مشکلات کشور چه ریشه ای دارند
به گزراش نبض بازار ، سعید لیلاز یکی از شناختهشدهترین و خبرسازترین تحلیلگران اوضاع اقتصادی ایران است. لیلاز که با حمایت از حسن روحانی در هر دو انتخابات ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶، رویکرد اعتدالی چه در شرایط داخلی و چه در سیاست خارجه را تبلیغ کردهبود، در یکی از نظرات مشهورش که مربوط به آذرماه ۱۳۹۷ بود و در سومین کنگره ملی حزب کارگزاران سازندگی ایراد شده بود، به طور خلاصه نظری چنین نظری داد: «آمریکا به تنهایی هیچ غلطی نمیتواند بکند.»
لیلاز عملکرد اقتصادی دولت اول روحانی را مثبت ارزیابی کرد. او با اشاره به نرخ رشد اقتصادی ایران نسبت به کشورهایی نظیر عربستان و روسیه و همچنین میانگین رشد اقتصادی جهانی چنین ادعایی را مطرح میکرد که پر بیراه هم نبود. تمام مسئله از جایی شروع شد که لیلاز به ارزیابی عملکرد داخلی در قبل تحریمها و عملکرد امپریالیسم ایالات متحده در طول تاریخ پرداخت.
لیلاز خود را ضد امپریالیست معرفی کرد. او با اشاره به این نکته که «آمریکا از سال ۱۹۷۱ تا امروز معادل با ۳۵ هزار میلیارد تومان با تغییرات نرخ ارز دزدیدهاست» ایرادی ساختاری را متوجه نظام اقتصاد جهانی میکند که در آن نظام طلاپایه جای خود را به نظام دلارپایه دادهاست. قطعا دولتهایی مانند دولت چین هم چنین تفکری دارند که سعی میکنند حدالامکان با بلوکسازیهای جغرافیایی و غیرجغرافیایی، کمکم به سمت نظامی بینالمللی بروند که در آن پولی دیگر، یا چیزی دیگر مثلا طلا پایه باشد.
لیلاز برخی ناپدید شدنهای داخلی را عامل اصلی آسیبپذیر بودن ایران در برابر تحریمها میداند و دولت را، در پیکربندی کلان خود، مسئول اصلی رسیدگی به این مسائل میشناسد. گم شدن چیزی حدود ۳۰ میلیارد دلار در یک سال گذشته و ناپدید شدن چیزی در حدود ۴۰۰ میلیارد تومان در شبکه داخلی بانکی، از فقراتی هستند که لیلاز به آنها اشاره کردهاست.
لیلاز با اشاره به این نکته که «آمریکا از سال ۱۹۷۱ تا امروز معادل با ۳۵ هزار میلیارد تومان با تغییرات نرخ ارز دزدیدهاست» ایرادی ساختاری را متوجه نظام اقتصاد جهانی میکند که در آن نظام طلاپایه جای خود را به نظام دلارپایه دادهاست. قطعا دولتهایی مانند دولت چین هم چنین تفکری دارند که سعی میکنند حدالامکان با بلوکسازیهای جغرافیایی و غیرجغرافیایی، کمکم به سمت نظامی بینالمللی بروند که در آن پولی دیگر، یا چیزی دیگر مثلا طلا پایه باشد.
از نظر او مردم وظیفهشان را به درستی انجام دادهاند و وحشتی که از شرایط اقتصادی دارند بابت ارزیابی منفی آنها از وضعیت است. مردم تورم بسیار بالا را تحمل میکنند و وظیفه دولت است که خودی نشان دهد و با ساماندهی جدی اوضاع داخلی اقتصاد ، راه را بر شدید شدن تاثیر تحریمها ببندد.
جداره نازک داخل و خارج
وضعیت سیاسی و ثبات یک حکومت به چه عواملی بستگی دارد؟ لیلاز در پاسخی نسبتا کوتاه به این پرسش کتابی بسیار قطور را به رشته تحریر درآورده که تنها به سیر تجددگرایی در حکومت پهلوی تا سرنگونی این حکومت میپردازد. لیلاز در این مطالعه تاریخی خود هم جایگاهی ویژه برای سه فاکتور اصلی قائل شدهاست: دولت، مردم، شرایط خارجی. شکل تحلیل او از تقریبا ۲۰ سال انتهایی حکومت پهلوی مشابه همان شکلی است که شرایط امروز جمهوری اسلامی را تحلیل میکند، منتها با نتیجهای متفاوت: حکومت پهلوی سرنگون شد اما جمهوری اسلامی فرونخواهد پاشید.
همه میدانیم که پس از کودتای ۱۳۳۲ تقریبا اتفاق خاصی از حیث سیاسی و اقتصادی در ایران رخ نداد تا رسیدیم به سالهای ابتدایی دهه ۴۰ شمسی. لیلاز هم با همین خطکش آغاز تحلیل خود را سال ۱۳۴۱ قرار داده و انتها را سرنگونی حکومت پهلوی میداند که در سال ۱۳۵۷ به وقوع پیوست.
خط کلی این داستان از این قرار است که به نظر لیلاز تجددی که از بالا و از طرف دولت انجام میشد در فاز نهایی خود تکیه خاصی به بالا رفتن قیمت نفت در دهه ۷۰ میلادی داشت و با پایین آمدن قیمت نفت، کمر دولت پهلوی زیر بار اقتصاد شکست. همین مسئله، مردم را از این حکومت ناراضی کرد و این نارضایتی هم به نوبه خود با تجمیع عواملی دیگر، به سرنگونی پهلویها انجامید. آن عوامل دیگر همگی مسائل خارجی بودند، از کودتای حزب بعث عراق گرفته تا بحران واترگیت. دولت ایران که دلهرهای از خارج داشت و ناکارآمدی اقتصادی در داخل، به دیکتاتوری روی آورد و کار خود را یکسره کرد. از این صورتبندی لیلاز میتوان به این جمعبندی رسید که: «ضعف داخلی، عامل اصلی آسیبپذیری از خارج است.»