چرا فولاد رضاشاه به ریل نرسید؟/ ناکامی یک پروژه صنعتی در سایه جنگ
به گزارش نبض بازار، تاریخ فولاد از دوران رضاشاه به بعد وارد مراحل جدیدی میشود. اگرچه رضاشاه موفقیتی در این صنعت به دست نیاورد اما تجربه شکست در این دوره باعث شد که در آینده به این دوران به عنوان یک الگو نگاه شود. رضاشاه نیز به شکست پیشینیان خود نگاه کرده بود.
راه آهن یا نوسازی ایران؟
پس از آنکه صنیع الملک و امین التجار در فولادسازی و ورود صنایع فولادی به ایران ناکام ماندند، دوران پهلوی اول سر رسید. رضاشاه دنبال صنایع بزرگ و زیرساختهای اقتصادی عظیم میگشت. تا زمانیکه رضاشاه راسا به سراغ تولید فولاد رفت، تلاشها برای ورود به این صنعت در قالب بخش خصوصی میگنجید، اما رضاشاه نماد ورود دولت به صنایع فولاد شد. رضاشاه به عموم صنایع روز آن دوران ورود کرد، از صنایع نساجی تا زیرساخت جادهای و نفت و... در این بین از فولاد نیز غافل نشدند. برخی از تاریخ پژوهان مدعیاند که نیاز به فولاد برای ریل کشی راه آهن باعث ایجاد انگیزه در سیاست ورزان پهلوی شد تا به سوی تولید فولاد بروند. با این تفاسیر از سال ۱۳۰۶ فکر راه اندازه صنایع فولاد مجدد مطرح شد. پروژه راه آهنسازی رضاشاه از سال ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۷ ادامه داشت، اما حکومت ایران موفق به بومیسازی آن از طریق تولید فولاد نشد.
محل اول کارخانه
«کرج، بلوار ذوب آهن، منطقه شیخآباد، ضلع جنوبی میدان استاندارد» این آدرس نخستین کارخانه فولاد ایران است. اگرچه پیش از آن آدرسهایی در آمل نیز برای تأسیس اولین کارخانه فولاد وجود دارد، اما آدرس کرج، مشخصاً اولین بنایی است که میتوان به آن عنوان «نخستین کارخانه فولاد ایران» را داد. ۲۸ هزار متر زمین برای این کارخانه در اطراف کرج در نظر گرفتند. این صحبت متعلق به زمانی است که کرج مانند امروز بحران آب نداشت و بر روی منابع آبی آن حساب کرده بودند. اگرچه حجم تولید و مصرف این کارخانه هم آنقدر نبود که گرفتار کمبود آب شود.
این کارخانه قرار بود سالانه ۱۰۰ هزار تن فولاد تحویل دهد. نزدیک بودن به تهران جهت بررسی آزمون و خطاهای این کارخانه نیز یکی دیگر از علل استقرار آن در کرج بود. حالا از آن بنای عظیمی که هیچگاه استفاده نشد، تنها یک ساختمان رنگ و رو رفته در حاشیه کرج باقیمانده و فعالان میراث فرهنگی درخواستهای متعددی برای حفظ و نگهداری آن داشتهاند، اما با وجود ثبت این بنا در سال ۱۳۸۶ به عنوان آثار ملی، هنوز خبری از مرمت آن به گوش نمیرسد.
چرا تلاشهای رضاشاه بی نتیجه ماند؟
این کارخانه شاید سومین تلاش ایرانیها برای ورود به صنعت فولاد باشد؛ اما چرا دوباره ناکامی به سراغ صنعت فولاد ایران آمد؟ رضاشاه که از دانش و تکنولوژی آلمانیها برخوردار بود، با اتکا به آنها این پروژه را آغاز کرد. فکر این پروژه از سال ۱۳۰۶ در میان مقامات مطرح بود، اما در آبان ماه ۱۳۱۶ به شکل جدی و در پی قرارداد کنسرسیوم دماگ گروپ اجرایی شد. ساخت مکان اولیهی کارخانه در کرج از سال ۱۳۱۷ آغاز و در سال ۱۳۱۹ به پایان رسید. امان الله جهانبانی نیز از طرف وزارت صنایع، مسئول این پروژه بود.
ابوالحسن ابتهاج درباره این کارخانه در خاطرات خود مینویسد:
«امضای این قرارداد (ذوبآهن کرج) با شرکت دماگ-کروپ که از بزرگترین شرکتهای صنعتی آلمان بود با عجله و بدون مطالعه کافی انجام شد و در نتیجه محلی نامناسب را برای این کار در کرج انتخاب کرده بودند و پس از جنگ جهانی دوم احداث ذوبآهن کرج متوقف گردید.»
مشکل اصلی جای دیگری بود، آلمانیها باید دستگاههای به روز فولادسازی را از برلین بار میکردند و به تهران میآوردند؛ اتفاقی که در بحرانهای جنگ جهانی دوم حدوداً غیرممکن بود. از سوی دیگر با اشغال ایران و فرار و اخراج آلمانیها، این قرارداد خود به خود به حالت تعلیق درآمد. متفقین حتی نسبت به گوش دادن شاه به رادیو آلمان حساس بودند، دیگر چه برسد به واردات صنایع فولادی از سرزمین هیتلر!
با این وجود بار دیگر تلاش ایرانیها برای ورود به صنعت فولاد، شکست خورد.