذریم، شرکت تیاژپروم اکسپورت، نخستین گام‌ها برای تأسیس ذوب آهن را برداشت. اگرچه سؤال نخست برای تأسیس ذوب آهن این بود که قرار است چنین کارخانه عظیمی در کجا واقع شود؟ شرکت فرانسوی ایرسید که بازو روس‌ها برای افتتاح ذوب آهن بود، پس از تحقیقات مفصل در کرمان، بافق، قم، ازنا و اصفهان، به این نتیجه رسید که جنوب غربی اصفهان نقطه مناسب‌تری برای تأسیس ذوب آهن است.

هدف اولیه ذوب آهن چه بود؟

آنچه روس‌ها برای ایران تعریف کرده بودند، ساخت ۶۰۰ هزار تن اقلام آهنی در سال از سوی ذوب آهن اصفهان است. در هدف‌گذاری‌های اولیه این کارخانه قابلیت توسعه تا ۹ میلیون تن تولید در سال را داشت. همجواری با زاینده رود، محیط زیست مناسب و بافت جمعیتی کارگری قابل قبول برای راه‌اندازی این کارخانه نیز از دیگر دلایل استقرار آن در اصفهان و هدف‌گذاری‌های کلان بود. اگرچه به مرور زمان این کارخانه با فرسودگی، زیان انباشه، تحریم، تخریب‌های محیط زیستی، سوءمدیریت و... مواجه شد.

رضا نیازمند، معاون وزیر صنایع در آن دوره دراینباره نوشته است: «روس‌ها ۲۰۰ نفر فرستادند ایران که همه کمونیست بودند. همه مهندسین لازم از روسیه آمدند، چون ما این جا مهندس کافی برای ذوب‌آهن نداشتیم. باید روس‌ها زغال از معادن ایران تهیه کنند علاوه بر آن ذوب‌آهن مقداری آب می‌خواست همه این کار‌ها مهندس با تجربه لازم داشت. همه مهندسین از شوروی می‌آمدند. به این ترتیب پس از سال‌ها که روابط ایران و شوروی همیشه غیردوستانه بود اوضاع و روابط بین ایران و شوروی خوب و دوستانه شد.

روس‌ها هم الحق و الانصاف خوب کار می‌کردند و اصلاً دنبال کمونیست بازی نبودند. روس‌ها قول داده بودند و گفته بودند مطمئن باشید که ما کمونیست بازی و جاسوس بازی در نمی‌آوریم. بالاخره بعد از یک عمر عدم اطمینان و دشمنی روس‌ها با ما رفیق شده بودند. در عین حال ما خیلی خوشحال بودیم که اگر آمریکایی‌ها ناراحت بشوند مانعی ندارد، چون آمریکا روی آلمان نفوذ داشت ولی نمی‌توانست روی شوروی اعمال نفوذ کند و این موجب شده بود که ایران تا حدی آزادی عمل داشته باشد و بتواند برنامه‌های خود را با شوروی بدون اعمال نفوذ آمریکا اجرا کند.

خوبی قرارداد ما با روسیه این بود که ماشین آلات ذوب‌آهن و ماشین‌سازی اراک و لوله کشی سرتاسری گاز تا روسیه را روس‌ها می‌دادند و ما به جای آن به آنها گاز می‌دادیم. آن هم گاز‌هایی که ما می‌سوزاندیم. آن زمان آبادان هوایش تاریک بود. چون گاز چاه‌های نفت را می‌سوزاندند و هوای آن ناحیه بسیار ناسالم شده بود. بدین ترتیب رابطه با روسیه خیلی خوب و به نفع مملکت بود. در عین حال ما مسأله را از آمریکا مخفی نگه می‌داشتیم که دخالت نکنند و روابط ما را با روس‌ها خراب نکنند. از نظر سیاسی هم مهم بود که مخفی باشد، چون آمریکایی‌ها فکر می‌کردند که ما ممکن است در دامن روس‌ها بیفتیم.»

ارتباط مستقیم ذوب آهن و دربار

علی شیبانی، اولین مدیری بود که برای ذوب آهن تعیین شد. او مستقیماً با مقامات کشور از جمله علم در ارتباط بود و تصمیمات مربوط به ذوب آهن را با دربار در میان می‌گذاشت. مشخصاً علم در خاطرات خود می‌نویسد: «صبح قبل از شرفیابی من، علی شیبانی مدیر عامل ذوب آهن پیش من آمده بود. به من گفت: دولت دستور داده است کار ذوب آهن را یک سال عقب بیندازیم، چون برای برنامه‌های ما دولت پول ندارد. من به کمک کارشناسان فرانسوی حساب کرده‌ام ضرر این کار ۱۵۰۰ میلیون تومان است ولی جرأت نمی‌کنم حرفم را به کسی بزنم. من گفتم: برای تو وقت می‌گیرم که شرفیاب بشوی. هنگام شرفیابی خودم این مطلب را عرض کردم و به عرض رساندم، قبل از رفتن شیبانی از پیش من به این فکر فرو رفته‌ام که به قرار اشتهار که به حد شیاع رسیده، رئیس... جوجه آمریکایی است. معاون... هم جوجه آمریکایی است... هم که رئیس... است با آمریکایی‌ها لاس می‌زند و بی سر و سرّ نیست. نخست وزیر را هم بعضی بدبین‌ها همین طور می‌گویند. نکند مجموع اینها دست به دست هم داده باشند که این پروژه بزرگ ملی که به دست روس‌ها انجام می‌پذیرد انجام نشود. شاهنشاه خیلی به فکر فرو رفتند. فرمودند: فکر نمی‌کنم نخست وزیر آمریکایی باشد، ولی شاید دیگران باشند. به علاوه کار خود روس‌ها هم عقب است. عرض کردم شیبانی می‌گوید این طور نیست. فرمودند فوری وقت تعیین شود مرا ببیند. عرض کردم: مخارج لوله هم که زیاد شده آن هم به دست مشاورین [آیمگ]IMEG در شرکت نفت این طور شده است...»

برچسب ها: فولاد