کد خبر: ۸۴۱۸۸
تاریخ: ۰۶ مهر ۱۳۹۹ - ۰۰:۰۲
به گزارش
نبض بازار : وزارت آموزش و پرورش می خواهد طلاب و روحانیون را برای تدریس علوم اجتماعی، تاریخ و ادبیات در مدارس استخدام کند.
اگر بخواهیم یک تقسیم بندی کلی درباره علوم و رشته های تحصلیی در دنیای امروز داشته باشیم، با اندکی تساهل می توانیم سه گروه عمده را در نظر بگیریم:
علم بدن (رشته های مختلف پزشکی و پرستاری و نظایر این ها)
علم قوانین مادی جهان (رشته های ریاضی، فیزیک، شیمی، مهندسی و مانند این ها)
علم روابط انسان با انسان و جهان پیرامون که مجموع آنها را تحت عنوان "علوم انسانی" می شناسیم مانند جامعه شناسی، روان شناسی، تعلیم و تربیت، فلسفه، حقوق، تاریخ، انسان شناسی، زبان شناسی، ادبیات، سیاست، مدیریت، بازرگانی، مالیه و ... .
من از افرادی نیستم که معتقدند فلان علم یا رشته بر دیگری برتری دارد؛ بلکه بر آنم که همه شاخه های علم برای بقا و پیشرفت نوع بشر لازم اند و نزاع بین رشته های مختلف را ساختگی و عبث می دانم.
در عین حال بر این باورم که بی اهمیت انگاشتن هر کدام از رشته های سه گانه علم، خیانتی آشکار به جامعه است. مثلاً اگر در جامعه ای رشته های پزشکی را کنار بگذارند، بعد از مدتی بیماری و مرگ آن جا را فرا خواهد گرفت یا اگر رشته هایی مانند مهندسی مغفول واقع شوند، روند پیشرفت جامعه به طرز قابل توجهی کُند می شود و توان بشر در مهار و مدیریت طبیعت به نفع خود، تضعیف خواهد شد.
این اتفاق، یعنی غفلت از اهمیت علم، در کشور ما به ویژه در خصوص رشته های علوم انسانی با شدت و حدت بیشتری رخ داده است و علوم انسانی با آن همه اهمیت و وسعتی که دارد، کم ارج انگاشته می شود.
مصداق بارز این نگاه نادرست، تصمیم اخیر وزارت آموزش و پرورش است. این وزارتخانه قاعدتاً باید نگهبان و مروج علم باشد اما می بینیم به رشته های علوم انسانی چنان نگاه سطحی و بی اهمیتی می شود که رسماً اعلام می کند از افرادی که حتی یک واحد جامعه شناسی و تاریخ و ادبیات نگذرانده اند، برای تدریس این دروس در مدارس استفاده خواهد کرد.
واقعاً چه مظلومیتی بیش از این برای علوم انسانی می توان تصور کرد؟ وقتی مسؤولان فراگیرترین نهاد آموزشی کشور درگیر این توهم اند که علوم انسانی آنقدر ساده و سطحی است که حتی از غیر متخصصین نیز می توان برای آموزش آنها بهره برد، دیگر شکایت را باید به کجا برد؟!
در اهمیت علوم انسانی همین بس که در کشورهای توسعه یافته، نخبه ترین افراد در این رشته های تحصیل می کنند و بیشترین حقوق و دستمزدها نیز به شاغلان مرتبط با این رشته ها پرداخت می شود.
در مقطع دکتری دانشگاه های آمریکا نیز، خود آمریکایی عمدتاً در رشته های علوم انسانی تحصیل می کنند و در مقابل، سهم بیشتری به دانشجویان مهاجر برای تحصیل در رشته های فنی و پزشکی می دهند.
پیچیدگی روز افزون روابط انسانی و لزوم رو به رشد ایجاد هماهنگی بین اجزای پیچیده تر شده جامعه انسانی، علوم انسانی را در دنیای امروز به مراتب مهم تر از قبل کرده است.
با این حال، در جامعه ایران به جای تبیین اهمیت علوم انسانی، سوق دادن نخبگان به سمت رشته های علوم انسانی و تعمیق این علوم، نه تنها شاهد بی اعتنایی که ناظر تنزل علوم انسانی هستیم و اقدام اسفناک وزارت آموزش و پرورش دلیلی است بر این مدعای تلخ.
همان گونه که بهبود سلامت و بهداشت جامعه جز با تقویت رشته های پزشکی میسر نمی شود، همان طور که پیشرفت فیزیکی و مادی جز با تقویت رشته های فنی ممکن نیست، توسعه انسانی هم در گرو تقویت علوم انسانی است.
تا قبل از این فکر می کردم، اهمیت علوم انسانی، دستکم بر مسؤولان نظام آموزشی کشور آشکار است و باید در سطح عموم جامعه کار ترویجی کرد. با نابخردی اخیر مسؤولان وزارت فخیمه آموزش و پرورش مشخص شد که کار زیادی در کشور برای ارتقاء آگاهی های عمومی و از جمله تبیین اهمیت علوم انسانی داریم و بسیار فاصله است بین ما و توسعه ای که لقلقه زبان مان شده است و به الزاماتش نه تنها پایبند نیسیتم که بدان ها لگد هم می زنیم.