«کووید ۱۹» بدجوری حالمان را گرفت، همه زنجیرهها و ارتباطات انسانی را به یک بار قطع کرد، مانند کارتونها و داستانهایی که در دوران کودکی نشانمان میدادند که وقتی زمستانی از راه میرسد، همه جا ساکت میشود و این موسیقی «سکوت» است که باید جای هر موسیقی و صدای دیگری را برایمان بگیرد. چون قرنطینه بودیم و قرنطینه یعنی در خانه ماندن تا قطع یک زنجیره مستحکم بیماری که هنوز هم که هنوز پاره نشده و اگر هم مراقب نباشیم به این زودیها هم پاره نمیشود که نمیشود…
زنجیرهای که فارغ از تمام مشقتها و سختیهایی که در معیشت و اقتصاد خانوادهها و مردم به وجود آورد، ما را از آنچه «سرگرمی» مینامیم هم دور کرد، خیلی دور. حتی همان یک ذره فراغت فرهنگی و لذت هنری که در سبد مصرف خانوار ایرانی یا بهتر بگوییم برخی خانوارهای ایرانی وجود داشت، به طور کامل حذف شد و شرایطی را ایجاد کرد که نه تئاتری روی صحنه باشد، نه فیلمی بر پرده اکران و نه موسیقیای روی صحنه؛ رویهای که با اعلام تعطیلی کامل اماکن فرهنگی شکل جدیتری به خود گرفت و متفاوتترین بهار این چند دهه را برای تماشاگران و مخاطبان آثار فرهنگی هنری رقم زد و سرنوشت قصه را در این شرایط به یک جمله رساند: «همه جا تعطیل است.»
اما نمیشد دست روی دست گذاشت و بیخیال «حال خوب مردم» شد؛ زمستان تمام شده بود و چند روزی هم از بهار بیرمق ۹۹ گذشته بود، مردم با اینکه در صفحات مجازی مشغلهها، فعالیتها و بعضاً اجراهای خانگی هنرمندان محبوب خود را دنبال میکردند، اما دلشان یک اتفاق مشابه با آنچه پیشتر در روزهای عادی تجربه کرده بودند، میخواست، چیزی شبیه اجرای زنده یا اتفاقاتی از این دست… هنرمندان هم بدشان نمیآمد کارهایی را برای مخاطبانشان بکنند چرا که هم نگران فراموش شدن از حافظه دیداری و شنیداری مخاطبان بودند و هم مایل بودند هرچند اندک، کاری کنند تا شرایط روحی جامعه از این حالت وهمانگیز و غمانگیز رهایی پیدا کند.
شهد شیرین این ایده فرهنگی به دلیل عدم شفافیتهای لازم در ارائه آمار استقبال مخاطبان و همچنین ماجرای دستمزدها وارد حاشیه شد. حاشیهای که اگر مدیریت رسانهای و محتوایی بیشتری روی آن میشد قطعاً اصلی پروژه میتوانست تبدیل به اتفاقی ماندگار در سختترین روزها شود که نشدوقتی قصه کنسرتهای آنلاین خیلیخیلی جدی میشود!
حالا قصه «کرونا» رفته رفته به جای جالب رسیده بود و آن ارائه ایدهها و طرحهایی برای رو در رویی با مخاطبان از طریق فضای مجازی به انواع و اقسام مختلف بود که فارغ از تئاتر و سینما که موشکافی آن جای دیگری میطلبد در موسیقی نیز تجلی پیدا کرد و آن ایده برگزاری «کنسرتهای آنلاین» بود که قبلترها در قالب جشنوارهها و رویدادهای موسیقایی ملی از جمله جشنواره موسیقی فجر در مرحله آزمون و خطا قرار گرفته بود.
حالا بعد از گذشت تقریباً ۳ سال از اجرای این ایدهها، تکرار آن در شرایط کرونایی ابتدا توسط یک خواننده شناخته شده یعنی «روزبه نعمت اللهی» مطرح و اجرا و پس از آن با حمایت نهادهایی چون معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در قالب پروژه «نوروزخانه» و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری بنیاد رودکی و دفتر موسیقی وزارت ارشاد شکل جدی تری پیدا کرد.
متأسفانه بعد از چندی، شهد شیرین این ایده فرهنگی که حالا معلوم نیست سرمنشاء اصلی آن توسط چه فرد یا سازمانی پایه گذاری شد، به دلیل عدم شفافیتهای لازم در ارائه آمار استقبال مخاطبان و همچنین ماجرای دستمزدها وارد حاشیه شد. حاشیهای که اگر مدیریت رسانهای و محتوایی بیشتری روی آن میشد قطعاً اصلی پروژه میتوانست تبدیل به اتفاقی ماندگار در سختترین روزها شود که نشد.
تقریباً اوایل فروردین ماه سال ۱۳۹۹ بود که از سوی نهادهای رسانهای مرتبط با شهرداری تهران از جمله برج میلاد و معاونت امور اجتماعی فرهنگی هنری شهرداری تهران خبری به رسانهها در قالب روزهای کرونایی ارسال شد که در آن از برگزاری اولین دوره برگزاری کنسرتهای آنلاین با حمایت شهرداری تهران همکاری دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (در حوزه صدور مجوز) و اجرای مؤسسهای به نام «جام سبز» به مدیریت امیر حسین بی ریا طی پروژه «نوروزخانه» با حضور خوانندگانی چون امید حاجیلی، مهدی جهانی، روزبه بمانی، گروه استاد وحید اسداللهی، رضا یزدانی، گروه رستاک، حمید عسگری، گروه گیل و آمارد به سرپرستی ناصر وحدتی، مهدی یغمایی، گروه «ژوانا»، حمید حامی، گروه «لیان بوشهر» به سرپرستی محسن شریفیان، سینا سرلک و اشوان از روز هشتم فروردین خبر داده بود.
تماشای «یک کنسرتِ واقعیِ رایگان» و یک اتفاق عجیب
البته بعد از ماجرای پروژه «نوروزخانه» که میتواند پروژهای دارای امتیاز و دستاوردی مثبت برای مدیران شهری تلقی شود، کنسرتهای آنلاین دیگری با هنرمندی گروه «دال»، گروه «داماهی»، و تعدادی دیگر برگزار شد.
حتی برخی نهادها از جمله بنیاد فرهنگی هنری رودکی با حضور مجموعههایی چون ارکستر ملی ایران، ارکستر سمفونیک تهران، علیرضا قربانی، همایون شجریان، بردیا کیارس، کیوان ساکت، وحید تاج، پرواز همای، علی زند وکیلی برنامههای متفاوتی را پیش روی مخاطبان قرار دادند. ضمن اینکه اقدامات شخصی دیگری نیز توسط هنرمندانی چون کیهان کلهر، سالار عقیلی، حریر شریعت زاده، رضا صادقی، حسامالدین سراج، حامد همایون صورت گرفت که بر اهمیت ماجرای کنسرتهای آنلاین افزود.
اگرچه بعدها به دلیل برخی از مشکلات ممیزی و مجوز برای برخی از گروهها، حاشیهسازی ایجاد و منجر به تغییر برخی از برنامهها شد، اما مهمترین نکته مد نظر برگزارکنندگان نشاط بخشی و رعایت حال شهروندانی بود که در روزهای قرنطینه حوصله و شرایط حضور در اجرای زنده را نداشتند و این بار میتوانستند خوانندگان و هنرمندان محبوبشان را از قاب فضای مجازی و از طریق سامانهها و پلتفرمهای دارای مجوزی ببینند که برایشان «یک کنسرتِ واقعیِ آنلاینِ رایگان» اجرا میکردند…
بله؛ «کنسرت رایگان». یعنی شما به عنوان یک مخاطب هیچ مبلغی را بابت آن پرداخت نمیکنید، اما میتوانید بر اساس قراردادی که سامانهها و پلتفرمها با مجریان برگزاری کنسرت منعقد کرده بودند، به تماشای کنسرتی بنشینید که دیدنش کاملاً رایگان بود.
این یعنی یک اتفاق خوب که تا اینجای قصه هیچ چالشی را ایجاد نمیکند. البته بماند که بعدها برخی از اپراتورهای تلفن همراه در یک شرایط عجیب و غریب که در گزارش دیگری به آن پرداخته شد، دست به بدعتهای جدیدی زدند که ماجرای کنسرتهای آنلاین را وارد فاز تازهای کرد؛ شرایطی که هیچ رنگ و لعابی از «شفافیت» در آن وجود نداشت و آن قدر ماجرا را پیچیده و عجیب کرد که بعدها حرف و حدیثهای فراوانی هم از آن به بیرون درز کرد. حرف و حدیثهایی که همین ماجرای عدم «شفافیت» میتواند در صورت روشنگری حاشیههای زیادی را برای خیلیها خلق کند.
اما در همین چارچوب بود که خود خوانندگان و گروهها هم از برگزاری چنین رویدادهایی در فضای مجازی به شدت استقبال کرده و ابراز امیدواری میکردند تا هرچه زودتر در این کنسرتهای «آنلاینِ رایگان» با مخاطبانشان دیدار کنند. کنسرتهایی که بعد از چند روز از برگزاری آنها غیر از ماجرای رایگان بودن و مسائل پیرامون آن وارد چالش جدیدی به نام چالش آمار «بازدیدکنندگان آنلاین» و تفاوت آن با «آمار بازدیدکنندگان بعد از برگزاری کنسرت آنلاین» نیز شد و مسائلی را پدید آورد که پرسشهای اساسی را برای مخاطبان، کارشناسان و اهالی رسانه ایجاد کرد.
آیا خوانندگان برای برگزاری و حضور در این کنسرتها واقعاً بدون پول و در راه رضای مخاطبانشان حاضر به برگزاری کنسرت شدهاند؟اینکه آیا خوانندگان برای برگزاری و حضور در این کنسرتها واقعاً بدون پول و در راه رضای مخاطبانشان حاضر به برگزاری کنسرت شدهاند؟ آیا در چالش یا پیمایش «کنسرت آنلاین رایگان» چیزی به نام «دستمزد»، «قرارداد» و این چانهزنیها بین تهیه کنندگان، خوانندگان در یک طرف و مجریان برگزاری کنسرتهای آنلاین وجود نداشت؟
آیا غیر از موارد انگشت شماری از هنرمندان که حاضر شدند بدون دریافت دستمزد برای خود و گروهشان دست به برگزاری کنسرت در فضای مجازی بزنند، هنرمندان شرکت کننده در این پروژه به ویژه خوانندگان ستاره پولی دریافت نکردند؟ آیا آمارهایی که از سوی نهادها و مجموعههای میزبان برگزاری کنسرتها تا به امروز در رسانهها منتشر شده از شفافیتهای لازم برخوردار است؟ آیا برگزاری کنسرتها توانسته توجیه اقتصادی مناسبی در فرآیند تولید، بازاریابی و فروش محصولات موسیقایی کشورمان داشته باشد؟ اصلاً چرا تاکنون گزارش آماری از میزان دستمزد گروههای حاضر در این کنسرتهای آنلاین در اختیار مردم قرار نگرفته است؟
به هر حال همه این پرسشها و پرسشهایی شبیه این ابهاماتی است که فارغ از اقدامات ارزشمندی که میتواند در این راستا مورد توجه و تشویق قرار گیرد، قابل پیگیری است.
دستمزدهایی که در اتاقهای شیشهای پرداخت نشد!
اولین چالشی که در قالب همین پرسشها مطرح میشود، بحث میزان دستمزد خوانندگان و گروههای اجرایی این کنسرتهای آنلاین است که چه در پروژههای وابسته به شهرداری تهران و چه در پروژههای زیر مجموعه نهادهای دیگر شبهاتی را مطرح کرد مبنی بر اینکه تعدادی از خوانندگان دستمزدهای نجومی از مدیریت پروژهها دریافت کردهاند. مبالغی که از صحت و سقم آن تا لحظه انتشار این گزارش نیز از سوی هیچ نهادی تأیید یا تکذیب نشده و فعلاً در حد گمانه زنی و شایعه در بین اهالی رسانه دست به دست میشود.
بسیاری از منابعی که ترجیح میدهند نامی از آنها در رسانهها و محافل هنری منتشر نشود، از پرداخت دستمزدهایی خبر میدهند که دربرگیرنده ارقام سرسامآور و هنگفتی است که ماجرای برگزاری کنسرتهای آنلاین را در صورت روشن شدن رقم قراردادها و درست بودنشان، وارد فاز تازهای میکند که اگر بحث بیتالمال و کلیدواژههایی از این دست را با آنها ترکیب کنیم دیگر «رایگان» بودن اصل اقدام و پرداخت دستمزد از جیب «مردم» صورت جدیتری هم پیدا میکند!حتی بسیاری از منابعی که ترجیح میدهند نامی از آنها در رسانهها و محافل هنری منتشر نشود، از پرداخت دستمزدهایی خبر میدهند که دربرگیرنده ارقام سرسامآور و هنگفتی است که ماجرای برگزاری کنسرتهای آنلاین را در صورت روشن شدن رقم قراردادها و درست بودنشان وارد فاز تازهای میکند که اگر بحث بیتالمال و کلید واژههایی از این دست را با آنها ترکیب کنیم دیگر «رایگان» بودن اصل اقدام و پرداخت دستمزد از جیب «مردم» صورت جدیتری هم پیدا میکند!
کما اینکه در این راستا هنوز مرجع مدیریتی از سوی شهرداری تهران یا بنیاد فرهنگی هنری رودکی برای میزان دقیق دستمزد خوانندگان و نوازندگان بحث قطعی نکرده است.
ذکر این نکته مهم خالی از لطف نیست که به هر حال در چارچوب نظام اقتصادی موسیقی، موضوع انعقاد قرارداد، دریافت دستمزد در فعالیتها و اجراهای زنده موسیقایی امری معمول و قانونی است که بین امضاکنندگان قرار داد اعم از خواننده، تهیه کننده، کنسرتگذار در وجوهات مختلفی منعقد میشود. شرایطی که در اعلام کردن رقم قرارداد و رسانهای کردن آن نیز شرط و شروطی ذکر میشود که آن هم میتواند امری طبیعی به نظر آید. کما اینکه در همین زمینه قوانین موجود دسترسی آزاد به اطلاعات برخی شرایط قانونی را تعیین کرده که میتوان آن را هم در مواردی قانونی به صورت عمومی عنوان کرد.
اما نکته حائز اهمیت اینجاست که وقتی در این شرایط بحرانی، ماجرای برگزاری «کنسرت آنلاین» آن هم به صورت «رایگان» به میان میآید و هنرمند نیز با شور و هیجانی وصفناپذیر از حضورش در این کنسرتهای آنلاین سخن میگوید، پس باید به گونهای اعلام شود که همین خواننده و هنرمند در ازای دریافت مبلغ قابل توجهی حاضر به حضور در این اجراهای رایگان شده است، حتی باید میزان دریافت این مبلغ نیز به صورت شفاف اعلام شود. چرا که اولاً این هزینه کرد از جیب بیتالمال بوده و دوماً این تصور برای مخاطب به وجود میآید که خواننده مورد نظر برای حضور در کنسرت آنلاین، آنچنان هم رایگان در برنامه حضور نداشته و به واسطه دریافت یک دستمزد برای خود یا گروهش راضی به اجرای برنامه شده است.
دستمزد گرفتن یا دستمزد نگرفتن؛ مساله این است؟
قطعاً برگزاری کنسرت آنلاین برای خواننده و گروه نوازنده (که در این شرایط کرونایی محل درآمد دیگری غیر از اجرای کنسرت ندارند) امر انتقاد برانگیزی نیست چرا که این مجموعه به واسطه یک تلاش گروهی و انعقاد یک قرارداد مالی شرایطی را فراهم کرده که مردم بدون پرداخت هزینهای به تماشای یک ساعت کنسرتی بنشینند که در روزهای غیر کرونایی برای دیدن آن باید هزینههای هنگفتی را متقبل شوند و حالا به دلیل ایجاد شرایطی جدید از سوی یک مجموعه که با خواننده و گروه هم قرارداد بسته میتوانند رایگان از یک اجرای زنده لذت ببرند.
مدیرکل دفتر موسیقی ارشاد: آنچه در حوزههای مالی این پروژهها انجام میگیرد، موضوعی است که در حوزه وظایف دفتر موسیقی نیست و من نمیتوانم در این حوزه اظهارنظری داشته باشماما پرسش و ابهام اصلی اینجاست که چرا در این زمینه شفافیتی برای اعلام هزینهها و قراردادها نیست؟ چه بسا در ماجرای کنسرت آنلاین یکی از خوانندههای پرطرفدار، شنیده شده که وی از مجموعهای که برای کنسرتش قرارداد بسته مبلغ نجومی دریافت کرده که به هیچ وجه حتی با منطق اقتصادی برگزاری کنسرت در شرایط عادی هم توجیه پذیر نیست!
محمد اله یاری مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی روزهای اولیه برگزاری کنسرتهای آنلاین بود که به دلیل انتشار برخی از شبهات و پرسشهای مطرح شده از میزان دستمزدهای میلیونی که رفته رفته تبدیل به بحث اصلی کنسرتهای آنلاین رایگان در میان اصحاب رسانه شده بود به خبرنگار مهر گفت: «رابطه مالی بین خوانندگان و سیاستهایی که در این زمینه برای برگزاری پروژه «نوروزخانه» طراحی شده است، مجموعه نکاتی است که ما از آن بیاطلاعیم و فقط در حوزه صدور مجوز با برگزارکنندگان همکاری کردهایم. کما اینکه طی هفتههای گذشته خوانندگان دیگری از جمله رضا صادقی، روزبه نعمت اللهی، حامد همایون، فرزاد فرخ و تعدادی دیگر نیز برای برگزاری کنسرتهای مجازی نسبت به دریافت مجوزهای لازم اقدام کرده بودند و دفتر موسیقی نیز بر اساس ضوابط قانونی این حوزه، همکاری و مساعدت لازم را با دستاندرکاران این پروژهها انجام داده و میدهد. برگزاری کنسرتهای مجازی در روزهایی که در آن قرار گرفتهایم از نظر ما اتفاق خوبی است که میتواند به عنوان یکی از وجوهات سرگرمکننده برای مردم در روزهایی که باید در خانه بمانند مورد توجه قرار بگیرد اما آنچه در حوزههای مالی این پروژهها انجام میگیرد، موضوعی است که در حوزه وظایف دفتر موسیقی نیست و من نمیتوانم در این حوزه اظهارنظری داشته باشم.»
قرار دادها رقم عجیب و غریبی داشت یا نداشت؟
محسن فتاحی سرپرست اداره کل فرهنگی معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران که تا زمان انتشار این گزارش به صورت شفاف گزارش مالی از نحوه و میزان دستمزد گروههای شرکت کننده در پروژههای موسیقایی این مجموعه ارائه نکرده نیز، هم طی روزهای گذشته در گفتگویی با سایت «موسیقی ما» پیرامون ماجرای میزان دستمزدها گفته بود: «قطعا مانند سایر قراردادهای شهرداری تهران ما قراردادهای این پروژهها را به صورت شفاف اعلام میکنیم. اما نکته این است که خواننده پول نگرفته؛ بلکه گروه پول گرفته است، کما اینکه در این زمینه خیلی از خوانندگان نیز سهم خودشان را هم نگرفتهاند. ضمن اینکه شما اگر سرجمع بیشترین پولی که توسط گروهها گرفته شده تقسیم بر تعداد شبها، گروهها و عوامل کنید، میبینید که عدد عجیب و غریب و اعجاب انگیزی نیست.»
اگر اعتقادی به شفاف سازی وجود دارد، قطعاً باید طی روزهای آینده شاهد انتشار گزارش مشروحی از میزان دستمزدهای پرداخت شده از سوی نهادی مجری برگزاری کنسرتها به خوانندگان از جمله شهرداری تهران و بنیاد فرهنگی هنری رودکی در ایام کرونایی برای برگزاری کنسرت آنلاین باشیمامیرحسین بیریا مدیر مؤسسه «جام سبز» هم درباره داستان پرحاشیه انتشار فهرستی جنجالی از دستمزد گروهها و خوانندگان در فضای مجازی گفت: «ما هم آن لیست منتشر شده دستمزد خوانندگان را دیدیم و باید بگوییم آن لیست یک فهرست بی پایه و اساس بوده و هیچ صحتی ندارد. حتی ما با توجه به مسئولیت اجتماعیمان توانستیم از این گروهها تخفیف هم بگیریم و به هنرمندان حداقل دستمزدها را پرداخت کنیم.»
گرچه تمامی موارد مطرح شده از سوی مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد، سرپرست اداره کل فرهنگی معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران و مدیر مؤسسه «جام سبز» با توجه به جایگاه حقوقی افراد میتواند مورد وثوق رسانهای قرار گیرد و تبدیل به مرجعی قابل استناد برای روشنگری مردم و رسانهها تلقی شود اما قطعاً این روشنگریها و اعتماد سازی فقط در نیمه راه قرار میگیرد، چرا که اگر اعتقادی به شفاف سازی وجود دارد، قطعاً باید طی روزهای آینده شاهد انتشار گزارش مشروحی از میزان دستمزدهای پرداخت شده از سوی نهادی مجری برگزاری کنسرتها به خوانندگان از جمله شهرداری تهران و بنیاد فرهنگی هنری رودکی در ایام کرونایی برای برگزاری کنسرت آنلاین باشیم که قطعاً منبع اصلی بودجهها (اگر اسپانسری در کار نباشد) از محل بودجه بیتالمال تأمین شده که باید در معرض قضاوت مردم برای ارزیابی قرار گیرد. کما اینکه این شفافسازی میتواند بسیاری از اتهامات مطرح شده به سوی مدیران و خوانندگان را نیز برطرف کند.
ذکر این نکته نیز لازم است که در روزهایی که گروهها و هنرمندان مختلفی مشغول برگزاری کنسرت بودند، تعدادی از هنرمندان و خوانندگان شناخته شده و گران قیمت نیز بودند که بدون در نظر گرفتن دستمزد و قرارداد کنسرتهایی را در صفحههای مجازی خود و برخی پلتفرمها برگزار کردند که به معنا و مفهوم مطلق کلمه رایگان بودهاند.
شفافسازی، شفافسازی و شجاعت در شفاف سازی؛ فقط همین!
به هر حال با توجه به بازگشایی مجدد تالارهای اجرای موسیقی که میبایست بر اساس پروتکلهای بهداشتی ستاد ملی مقابله با کرونا با ظرفیت ۵۰ درصد مخاطبان انجام پذیرد، ماجرای برگزاری کنسرتهای آنلاین که میتوانست تبدیل به یک جریان مؤثر در آینده شود و طیف گستردهتری از مخاطبانی را که توانایی مالی حضور در اجراهای زنده ندارند، به سمت موسیقی بکشاند، در مرحله حاشیه متوقف شده است.
فراموش نکنیم همزمان با بحران کرونا در برخی دیگر از کشورها شرایط همدردی هنرمندان با مردم به گونهای دیگر هدایت شد و این هنرمندان و خوانندگان بودند که دست در دست دولتها و مجموعههای مردم نهاد تلاش کردند نه تنها پولی را برای اجرای برنامههایشان در کنسرتهای آنلاین دریافت نکنند، بلکه از جیب خود هم برای کمک به مقابله با بیماری کووید ۱۹ خرج کنند.
این شرایط قطعاً درباره بسیاری از هنرمندان ما هم صدق میکند و نگارنده تردیدی ندارد که شاید در بین همین خوانندگانی که احتمالاً هزینههای زیادی را برای برگزاری کنسرتهای آنلاین خود دریافت کردهاند هنرمندانی بوده باشند که این مبالغ را صرف امور خیریه در جهت مبارزه با ویروس کرونا یا دستمزد گروه نوازندگان خود کردهاند. اما روی صحبت این گزارش خطاب به مدیران مجموعهها، پلتفرمها، ویاودیها، نرمافزارها و اپلیکیشنهایی است که اولاً از جیب بیتالمال هزینههایی را برای برگزاری کنسرتها کردند که میبایست برایشان گزارش مالی ارائه دهند و دوماً گزارش کاملی از میزان دقیق «آمار بازدیدکنندگان آنلاین» نسبت به آمار «بازدیدکنندگان آفلاین» را ارائه دهند تا شبهات موجود در این زمینه نیز برطرف شده و شیرینی برگزاری این کنسرتهای آنلاین را که تقریباً بخش زیادی از مردم با آنها ارتباط خوبی برقرار کردند، دو چندان کنند.
به طور حتم اگر «شجاعت» در بیان «شفافیت» وجود داشته باشد، قطعاً گامهای مهم و مستمری در انتظار برگزاری کنسرتهای آنلاین در دوران کرونایی برداشته میشود و مردم نیز با این فضای جدید از مصرف محصولات هنری خود، همراهی بیشتری با مجموعهها و نهادهای مرتبط با این موضوع خواهند داشت.
منبع:مهر