روایت خانواده داماد خرمدین از ماجرای قتل پسرشان
خواهر فرامرز، داماد خانواده خرمدین: ۱۴ اسفند فرامرز آخرین بار با من صحبت کرد، موقعیت خود را در منزل دایی خود، اکبر خرمدین، شرح داد و با من قرار گذاشت که فردای آن روز یکدیگر را ببینیم. او پس از آن روز ناپدید شد. در ادامه با نبض بازار همراه باشید.
اکبر خرمدین به خانه خواهرش رفت و ماجرا را اینطور تعریف کرد که «تا ساعت ۲بامداد با فرامرز درباره تصمیم او برای جدایی از آرزو صحبت کرده و صبح زود رفتهاند و با یکدیگر ورزش کردهاند. بعد فرامرز به او گفته که آرزو را طلاق نمیدهد.»
پس از آن هم اکبر به همراه خانواده فرامرز به کلانتری و پلیس آگاهی رفته و گفتهاند که او گم شده است.
تا ۴سال بعد از گم شدن فرامرز پدرش برای شناسایی اجساد بارها به پزشکی قانونی رفته و پیگیر گم شدن او شده بود. بهگونهای که این کار به عادتی برای خانواده بدل شده بود.
پس از ۲سال از گم شدن فرامرز، پدر آرزو به شکل غیابی طلاق دخترش را گرفت و او را تحت پوشش بیمهای خود قرار داد. وضعیت آرزو بدتر و بیماریاش وخیم شده بود.
سال ۱۳۹۳بابک خرمدین از لندن بازگشت. او که دوست صمیمی فرامرز بود بارها پیگیر مفقود شدن وی شد، اما کمکم او هم دروغهای پدرش را باور کرد تا سال ۱۳۹۵که پدر فرامرز درگذشت.
بابک به هیچ عنوان دچار معضلات اخلاقی اینچنینی نبود و حتی برای رعایت حقوق دختران خانواده و فامیل در جمعهای آنها وارد نمیشد و کوچکترین مسئله اخلاقی از او مشاهده نشده بود.
اقوام نزدیک این خانواده میگویند که با توجه به شناخت کاملشان از این مرد بهشدت ادعای تجاوز او به دخترش را رد کرده و از کسانی که باعث اشاعه این گفتههای دروغین شدهاند شکایت خواهند کرد.
تصمیم ما اشد مجازات و قصاص قاتلان است. ما میدانیم که اکبر خرمدین سرطان پیشرفته دارد و امیدی به زنده ماندن ندارد و احتمالا با توجه به بیماریاش، خودش خواسته که رازش فاش شود. حتی احتمال دارد که او پیش از محکومیت و اجرای حکم فوت کند.
اکبر خرمدین هیچ باور و علقه مذهبی نداشت. بسیار انسان آرامی بود و در عین حال هر نوع مخالفت با باورها و حرفهایش را تاب نمیآورد.