مرغهای وارداتی خروس از آب درآمدند!
به گزارش نبض بازار، این اتفاق در یک اقتصاد آزاد و باز به طور ارگانیک هرگز رخ نخواهد داد، اما در اقتصاد بسته و رانتیر ایران، این نخستین باری نیست که چنین اتفاقی رخ میدهد.
تصمیماتی که نتیجه عکس داد
چندی پیش در منطقه رودبار گیلان (که قطب زیتونکاری ایران است و باغداران آن با تمام جزییات کشت این محصول آشنایی کامل دارند) اتفاق مشابهی از سوی دولت رخ داد. ۲۰ هزار هکتار زیتونکاری دولتی، پس از مدتی انتظار همه را به شگفتی واداشت! درختهای کاشته شده همگی نر بودند و از میوه مورد انتظار مسئولین خبری نبود. نمونه مشابه دیگری از این پدیده نادر، در ماجرای ایجاد منطقه حفاظت شده برای گورخرهای آسیایی بود که پس از چند سال متوجه شدند که تمام گورخرهای وارد شده، نر بودند و خبری از توسعه نسل و زاد و ولد نیست!
چندی قبلتر، پروژه بسیار وسیعی برای کشت گسترده نخل و ایجاد زنجیره نخلستان در مناطق جنوبی کشور به ویژه در استان هرمزگان از سوی دولت به اجرا درآمد و هزینههای بسیار زیادی برای مراقبت و آبیاری نیز به همراه داشت، اما نخلهای یاد شده به دلایل یاد شده هرگز ثمر ندادند. کشت گسترده درخت پالونیا (با زیستبوم اصلی جنوب شرقی آسیا و مناطق حارهای) به عنوان یک گونه دارای رشد بسیار سریع، توسط شهرداریهای مناطق مختلف کشور کشت شد، اما به دلیل عدم مراعات پیوستهای اکولوژیکی، مناطق تحت کشت را با چالشهای شدید اکولوژیکی و تنش آبی جدی روبهرو ساخت. واردات گیاه کنوکارپوس از پاکستان نیز چنین چالشی را در مناطقی که تحت عنوان بیابانزدایی کاشته شدند، ایجاد و حتی فرسایش خاک را تسریع کرد.
وارد کردن گاوهای هولشتاین هلندی به مناطق کویری کشور نیز، نواحی پرواربندی دام را با چالش شدید آبی روبهرو کرد. توسعه مزارع پرورش ماهی تیلاپیلا نیز که از سوی نهادهای مربوطه دولتی تشویق میشد، همانند پروژههای یاد شده راه به جایی نبرد و مشخص شد که این گونه مهاجم است و استخرهای پرورش ماهی را با مشکلات بسیار جدید روبهرو میسازد. احداث سد گتوند بر سازند نمکی و صدها پروژه مشابه دیگر، تنها مشتی از خروار اقدامات اینچنینی از سوی بوروکراتهایی هستند که هرگز با هزینه مستقیم تصمیمات خود زندگی نمیکنند.
کمبود ریگ و شن در بیابان
سالها پیش میلتون فریدمن اقتصاددان نوبلیست آمریکایی در نطقی ماندگار چنین عنوان کرد: اگر مدیریت صحرای بزرگ آفریقا را به نهاد دولت واگذار کنید، بعد از چندسال با کمبود جدی شن و ریگ در کویر روبهرو خواهید شد. این جمله نمود تمام و کمال ناکارآمدی نهاد دولت در اجرای هر پروژهای بوده و در تمام دنیا بارها به اثبات رسیده است. نمود اولیه آن را در ناترازی انرژی در ایران مشاهده کنید که دومین کشور دارنده ذخایر نفت و گاز جهان، چگونه به مشکل در بخش انرژی فروغلتیده است. بخش خصوصی همواره با انگیزه سودجویی شخصی خود اقدام به اجرای هر پروژهای میکند و پس از احراز کامل شرایط بازدهی آن پروژه، اقدام به اجرایش خواهد کرد. با این حال دولت در ایران به عنوان یکی از بزرگترینها (به لحاظ ابعاد بدنه و بوروکراسی)، به طور طبیعی تصمیمات بدتری نسبت به سایر دولتها به ویژه در زمینه اجرای پروژههای زیرساختی، اکولوژیک، عامالمنفعه و اقتصادی اتخاذ میکند.
عدم پاسخگویی بوروکراتهایی که هرگز هزینه تصمیمات خود را نمیپردازند، باعث تشدید سرعت حرکت این چرخه فرساینده شده است. در حالی که در بازار آزاد، فرد باید از محل داراییهای شخصی خود هزینه و تبعات هر تصمیم و کنش اقتصادی خود را بپذیرد و بدیهیست که فرد به عنوان کنشگر عقلایی اینچنین دست به اتلاف منابع نزند. این فقره فقط مربوط به ایران نیست و دولتها در سراسر جهان چنین سوابقی دارند. پیش از اینکه برداران دوچرخهساز رایت با ۱۲ هزار دلار پسانداز خود دست به ساخت هواپیما زدند، دولت ایالات متحده بیش از ۸۰ میلیون دلار در این زمینه هزینه کرده بود هیچ گونه توفیقی به دست نیاورد. نمونه امروزینش را میتوان در مقایسه موشکهای ماهوارهبر اسپیس ایکس ایلان ماسک و مدلهای مشابه ناسا (به عنوان یک سازمان دولتی) مشاهده کرد.
کوچکسازی دولت یک ضرورت است و در ایران، ضرورتی به مراتب جدیتر! در حال که از ابتدای برنامه اول توسعه پس از انقلاب همواره بندی در قوانین برنامه ۵ ساله توسعه وجود داشت که دولت را مکلف میکرد که در سال پایانی برنامه کوچکتر شده باشد، در سالهای پایانی هر برنامه حجم دولت بزرگتر از سال ابتدایی شده بود و این رویه تاکنون استمرار داشته است. دلیل این مقاومت را باید در غلبه گروههای ذینفع جستوجو کرد، اما الگوهای درخشان لهستان، گرجستان و آرژانتین و حتی الگوی امروزین DOGE در آمریکا نمونههایی هستند که میتوانند برای این امر به کار امروز ایران بیایند.