آیا بیمههای ایران توان پرداخت خسارت بندر شهید رجایی را دارند؟
در همین ارتباط؛ فرهاد عظیمی، معاون فنی اموال و مسئولیت بیمه ملت در گفتگو با نبض بازار در پاسخ به این پرسش مهم که آیا بیمههای ایران توان پرداخت این حجم از خسارت را دارند، میگوید: «پاسخ به این سؤال مستلزم تفکیک میان خسارات بیمهشده و خسارات اقتصادی کلی است. صنعت بیمه در ایران، مشابه سایر کشورها، طراحی شده تا بخشی از ریسکهای قابل پیشبینی و تحت پوشش را بر اساس تعهدات قراردادی جبران کند. آنچه اهمیت دارد، بررسی این نکته است که کدام بخش از زیانها تحت پوشش بیمه قرار دارد، چه بیمهنامههایی فعال بودهاند و سهم شرکتهای بیمه و بیمهگران اتکایی در این میان چقدر است.».
در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
به عنوان یک کارشناس بیمه، انفجار اخیر را از منظر ریسک و خسارت چگونه ارزیابی میکنید؟
حادثه اخیر نشان داد که حتی در شرایطی که بسیاری از موارد ایمنی رعایت میشود، همچنان احتمال وقوع خسارتهای بزرگ وجود دارد. این امر بر اهمیت بیمه بهعنوان ابزار مدیریت ریسک تأکید میکند. از منظر فنی، انفجارهایی با چنین شدت و گسترهای میتوانند هم باربری، هم اموال و هم آتشسوزی را تحت تأثیر قرار دهند، چرا که خسارت میتواند هم به اموال فیزیکی، هم به محمولههای در حال حمل و هم به زنجیره تأمین وارد شود.
آیا این حادثه میتواند در بازار بیمه ایران باعث بازنگری در ارزیابی ریسک شود؟
بله، چنین حوادثی معمولاً به بازنگری در مدلهای ارزیابی ریسک و بازبینی نرخهای فنی بیمهنامهها منجر میشوند. البته هدف این بازنگریها تنبیهی نیست، بلکه برای بهبود دقت در برآورد خسارتهای احتمالی و ارائه نرخهای منصفانه است. همچنین احتمال دارد شرکتها در پوششهای خود، جزئیات بیشتری درباره خطرات انفجار و انتقال کالا لحاظ کنند.
بیمهگران در این شرایط چه وظیفهای دارند؟
نخستین وظیفه بیمهگر، رسیدگی سریع و دقیق به خسارتهاست. در عین حال، حفظ اعتماد عمومی نیز اهمیت دارد. این بحران فرصتی است برای صنعت بیمه تا توانایی خود را در حمایت از ذینفعان نشان دهد. همچنین بیمهگران باید در زمینه آموزش بیمهگذاران و بازنگری شرایط بیمهنامهها فعالتر عمل کنند تا از تکرار چنین بحرانهایی جلوگیری شود.
این حادثه چه پیامهایی برای سیاستگذاران بیمهای دارد؟
بدون ورود به مسائل اجرایی یا جزئیات نهادی، میتوان گفت که چنین حوادثی اهمیت تنظیمگری پویا و دادهمحور را دوچندان میکند. لازم است زیرساختهای اطلاعاتی بیمهای به گونهای طراحی شود که ریسکها را نه فقط در زمان صدور بیمهنامه، بلکه به صورت پیوسته و پویا پایش کنند.
آیا این حادثه میتواند باعث افزایش تمایل به خرید بیمهنامه شود؟
احتمالاً بله. تجربه تاریخی نشان داده که پس از حوادث بزرگ، تقاضا برای بیمه افزایش مییابد، مخصوصاً در حوزههایی مانند باربری، آتشسوزی و مسئولیت. با این حال، افزایش آگاهی عمومی باید با شفافیت بیمهگران، آموزش نمایندگان و طراحی محصولات متناسب همراه باشد تا منجر به پوششهای اثربخشتر شود.
در حوزه بیمههای باربری، چه چالشهایی ممکن است پس از چنین حادثهای به وجود آید؟
مهمترین چالش، تعیین دقیق محل وقوع حادثه و مسئولیت آن است. در بیمه باربری، پوشش خسارت وابسته به مرحلهای از حمل است که حادثه رخ داده است (مبدأ، مسیر، مقصد). چنانچه حادثه در انبار موقت یا حین تخلیه رخ دهد، ممکن است مشمول پوشش نباشد، مگر اینکه شرط خاصی در بیمهنامه آمده باشد؛ لذا بازنگری در کل زنجیره حملونقل و نقاط توقف میتواند یکی از نتایج این حادثه باشد.
برآورد کیفی شما از حجم خسارت حادثه بندر شهید رجایی چیست؟
با گذشت بیش از دو هفته از حادثه، بهرغم افزایش نسبی اطلاعات موجود، هنوز برآورد دقیق و رسمی از حجم خسارت اعلام نشده است. با این حال، پیامدهای اقتصادی، انسانی، و زیربنایی حادثه را میتوان به تفکیک حوزههای زیر دستهبندی کرد:
الف. خسارتهای انسانی
1-تلفات جانی (فوت)
2-آسیبدیدگان و مجروحان (جرحی)
3-هزینههای درمان، معالجه و توانبخشی
4-زیان معنوی و روانی به بازماندگان و جامعه محلی
برآورد تأثیر اقتصادی این بخش بسیار دشوار است، اما در نگاه کارشناسی، از دست رفتن نیروی انسانی جوان، اثرات بلندمدت و جبرانناپذیری بر پویایی اقتصادی کشور دارد.
ب. خسارتهای مالی به اموال فیزیکی
1-کالای داخل کانتینرها شامل کالاهای وارداتی/صادراتی با تنوع بالا در ارزش و ماهیت
2-خود کانتینرها
3-خودروهای وارداتی و صادراتی مستقر در بندر
4-ساختمانها، انبارها، دفاتر و واحدهای عملیاتی
5-ماشینآلات بندری، تجهیزات تخلیه و بارگیری، جرثقیلها
6-محوطه، مسیرها، و سازههای عمرانی و زیرساختی بندر (از جمله تأسیسات برق، آب، مخابرات و گاز)
پ. خسارت به زنجیره تأمین و فعالیتهای اقتصادی
1-وقفه در روند تخلیه و بارگیری کالا
2-افزایش هزینه حملونقل، توقف کشتیها و کانتینرها
3-تعویق در ترخیص کالا و نارضایتی واردکنندگان/صادرکنندگان
4-کاهش ظرفیت لجستیکی کشور در کوتاهمدت
ت. خسارتهای ناشی از مسئولیت مدنی و دعاوی احتمالی
1-ادعاهای مسئولیت از سوی مالکان کالا
2-ادعاهای اشخاص ثالث (پیمانکاران، کارکنان، رانندگان، شرکتهای حملونقل)
3-دعاوی مرتبط با قصور ایمنی، یا مدیریت حادثه
آیا بیمههای ایران توان پرداخت این حجم از خسارت را دارند؟
پاسخ به این سؤال مستلزم تفکیک میان خسارات بیمهشده و خسارات اقتصادی کلی است. صنعت بیمه در ایران، مشابه سایر کشورها، طراحی شده تا بخشی از ریسکهای قابل پیشبینی و تحت پوشش را بر اساس تعهدات قراردادی جبران کند. آنچه اهمیت دارد، بررسی این نکته است که کدام بخش از زیانها تحت پوشش بیمه قرار دارد، چه بیمهنامههایی فعال بودهاند و سهم شرکتهای بیمه و بیمهگران اتکایی در این میان چقدر است.
نکتهای که در تحلیل چنین حوادثی نباید مغفول بماند، ظرفیت قراردادهای اتکایی است. در چنین مواردی، بخشی از تعهدات به شرکتهای بیمهگر اتکایی داخلی و بیمهگر اتکایی لیدر منتقل شده است، بهویژه در رشتههایی، چون باربری که معمولاً دارای قراردادهای مازاد خسارت (Excess of Loss) هستند. در صورتی که ساختار اتکایی بهدرستی طراحی شده باشد، بخشی از ریسکهای سنگین به شرکتهای اتکایی منتقل میشود.
اما باید توجه داشت که فعال شدن این پوششها مستلزم وجود بیمهنامه معتبر و مستندات دقیق است و از طرف دیگر تکرار چنین حوادثی میتواند نگرش بیمهگر لیدر را نسبت به بازار تغییر دهد، چه به لحاظ نرخها، چه به لحاظ شرایط قرارداد و چه در مورد دامنه تعهدات.
با توجه به اینکه به احتمال زیاد بخش قابل توجهی از زیان این حادثه از محل بیمهنامهها قابل جبران نیست چه باید کرد؟
به بهانه پاسخ به این پرسش میخواهیم به موضوع اشاره کنیم و آن نحوه نگرش به صنعت بیمه در مواجهه با چنین فجایعی است. امیدوارم این صحبتها به معنی شانه خالی کردن صنعت بیمه از تعهدات خود تلقی نشود ولی چنانچه خواننده یا شنونده محترم چنین برداشتی از این سخنان کرد تاکید میکنیم که این صرفاً نظرات شخصی ماست و به نمایندگی از شرکت متبوع و صنعت بیمه نیست و آن اینکه بیمه یکی از زیباترین ابزارهای ساخته بشر است. آنهم گونه مهربان و خرمند بشر، تا با این ابزار تلخی روزهای دشوار را از کام مردم بزداید.
اگرچه بیمه بدین شکل امروز ریشه در غرب دارد ولی مصداق بارز آیه «تعاونو علی البر» (دست به دست هم دهید برای نیکوکاری) است. در سودمندی بیمه برای جوامع بشری هیچ شکی نیست؛ بنابراین باید مراقب آن بود. بانیان بیمه برای مراقبت از این ابزار سودمند، چارچوبی را در نظر گرفتهاند تا در ناملایمات روزگار این بنیان همچنان پابرجا بماند و بتواند منجی بشریت باشد.
به عنوان مثال استفاده از منافع بیمه صرفاً برای کسانی امکانپذیر است که قبل از حادثه اقدام به تهیه بیمهنامه کرده باشند (علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد). دیگر اینکه بیمهگر به تناسب مبلغی که حق بیمه دریافت کرده متعهد جبران خسارت نه بیشتر (ماده ده قانون بیمه). یا اینکه مواردی که در بخش استثنائات بیمهنامه درج شده تحت پوشش بیمهنامه نیست. بیمه مانند آتش نشانی است که هنر او نجات جان انسانهای در معرض آتش است؛ بنابراین پیش از هر چیز باید مراقب خود او بود. مثلاً باید لباس، کلاه و وسایل ویژه در اختیار او گذاشت تا خودش قربانی آتش نشود و بتواند جان و مال انسانها را نجات دهد.
به خطر انداختن بی قاعده و حساب نشده او نه تنها باعث نجات کسی نمیشود بلکه عرصه را برای جولان آتش فراهم میکند. مثال دیگر هشداری است که خدمه هواپیما قبل از آغاز پرواز به مسافران میدهند و میگویند «اگر چنانچه تغییری در فشار دما احساس شد یک ماسک اکسیژن از بالای سر شما در دسترس خواهد بود لطفا ابتدا ماسک را روی بینی و دهان خود بگذارید و سپس برای کودکانتان اقدام کنید» مشاهد میشود که در مواقع بحرانی عاقلانهترین کار محافظت از منجی است تا بتواند فایده بیشتری به همانها که از او محافظت کردهاند برساند.
در دنیای بیمه نیز چنین رفتار عقلایی بارها تجربه شده است. مورد نه چندان قدیمی آن اقدامی است که دولت آمریکا پس از واقعه یازده سپتامبر از شرکتهای بیمه به عمل آورد تا از ورشکسست شدن چند شرکت بیمه بزرگ جلوگیری کند و آن شرکتها ماندند و حالا به مردم دنیا خدمت میکنند.
نگاه به شرایط عمومی قراردهاهای بیمه نیز موید رعایت اصولی به منظور حفط بنیان بیمه است. به عنوان مثال یکی از مهمترین استثنائات در اکثر بیمه نامهها خسارتهای ناشی از جنگ، عملیات خرابکارانه، عملیات تروریستی، و به طور کلی خسارتهای فراگیر است. این نوع از استثنائات مراقبت از شرکتهای بیمه است تا بمانند و خدمترسانی کنند. اکنون ممکن است پرسیده شود پس چنین خسارتهایی چگونه باید جبران شود؟ پاسخ مشخص است دولت باید در چنین مواردی وارد عمل شود. همانند آنچه در مثال بالا گفتیم. حالا تصمیم با خودمان است که مراقبت آتش نشانهایمان باشیم تا جلوی پیشروی آتش به شهرهای دیگر را بگیرند یا آنها را به درون آتش هول بدهیم. البته ناگفته نماند که این راهکار برای زمانی است که یکی از شرایط زیر حاکم باشد:
• بخش عمدهای از خسارت تحت پوشش بیمهنامهها نیست و در تعهد شرکتهای بیمه قرار ندارد.
• میزان خسارتها به قدری زیاد است که اگر شرکتهای بیمه به تعهدات خود عمل کنند تعداد زیادی از آنها ناتوان خواهند شد و میلیون نفر از خدمات آنها بیبهره خواهند ماند.
در غیر از دو حالت فوق بارها پیش آمده که شرکتهای بیمه داوطلبانه یا به دستور ویژه بخشی از خسارتهایی که در تعهدات آنها نبود را هم قبول و پرداخت کردهاند مانند آنچه که در سال ۱۳۹۸ در رشته آتشسوزی و در سال ۱۴۰۳ در مورد سیل استان خوزستان انجام شد.