صفحه نخست

عکس

فیلم

بانک

بیمه

اقتصاد کلان

خودرو

بورس

صنعت

انرژی

گردشگری

طلا و ارز

فناوری

معیشت

پلاس

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۷۲۴۷
۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۰۹:۱۱

روایت یکی از فرزندان حاج قاسم سلیمانی زمانی که حاج قاسم مدال ذوالفقار را دریافت کرد


به گزارش نبض بازار برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران یکی از عالی ترین نشان های نیروی انتظامی ( نشان ذوالفقاز ) بخاطر رشادت های حاج قاسم سلیمانی در میدان نبرد با دشمن خارجی توسط رهبر معظم انقلاب به ایشان اهدا گردید.


زینب سلیمانی فرزند سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی تصویری از لحظه اهدای این مدال توسط رهبر انقلاب به پدرش را در صفحه توییتری خود باز نشر داد و روایتی از آن روز را نوشت.


بر اساس توییت او، پس از اینکه زینب این موفقیت را به حاج قاسم تبریک می‌گوید، او این مقامات را دنیوی معرفی می‌کند و از دخترش می‌خواهد برای گرفتن مدال اخروی اش دعا کند.


شهید اهتمام بسیار زیادی نسبت به تواضع خودش و خانواده‌اش داشته و از فرزندانش می‌خواسته که سعی کنند حتی لحظه‌ای به خاطر مقام و جایگاه پدرشان مغرور نشوند.


در ادامه متن و توییت منتشر شده توسط زینب سلیمانی را مشاهده می‌کنید:


" روزی که بابا مدال ذوالفقار را از حضرت آقا گرفتند، به ایشان تبریک گفتم. گفتند:این‌ها همه دنیوی‌است! دعا کن یک روز مدال اخروی‌ام را از خدا بگیرم. گفتند:مبادا مغرور شوید پدرتان فلان مقام و مدال را دارد! در ذهنتان باشد پدرتان فقط یک سرباز و خادم مردم است و شما هم از مردم و خادم مردمید. "





فرزند سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی متنی را در وصف پدرش در استوری صفحه اینستاگرامی ‌اش منتشر کرد. (11 اردیبهشت 99)


پس از شهادت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر اثر حادثه تروریستی که ۱۳ دی ماه سال گذشته در فرودگاه بغداد، به دستور مستقیم دونالد ترامپ و توسط بالگرد‌های آمریکایی رخ داد، علاوه بر فرزندان او، تعداد زیادی از مردم ایران داغدار این سردار مردمی شدند.


زینب سلیمانی فرزند شهید سلیمانی با انتشار تصویری در استوری صفحه شخصی اینستاگرامی ‌اش دلنوشته‌ای را در وصف پدرش منتشر کرد.


او در این متن پدرش را قهرمانی معرفی کرد که اسطوره‌های شاهنامه برای دیدن او سرک می‌کشند و عارفی که دیگر عارفان بساط تدریس معرفتشان را جمع کرده تا پای درس او بنشینند.


متن استوری ایشان :


" می‌بینی باباجان؛ اساطیر شاهنامه دارند سرک می‌کشند تا تورا ببینند. عرفای ادوار تاریخ بساط حجره معرفت برچیده اند تا پای درس تو بنشینند. پهلوانان بازو به بازوی پوریا سرفرود آورده اند پیش مرام تو. مادران دارند قصه تو را برای بچه هایشان می‌گویند که مگر در گذر تاریخ نام تو کمرنگ نشود. می‌بینی؛ دشنمانت سر به آسمان گرفته اند تا مگر نگاهشان به اوج نگاه تو برسد. شب پرستان را راهی به خورشید نیست. "


yjc

ارسال نظرات