روایت حاجآقا از «سرسره ناصرالدینشاه» در کنار تئاتر شهر
این جملهها، اظهارات حجهالاسلام میرحیدر جعفری است که چند سالی میشود به عنوان امام جماعت مسجد، در کانکسی در پارک دانشجو و در نزدیکی تئاترشهر نماز اقامه میکند.
او در گفتوگویی با ایسنا درباره طولانی شدن روند افتتاح ساختمانی که در مجاورت تئاتر شهر ساخته شده است، توضیح داد: کلنگ این بنا به نام مسجد زده شد، اما اکنون با نامی که روی بنا حک شده به نظر میرسد کاربری متفاوتی یافته چون هیچ نامی از مسجد جامع در آنجا به چشم نمیخورد.
جعفری که از این ماجرا بسیار شاکی است، ادعاهایی را مطرح میکند و معتقد است، زمین حدودا پنج هزارمتری که تقریبا 15 سال قبل در کنار تئاتر شهر برای ساخت مسجد کلنگ خورده حدود 1500میلیارد تومان ارزش دارد و در طول دورههای مختلف شهرداران تهران بخشی از زمین با کاربری مسجد حذف شده و حالا که ساختمان با شکل و شمایلی که به مسجد شباهتی ندارد ساخته شده، باید به او تحویل داده شود؛ تا هم نمازش را در آنجا اقامه و هم برنامههای حوزه و فرهنگی را در آنجا اجرا کند.
وی برای تشریح وضعیت این بنا به سالهای اوایل انقلاب و درخواست عدهای برای ساخت مسجد در این محل (چهارراه ولیعصر (عج)) اشاره و اظهار کرد: در اینجا حدود پنج هزار مترمربع زمین، که مقداری از آن متعلق به فردی به نام مهندس مددی ـ معاون شهردار تهران پس از انقلاب ـ بود، توسط همین فرد در اختیار سازمان اوقاف قرار گرفت. آن زمان مردم در چادرهایی در این محل نماز جماعت میخواندند و یک روز طومار بلندی نوشتند به دفتر حضرت امام (ره) و به سازمان اوقاف که مسجدی ساخته شود. بر این اساس سازمان اوقاف برای پیگیری طومار اقدام کرد.
حجتالاسلام جعفری ادامه داد: با توافق میان شهرداری و سازمان اوقاف، قرار بود یک طبقه پارکینگ در این محل درست شود و پس از آن هم کل زمین مسجد شود. این موافقتنامه که الان در اختیار من است، کتبی شد؛ تا محل پارکینگ محفوظ باشد و روی آن مسجد ساخته شود. البته تعللهایی هم اتفاق میافتاد تا اینکه شهردار تهران عوض شد و آقای حبیبی آمد. آن زمان ایشان تلاش میکرد که این زمین را از دست ما بگیرد ولی با توضیحاتی که دادیم، قانع شد و بعد سولهای به جای چادرها زدند. آن روزها سازمان اوقاف هم کارها را پیگیری میکرد ولی شهردار تعلل داشت و همین باعث شد ما چند سال در سوله نماز بخوانیم. الان کلا 30 سال است که اینجا خاک میخورم، تا مسجد جامع چهارراه ولیعصر (عج) یک مرکز مهم اسلامی باشد.
او که مدام در میان صحبتهایش به وضع فعلی ساختمان کنار تئاتر شهر اشاره و بیان میکرد، «حالا اگر مجتمع فرهنگی هم باشد ما مشکلی نداریم ولی باید به شکل اسلامی باشد؛ نه این شبیه فراماسونری که الان ساخته شده است» ، اضافه کرد: وقتی به زمان شهرداری آقای کرباسچی رسیدیم، برخی دوستان ما در سازمان اوقاف، بدون اطلاع من تفاهمنامهای را امضا کرده بودند؛ تا براساس آن دو هزار مترمربع از آن زمین به ما داده شود و بقیه را شهرداری بردارد. من وقتی خبردار شدم، موافق نبودم و بعدها هم فهمیدم شهرداری قصد فریب ما را داشته است. حتی در زمانی تمام همت عدهای از شهرداری بر این بود که آنجا را از دست من بگیرند ولی 6 ماه در محل خوابیدم که تا مسجد امانی نیمهکارهای که ساخته شده بود، خراب نشود؛ ولی یک شب برای خراب کردن آن آمدند و من سکته کردم. با این حال توافقنامهای که گفتم، نوشته شد و آن توافقنامه براساس همان دو هزارمترمربع، الان دست من است.
وی در ادامه به دوران شهرداری مرتضی الویری رسید و گفت: زمانی که الویری شهردار شد، بودجهای برای این موضوع تخصیص داد و توجهش جای قدردانی دارد، اما باز هم در این دوره کار تمام نشد؛ تا اینکه بعد آقای احمدینژاد شهردار شد. او یک روز به من زنگ زد و گفت، «میخواهم اختلاف را حل کنم». میگفت 500 متر زمین به من میدهد از زمین تا آسمان، ولی من گفتم میخواهم مسجد نمونه بسازم، آنجا طرح دارد، با 500 متر که نمیشود. خلاصه بعد از توضیحات من، خیلی مَشتی گفت، باشد، دادم.
جعفری اضافه کرد: با این حال من تاکید داشتم که این طور نمیشود، باید جلسه بگذاریم؛ چون زمانی بود که با یک میلیارد تومان میشد کارها را تمام کرد ولی حالا با 10 میلیارد (در آن سال) هم نمیشد. خلاصه جلسهای گذاشت که مهندس چمران هم بود و صحبتهایی را مطرح کردم که بعضی افراد آن جلسه بهخاطر مصیبهایی که به من وارد شده بود، گریه کردند.
او گفت: بالاخره تصویب شد و آقای احمدینژاد و مهندس چمران در شورای شهر امضا کردند که آنجا مسجد شود. منتها قرار شد پارکینگی را در دو طبقهی پایین بسازند و بالا هم مسجد (براساس همان دو هزار متری که مشخص شده بود) و حوزه علمیه باشد، یک قسمت هم مجتمع فرهنگی که من هم موافقت کردم. چون آنجا زمین زیاد است. در این بین مسئلهی مترو را هم یک مدت مطرح کردند که پیگیری کردم دیدم توطئه است و قرار نیست ایستگاهی از مترو در این مکان باشد و این بلا از سر ما رفع شد. البته بلای دیگری هم برای این زمین وجود داشت، اینکه شهرداری میخواست این جا را مجتمع تجاری کند. درواقع و به هیچ وجه حاضر نبودند اینجا مسجد یا مکان فرهنگی باشد، اما در آخر نقشه را مهندس نقرهکار با دو طبقه پارکینگ برای استفاده مسجد و اهالی و یک حیاط طراحی کرد که در آن، جایی برای صندوق قرضالحسنه، خیریه حضرت ولیعصر (عج)، بسیج و یک طبقه هم برای سالن کنفرانس با گنجایش 10-12 هزار نفر گنجانده شد.
وی با اشاره به اینکه در تمام این سالها به عنوان نماینده سازمان اوقاف و اداره امور مساجد فعالیت کرده است، ادامه داد: بالاخره خاکبرداری این مسجد آغاز شد و وقتی بنا سه طبقه از زمین بالا آمد، احمدینژاد رئیس جمهور شد. در سال 82 با حضور آقای محمدی گلپایگانی رییس دفتر مقام معظم رهبری و محمدباقر قالیباف (شهردار وقت تهران) کلنگ ساخت مسجد با خطبهای که خواندند، زده شد. اما پس از مدتی که از ریاست جمهوری احمدینژاد گذشت، یک روز مرا به ریاست جمهوری دعوت کرد و پرسید کارها چطور پیش رفته که با توضیحات من و کمبود بودجهای که وجود داشت، دستوری نوشت که سه میلیارد تومان به ما پول بدهند، تا عملیات ساختمانی را شروع کنیم. این پول از ریاست جمهوری به حساب استانداری در زمان مدیریت استاندار (تمدن) ریخته شد ولی مثل اینکه با هماهنگی سازمان اوقاف، خودشان یکسری مصالح ساختمانی از جمله میلگرد را خریدند و من هم گله کردم که شاید اینها به درد ما نخورد که همان هم شد و از آن سه میلیارد تومان، یک قِران هم به ما نرسید و همه از بین رفت.
به گفته حجهالاسلام جعفری، این رویه حدود پنج سال طول کشیده، تا اینکه متوجه میشود نقشه ساختمان به شکلی دیگر در حال پیشروی است.
او دراینباره گفت: بعد از مدتی حس کردم نقشه آن طور که بود، پیش نمیرود. قضیه را دنبال کردم، فهمیدم نقشه را عوض کردهاند و از همان زمان اعتراض من شروع شد که شکایتم را به مراجع و مراکز مختلف بردم و گفتم نقشه ایرانی و اسلامی را به یک نقشه غیراسلامی تبدیل کردهاند. البته پرس و جو هم کردم که این نقشه را از کجا آوردهاند و فهمیدم آن را از نقشه یک معمار زن به نام "زاها حدید" که مسلمان است ولی برای صهیونیست ها کار میکند، برگرفتهاند.
حجهالاسلام جعفری با اشاره به اینکه شنیده همسر کسی که طراحی فعلی ساختمان کنار تئارشهر را انجام داده (رضا دانشمیر)، مسیحی بوده و نیز با کنایهای به شهرداری که «مسجد را به مسیحی نمیدهند بسازد»، به مهدی حجت ـ معماری که زمانی هم مدیر تئاترشهر بوده و هم رییس یازمان میراث فرهنگیـ اشاره کرد و گفت: اینها نقشه اسلامی را به یک نقشه غربی که به زندان، سینما، فروشگاه و رقصخانه شبیه است اما به مسجد شباهتی ندارد، تبدیل کردند. البته من از مهندس چمران انتظار نداشتم و او نباید اجازه چنین کاری را میداد. قالیباف هم بعدها قبول کرد که کار را خراب کرده و میگفت در جریان نبوده است، در حالی که نامههای مختلفی از کمیسیون عمران، کمیسیون اصل 90، شورای شهر و امور مساجد به قالیباف نوشته شد اما او به هیچ کدام جوابی نداد.
وی با بیان اینکه «الان اینجا چیزی ساختهاند که کسی رغبت نمیکند به عنوان مسجد به آنجا بیاید، در حالی که فرح پهلوی برای ایجاد جذابیت و جذب مردم و هنرمندان لااقل از کاشیهای فیروزهای در بنای تئاترشهر استفاده کرد»، افزود: در این مسجد چیزهایی گذاشتهاند که هیچکس را جذب نمیکند، نه منارهای، نه گنبدی، نه دری، نه پنجرهای، نه محرابی... فقط یک زندان ابوغریب در آن زمین درست کردهاند، آن هم با یک چیزی شبیه کلاهک یهودی که بالای سر ساختمان گذاشتهاند.
جعفری درباره خرج و مخارج و هزینههای انجام شده برای این ساختمان هم بیان کرد: آن طور که مهندسان خودشان گفتند، تاکنون حدود 50 میلیارد تومان خرج کردهاند، در حالی که 1500 میلیارد تومان پول زمین ماست که حرام شده و ببینید آنها با این طلا چه کردند. چیزی وسطش ساختهاند، بیفایده و پرت، طوری که اگر کسی بخواهد برود پایین نماز بخواند، باید کلی پله را پایین برود و با سختی مواجه میشود تا نمازش را بخواند. بماند که مسجد ما دو هزار مترمربع بود، اما قالیباف آن را 800 متر کرد. من الان نمیدانم جواب شرعی قالیباف چیست؟ مگر ممکن است با زمینی که برای آن صیغه مسجد خواندهاند، چنین کاری کرد؟ البته لابد آقایان خودشان مجتهدند و میدانند!
او درباره مکانی که در این سالها در آنجا نماز جماعت خوانده است، هم توضیح داد: من در این سالها یکه و تنها بودم و بعضی دوستان که زمانی رئیس امور مساجد بودند، مرا تنها گذاشتند، چون با معاون فرهنگی شهردار توافق کردند که نمیدانم چگونه. محوطهای (کانکس) هم که الان در پارک دانشجو هستیم، شهرداری به ما داد ولی خرج و مخارج آن را ندادند و ما خودمان پولش را تأمین میکنیم. آشپزخانه هم داریم برای مسجد که در اعیاد و ماه رمضان و ماه محرم افطاری و احسان سالار شهیدان درست کنیم.
وی همچنین اضافه کرد، به دلیل آنکه رییس شورای حل اختلاف نیز هست، یکی از این اتاقهای کانکس را به شورای حل اختلاف تبدیل کرده که هر کدام با تابلویی جدا مشخص است.
جعفری درباره وضعیتی که بهخاطر وجود همین کانکسها در اطراف بنای تاریخی و فرهنگی تئاترشهر به وجود آمده و نیز درباره اینکه برخی تغییرات در ساختمان مسجد برای حفظ حریم تئاترشهر طبق قانون بوده است، گفت: به نظر من اینجا میراث فرهنگی نیست، بلکه فرح پهلوی آن را برای خودشان و تفریحاتشان درست کرده بود. اگر هم بر فرض قانون میگوید چیزی از تئاترشهر بلندتر نباید باشد، قبول، ولی دیگر نه این که شکل ساختمان را مثل سُرسُره ناصرالدینشاه بسازند. من هم موافق نیستم که مسجد بلندتر باشد، اصلا من با تئاتر مخالف نیستم، حتی یکی از بچههایم در رشته تئاتر تحصیل کرده است. خودم هم هنرمندم و هنرمندان را دوست دارم، اما به هرحال اینجا چهارراه ولیعصر (عج) است و کارهایی انجام میشود که قبول ندارم؛ مثل اسم ایستگاه مترو که از "ولیعصر (عج)" عوض کردند (به تئاترشهر تغیر نام پیدا کرد). این نشان میدهد که برخی با ولیعصر (عج) مشکل دارند.
او در بخش پایانی این گفتوگو با بیان اینکه «حالا که شهردار جدید آمده منِ بیچاره باید دوباره بروم تا او را حالی کنم که اینجا چه خبر بوده است» افزود: در حال حاضر دو مسئلهی مهم در اینجا داریم؛ اول اینکه این ساختمان، شکل مسجد دارد و مسئله دوم هم افتتاح ساختمان است، چون الان اسم "مسجد جامع" را حذف کردند و فقط "مجتمع فرهنگی مذهبی" نوشتهاند که معلوم است میخواهند زمینه را به چیز دیگری تبدیل کنند. در حالی که من گفتم اینجا را به همین شکل به ما تحویل دهید تا ما اینجا نماز بخوانیم. حتی قالیباف گفت، برای مسجد من مناره و گنبد درست میکند ولی این طور عمل نکردند.
وی گفت: فعلا تشخیص من بر این است که شهرداری وقتی زمین مسجد را تصرف و دو هزار مترمربع را به 800 مترمربع تبدیل کرد، برنامهای برای آن داشته و با تابلویی که در آن مسجد جامع حذف شده، ترسم از این است که اینجا را به عنوان مجتمع فرهنگی واگذار کنند. البته هرچه پیگیری میکنم به من چیزی نمیگویند، فقط میگویند پیمانکار هنوز تحویل نداده است. اگر آقای قالیباف واقعا اینجا را واگذار کرده باشد، تا لحظهای که عمر دارم، موضوع را پیگیری میکنم.
او در پاسخ به اینکه در حال حاضر صاحب این ساختمان کیست؟ گفت: صاحب این مسجد نظام مقدس جمهوری اسلامی است و اگر تحویل بدهند، در اختیار ما خواهد بود. ما اینجا برنامههایمان را ریختهایم. حداقل 200 بسیجی داریم، در صورتجلسهای زمین را از ما تحویل گرفتند تا بسازند. اگر با زبان و بهراحتی تحویل دادند که هیچ، وگرنه ما آماده مقابله هستیم، یعنی افرادی آنجا هستند و من هم به عنوان امام جماعت، استقامت میکنم؛ چون این دستور امام است که باید استقامت کرد. من به هرحال در روز افتتاح، حرفهایم را میزنم ولی اگر ما را نادیده بگیرند و به حساب نیاورند، من به تنهایی با نیروهای خودم و با خانمهایی که از آقایان جلوتر و تواناتر و نیز نمازگزار مسجد هستند، مقابله میکنیم، چون اینها حق دارند.