426هزار نفر در اینستاگرام لایو امیر تتلو را تماشا کردند
اینستاگرام

به گزارش نبض بازار با پخش شدن خبر لایو اینستاگرام امیر تتلو همه انگشت به دهان مانده اند که چرا لایو این خواننده ساعت 3 شب 246 هزار نفر بیننده داشته است .


آیا واقعا باید از این حضور که تقریبا 100 هزار نفر بیشتر از مردم کشور ایسلند است، شگفت زده شویم؟


نه، اصلا نباید شاخ روی سرمان سبز شود. این افراد بخشی از جامعه ایران هستند. زمانی اینها به واسطه نبود شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی، ناشناخته بودند و تنها با عکس‌هایی که به دیوار اتاق‌شان می‌زدند، ابراز عقیده می‌کردند حالا با حضور در شبکه‌های اجتماعی.


نمی‌دانم چرا نمی‌خواهیم به این درک برسیم که قرار نیست همه مثل ما باشند. در یک جامعه دیدگاه‌ها و تفکرات مختلفی وجود دارد.


برای نوشتن این یادداشت مجبور شدم بخشی از لایوهای تتلو که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است را ببینم. از نظر من بی ادبانه، مستهجن و خالی از فکر و اندیشه بود. اما خوب برخی از آدم‌ها این رفتارها را دوست دارند. بخشی از مردم جهان از اینکه پای صحبت‌های پوچ و بی‌پایه بنشینند، لذت می‌برند.


واقعا قرار نیست همه در جامعه اندیشمند یا اهل فضل و کمال شوند. به خدا جامعه پویا احتیاج به همه نوع سلیقه دارد. سلیقه برخی تتلواست و بخشی دیگر شجریان.


نسل‌ها نسبت به نسل قبلی خود دچار تحول می‌شوند. همانطور که روزگاری نوجوانان و جوانان، عاشق سینه چاک کباب، جگر و مرغ بودند و حالا به پیتزا، ساندویچ و غذاهای فست فودی دل سپرده‌اند.


نمی‌شود انتظار داشت آدم‌ها همیشه یک رنگ و یک شکل بمانند. مردم تغییر می‌کنند و این حضور شبانه در فضای مجازی، نشان همین تغییر است. تتلیتی‌ها یا همان طرفدار امیرحسین مقصود لو، او و سبک زندگی‌اش را انتخاب کرده‌اند به همین سادگی.


همانطور که من و امثال من، سبک دیگری را برای زندگی خود انتخاب کرده‌ایم.


کتاب خواندن، موسیقی خوب گوش دادن، فیلم خوب دیدن، تحصیلات عالیه داشتن و اخلاق خوب داشتن بسیار خوب است اما قرار نیست همه یک شکل باشند. جامعه سربازخانه نیست که همه یک شکل و یک لباس باشند. جامعه دریایی از تفکرات و اندیشه‌های مختلف است.


بسیاری از این جماعت در ایران زندگی می‌کنند. در ایران مدرسه رفته‌اند. بر اساس آمار صدا و سیما که اکثریت تلویزیون تماشا می کنند و قاعدتا بر اساس آموزش‌ها، هنجارهای اجتماعی و فرهنگی نباید به تتلو و امثال او علاقه‌مند می‌شدند اما شدند. این علاقه به خاطر این است که اتفاقات اجتماعی و فرهنگی در یک برهه زمانی متوقف نمی‌شوند و همچون رودی پر آب در حال حرکت هستند.


واقعا اگر در یک جامعه همه مثل هم بودند باید انگشت به دهان بگذاریم و تعجب کنیم. شاید اگر در دهه‌های قبل، می‌پذیرفتیم که سلیقه‌های مختلف در جامعه وجود دارد و به آنها اجازه عرض اندام می‌دادیم امروز با دیدن حضور نیم میلیونی در یک لایو اینگونه، دچار سرگیجه نمی‌شدیم.


آن سوی دیگر داستان چندی پیش...


دستگیری دختر جوانی به نام فاطمه خ. مشهور به سحر تبر مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفته است. در خبر آمده است: «او به‌واسطه عمل‌های متعدد زیبایی و گریم‌های مشمئزکننده و هنجارشکن، اقدام به جذب فالوور در حساب اینستاگرام خود می‌کرد».


از بازداشت او ذوق‌زده نیستم، در مورد مسائل قانونی و حقوقی این ماجرا سوادی ندارم و نمی‌دانم آیا می‌شود کسی را به خاطر این اقدامات دستگیر کرد یا نه، اما از آنجائیکه بازداشت یک دختر جوان همواره با خودش نوعی مظلومیت همراه می‌آورد از منظری دیگر به این ماجرا ورود می‌کنم که «چرا سحر تبر مهم است»؟


 بیشتر از 25 میلیون ایرانی عضو اینستاگرام‌اند. رتبه ششم بیشترین صفحه در جهان. آن هم در شرایطی که ما از لحاظ جمعیتی هجدهمین کشور دنیا به شمار می‌رویم. دلایل این استقبال متعددند.


اینستاگرام ایرانی شهری شگفت‌انگیز است که در آن داوود هزینه دلبری می‌کند، اکستنش تهرانی عشوه می‌ریزد، بهادر وحشی میکس هشت پا با تخم‌مرغ گندیده می‌بلعد، تتلو آواز می‌خواند، وحید خزایی فحش می‌دهد، ساشا سبحانی به ریش ملت می‌خندد و ...


اینها شاخ‌ها و پلنگ‌های اینستاگرام هستند. یعنی وقتی وسط این جنگل راه می‌روی باید مواظب باشی آنها و هوادارانشان تکه پاره‌ات نکنند. سحر تبر هم یکی از این چهره ها به شمار می رفت. آخرین بار که صفحه اش را دیدم تقریباً 200 هزار نفر بیشتر از کل مردم کشور ایسلند او را دنبال می‌کردند.


با گریم عجیب و غریب شبیه جن‌زده‌ها، بدنی استخوانی، موهایی نارنجی و صدایی تودماغی جلوی دوربین جیغ می‌زد و هزاران هزار نفر او را لایک می‌کردند! همین! او با همین شمایل و کارها تبلیغ می‌گرفت و درآمد داشت.


اگر عضو اینستاگرام هستید و او را نمی‌شناسید شما در شهری زندگی می‌کنید که رهبران اثرگذارش را نمی‌شناسید. مواظب باشید یک وقت پلنگی، شاخی خفت‌تان نکند! این شاخ‌ها و پلنگ‌ها دارند سبک زندگی ما را عوض می‌کنند. ممکن است کسی بگوید:


-  اینها؟ اصلاً تو این حد و اندازه‌ها نیستند!


اما همین «اینها» بازار را دست‌شان گرفته‌اند. با تبلیغ یک کالا، فروش آن را تضمینی می‌کنند. گاهی برای تبلیغ یک محصول دهها میلیون تومان می‌گیرند. برای همان استوری که شما ثانیه ای می بینید و رد می‌شوید.  فکر می‌کنید اهل بازار مغز گنجشک خورده‌اند که چنین پولی را محض رضای خدا بدهند به «اینها»؟


همین «اینها»، روی فروش پوشاک، لوازم آرایش، مواد غذایی و حتی کالاهای فرهنگی مثل موسیقی آنقدر عمیق اثرگذارند که ذائقه را هم تغییر داده‌اند. برخی از خواننده‌ها پول می‌دهند که همین «اینها»، رویش حرکات موزون کنند و دابسمش‌اش را بسازند و هزاران نفر ببیند و فروش و محبوبیت بیشتر...


امثال این چهره‌ها در اینستاگرام به دیگران هم می‌گویند لازم نیست کار خاصی بلد باشید، زحمتی بکشید، کتاب بخوانید، عمرتان را صرف آموختنی موسیقی کنید، کافی است به هر قیمتی متفاوت باشید تا «دیده و پسندیده شوید». این یعنی ایجاد ذائقه فرهنگی. یعنی این افراد مهم هستند و انکار کردن آنها خطاست.


سحر تبر جوان است و دو وسوسه «شهرت» و «ثروت» زانوی پیران دنیادیده را هم می‌لرزاند، شاید کمترین گناه را بشود به نام او نوشت، با دستگیری‌اش هم اتفاق خاصی نمی‌افتد، سحرتبرها و امیر تتلو و ساسی مانکن‌ها تکثیر شده‌اند، یادتان می‌آید ترانه «جنتلمن» چطور یک کشور را درگیر خودش کرد؟ جز این است که این افراد دارای ضریب نفوذ بالایی میان نسل جدید شده‌اند؟


در کنار همه عوامل می‌توان به یک نکته هم اشاره کرد: وقتی به دلایل مختلف فضا را برای کار و فعالیت آنها که می‌اندیشند، هنر و شعور و خردی دارند تنگ می‌کنیم، کار کردن‌شان پرهزینه و کم قدر و منزلت می‌شود، عرصه به دست این افراد می افتد و جولان می دهند و ستاره می شوند و ذائقه خلق می‌کنند... از سحر تبر و تتلو ننالید، از ماست که برماست!