واقعیتهای تلخ ذوب آهن/ ذوب آهن چگونه به یک صنعت پرمصرف تبدیل شد؟
به گزارش نبض بازار-ذوبآهن اصفهان با همه ادعای ظرفیت تولید بالا، زیر فشار مصرف سرسامآور انرژی و هزینههای نجومی برق و گاز در حال دستوپنجه نرم کردن است. مصرف گاز از ابتدای سال تا مرداد ۱۴۰۴ بیش از ۲۸۵ میلیون واحد و برق بیش از ۱۰۶ هزار واحد بوده، اما به جای مدیریت بهینه، تولید افزایش یافته و بهرهوری انرژی همچنان پایین مانده است. کارشناسان هشدار میدهند: اگر روند مصرف انرژی اصلاح نشود، ظرفیت تولید به جای مزیت رقابتی، یک بمب مالی و عملیاتی در انتظار ذوبآهن خواهد بود.
نوسانهای یک کارخانه فرسوده
ذوب آهن اصفهان یکی از پرچالشترین صنایع کشور است. صنعتی که درگیر فرسودگی و زیان دهی است. اگرچه در برخی از مقاطع تاریخی، میزان تولید آن بالا رفته است. تولید تیرآهن از حدود ۲۹ هزار تن در مهر ۱۴۰۳ به بیش از ۸۷ هزار تن رسید و تولید ریل نیز بیش از دو برابر شد. تولید کلاف و شمش کالایی نیز رشد داشت، اما میلگرد و کلاف همچنان در مقیاس پایین باقی ماندهاند، که نشان میدهد تمرکز شرکت هنوز بر محصولات با ارزش افزوده بالا و سودآور کافی نیست.
این روند نامتوازن تولید، اگرچه ظرفیت عملیاتی ذوبآهن را نشان میدهد، اما به وضوح محدودیتهای استراتژیک و مدیریتی شرکت را نمایان میکند. کارشناسان صنعت فولاد معتقدند که بدون تغییر در ترکیب تولید و تمرکز بر محصولات پرحاشیه، افزایش ظرفیت تولید نمیتواند مزیت رقابتی واقعی و پایدار ایجاد کند.
در بخش صادرات، وضعیت شرکت کمتر امیدوارکننده است. فروش صادراتی شمش کالایی در مهر ۱۴۰۴ تنها ۴۵،۷۶۳ میلیون ریال بوده است؛ عددی که تقریباً مشابه مهر ۱۴۰۳ است و از ابتدای سال، کاهش چشمگیری نسبت به سال گذشته نشان میدهد. این موضوع بیانگر وابستگی ذوبآهن به بازار داخلی و توقف جریان صادراتی است که ریسک نقدینگی و فشار بر حاشیه سود را افزایش میدهد. در شرایطی که بازارهای بینالمللی میتوانند مسیر سودآوری بلندمدت را تضمین کنند، توقف یا کاهش جریان صادراتی یک ضعف استراتژیک جدی محسوب میشود.
کارخانه قدیمی پرمصرف
مصرف انرژی، یکی دیگر از نقاط حساس عملکرد ذوبآهن، همچنان یک چالش جدی است. مصرف گاز در مهر ۱۴۰۴ بیش از ۵۹ هزار میلیارد واحد و برق حدود ۱۰ هزار واحد گزارش شده است، در حالی که نسبت به مهر ۱۴۰۳ کاهش یافته است. اما همزمان، تولید تیرآهن و ریل افزایش یافته و این نشان میدهد که بهینهسازی انرژی هنوز ناکافی است و فشار هزینهای بر شرکت پابرجاست. بهرهوری انرژی پایین در خطوط تولید فولاد، به ویژه در شرایط افزایش قیمت سوخت و محدودیت منابع داخلی، میتواند سودآوری شرکت را به شکل جدی تهدید کند.
مصرف گاز در مرداد ۱۴۰۴ نزدیک به ۵۹،۵۸۹،۱۰۰ واحد بوده و از ابتدای سال تا آن زمان به ۲۸۵،۶۰۶،۲۰۰ واحد رسیده است. برق خریداری شده نیز در مرداد ۱۱،۵۲۷ و از ابتدای سال ۱۰۶،۰۲۷ واحد گزارش شده است. این ارقام نشان میدهند که مصرف انرژی شرکت همچنان بسیار بالاست و بخش عمدهای از منابع عملیاتی شرکت صرف تامین انرژی میشود.
اگر این اعداد را با مصرف انرژی مهر ۱۴۰۴ مقایسه کنیم (گاز ۵۹،۷۵۱،۹۹۹ و برق ۱۰،۰۲۷ واحد)، میبینیم که:
-مصرف گاز تقریباً ثابت مانده و تنها یک افزایش جزئی دارد.
-مصرف برق کاهش یافته است، اما همزمان تولید تیرآهن و ریل افزایش یافته است.
این وضعیت نشان میدهد که بهینهسازی انرژی هنوز ناکافی است. تولید بالاتر بدون کاهش محسوس مصرف انرژی یا بهبود بهرهوری نشان میدهد که ذوبآهن هنوز در مدیریت منابع انرژی ضعف جدی دارد. فشار هزینههای انرژی، به ویژه در شرایط افزایش قیمت سوخت، میتواند سودآوری شرکت را به شدت تحت فشار قرار دهد.
ذوب آهن، صنعت وابسته
یکی دیگر از ضعفهای ساختاری ذوبآهن، وابستگی بالای شرکت به مواد اولیه پرهزینه است. سنگ آهن، کک و ذغال سنگ بخش اعظم مواد اولیه شرکت را تشکیل میدهند و هرگونه نوسان در تأمین یا قیمت این مواد، میتواند تولید و سودآوری را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. این وابستگی، به ویژه در شرایط نوسانات ارزی و محدودیتهای احتمالی واردات، یک تهدید واقعی برای پایداری مالی و عملیاتی شرکت ایجاد کرده است.
مقایسه دادههای مهر ۱۴۰۳ و مهر ۱۴۰۴ نشان میدهد که ذوبآهن با وجود رشد تولید، همچنان با چالشهای عملیاتی و ساختاری قابل توجهی مواجه است. تولید نامتوازن محصولات، توقف جریان صادرات، فشار شدید انرژی و وابستگی به مواد اولیه پرهزینه، ریسکهای جدی برای شرکت ایجاد میکنند. کارشناسان هشدار میدهند که اگر مدیریت انرژی بهینه نشود، ترکیب تولید اصلاح نشود و جریان صادرات تثبیت نشود، ظرفیت تولید بالای ذوبآهن به جای مزیت رقابتی، به یک تهدید مالی و استراتژیک تبدیل خواهد شد.
واقعیتهای تلخ پیش رو
در واقع، ذوبآهن امروز با جدالی نابرابر با انرژی، بازار و مواد اولیه مواجه است. در ظاهر آمارها و ارقام تولید نشاندهنده موفقیت هستند، اما تحلیل دقیقتر نشان میدهد که پایداری سودآوری و رقابتپذیری شرکت هنوز تضمین نشده است. ظرفیت تولید بالا بدون اصلاح ساختار عملیاتی و مدیریتی، تنها یک پوسته موفقیتآمیز، اما شکننده است که هر لحظه میتواند تحت فشار هزینه انرژی، وابستگی ارزی و محدودیت صادرات، به یک تهدید واقعی تبدیل شود.
این واقعیت، برای ذوبآهن و دیگر شرکتهای فولادی ایران یک هشدار جدی است: ظرفیت تولید و توان عملیاتی، بدون اصلاحات ساختاری، بهینهسازی مصرف انرژی و تثبیت جریان صادرات، نمیتواند موفقیت پایدار ایجاد کند. آینده مالی و عملیاتی شرکت در گرو مدیریت دقیق منابع، کاهش وابستگی به واردات و ایجاد جریان صادراتی مستمر است، در غیر این صورت، حتی یک غول تولیدی صنعتی نیز در معرض خطر خواهد بود.