به گزارش نبض بازار-جدیدترین گزارشهای عملکرد ماهانه منتهی به ۳۰ آبان ۱۴۰۴ برای ۵ شرکت بزرگ پالایشی و پاییندستی، از جمله شپنا، شتران، شبریز، شراز و شپاس، تصویری دوگانه از «اقتدار عددی» و «چالشهای ساختاری» را پیش روی تحلیلگران قرار داده است. در حالی که گردش مالی تجمعی این گروهها در هشت ماهه نخست سال به رقم خیرهکننده ۱۰۰۰ هزار میلیارد تومان نزدیک شده است، اما بازخوانی دقیق جزئیات نشان میدهد که این غولهای نفتی با وجود رکوردهای درآمدی، همچنان درگیر چالشهای عمیقی، چون «اصلاحات مکرر مالی»، «بهرهوری پایین انرژی» و «تکنولوژیهای فرسوده» هستند.

در این میان، پالایش نفت اصفهان (شپنا) با فروش ۴۸۷ همتی، اگرچه لیدر بلامنازع درآمدی است، اما اپیدمی اصلاحات در صورتهای مالی آن، شفافیت این نماد بزرگ را با پرسشهای جدی روبهرو کرده است. از سوی دیگر، پالایشگاههای تهران و شیراز در دو راهی تأمین سوخت تکلیفی و نوسازی واحدهای ثروتسوزِ نفتکوره قرار دارند. این گزارش با نگاهی کارشناسی و در عین حال منتقدانه، به بررسی این موضوع میپردازد که چرا درآمدهای نجومی در آبان ۱۴۰۴، لزوماً به معنای توسعه کیفی و خروج از پیلهی رانت خوراک نبوده است.


پالایشگاه اصفهان با سرمایه ثبت شده ۵۲۶،۸۲۰،۰۰۰ میلیون ریال، بیشک وزنهی اصلی صنعت پالایش ایران در بازار سرمایه و زنجیره تأمین انرژی کشور است. بررسی آمارهای هشتماهه منتهی به ۳۰ آبان ۱۴۰۴، تصویری از یک ابربنگاه اقتصادی را ترسیم میکند که با فروش تجمعی ۴۸۷.۳ همت، به تنهایی بار بخش بزرگی از گردش مالی این صنعت را به دوش میکشد. اما تحلیل دقیق اعداد ارائه شده در گزارش فعالیت ماهانه، نکات تأملبرانگیزی را برجسته میکند:
الف) تحلیل حجم عملیات و خوراک مصرفی: شپنا در ۸ ماهه نخست سال، بالغ بر ۱۵،۵۳۹،۷۶۶ متر مکعب نفت خام را به عنوان ماده اولیه خریداری و پردازش کرده است. این حجم عظیم از خوراک، نشاندهنده ظرفیت عملیاتی بالای این شرکت در مقایسه با سایر رقباست (تقریباً ۱.۷ برابر پالایشگاه تهران). اما نکته استراتژیک اینجاست که در ماه آبان، شرکت با فروش ۷۱۰،۰۴۳،۲۱۶ میلیون ریالی، رکورد قابل توجهی را ثبت کرده است. این جهش درآمدی در آبان ماه نشاندهنده ثبات در تولید و نرخگذاری نسبی محصولات استراتژیک مانند بنزین و نفتگاز یورو ۵ است.
ب) چالش شفافیت و اپیدمی اصلاحات مالی: یکی از جدیترین نقدها به ساختار گزارشگری شپنا، حجم بالای اصلاحات در ستون «از ابتدای سال مالی تا تاریخ ۱۴۰۴/۰۷/۳۰» است. طبق آمار، مبالغ اصلاح شده در دورههای قبلی نشان میدهد که این شرکت هنوز در دستیابی به یک مدل «نرخگذاری قطعی» در لحظه فروش با چالش جدی روبروست. از منظر حقوقی و بازار سرمایه، وقتی لیدر یک صنعت مدام گزارشهای ۷ ماه گذشته خود را ویرایش میکند، تحلیلگران در محاسبه «سود هر سهم» (EPS) دچار خطای محاسباتی میشوند. این موضوع نه لزوماً ناشی از ضعف مدیریت داخلی، بلکه نتیجه ساختار پیچیده تعاملات مالی با شرکت ملی پالایش و پخش است که شپنا را در وضعیت «تعلیق محاسباتی» قرار میدهد.
ج) سبد محصولات؛ از بنزین تا وکیوم باتوم: شپنا در آبان ماه با تولید محصولات متنوع، سعی در بهینهسازی زنجیره ارزش داشته است. با این حال، نقد کارشناسی به این مجموعه در بخش «بهرهوری تبدیل» وارد است. با وجود خرید بیش از ۱۵ میلیون متر مکعب نفت خام، سهم محصولات با ارزش افزوده پایین (مانند نفت کوره) در برخی دورهها همچنان نیازمند کاهش است. شپنا باید پاسخ دهد که طرحهای کیفیسازی و واحد RHU (تهمانده برج تقطیر) با چه سرعتی در حال پیشرفت است تا این حجم عظیم نفت خام، به جای تبدیل شدن به نفت کوره، به محصولات با ارزشتری مثل بنزین سوپر و گازوئیل یورو ۵ تبدیل شود.

پالایشگاه تهران با سرمایهای بالغ بر ۵۳ همت، نقشی استراتژیک در تأمین سوخت مرکز کشور دارد. گزارش آبان ماه این شرکت، درآمد ۲۷۷ همتی را نشان میدهد که بخش مهمی از آن مرهون تخفیفهای قانونی خرید خوراک (ماده ۴۵ قانون برنامه هفتم) است.
نکتهای که باید متواضعانه مورد نقد قرار گیرد، تراز مصرف گاز طبیعی در این واحد است. در شرایطی که ناترازی گاز در فصل سرما به یک چالش ملی تبدیل شده، مصرف بالای سوخت در واحدهای قدیمی شتران نیازمند بازنگری جدی است. شتران باید از قالب یک «تأمینکننده صرف سوخت» خارج شده و به سمت الگوهای «کممصرف» حرکت کند. تکیه بر مابهالتفاوتهای حسابداری دولتی برای سودآوری، اگرچه در کوتاهمدت راهگشاست، اما در بلندمدت مانع از ایجاد انگیزه برای بهینهسازی فرآیندهای تولید میشود.
شبریز با ۱۲۸ همت فروش، یکی از متنوعترین سبد محصولات را در اختیار دارد. ورود به بازار روانکارها و محصولات پلیمری نشان از درک صحیح مدیریت از زنجیره ارزش دارد. با این حال، هزینه ۱۵ همتی سوخت گاز در آبان ماه، زنگ خطری برای راندمان حرارتی این پالایشگاه است.
تعدد محصولات نباید به بهای پیچیدگی بیش از حد در گزارشگری مالی و انباشت هزینههای سربار تمام شود. نقد وارده به شبریز، عدم تناسب میان تنوع محصول و حاشیه سود نهایی در مقایسه با واحدهای مشابه است. به نظر میرسد این شرکت نیازمند یک بازنگری در سیستمهای کنترل داخلی و مدیریت موجودی است تا اصلاحات مکرر در بخش فروش داخلی به حداقل برسد.


پالایشگاه شیراز با فروش ۶۵ همتی، با چالش «تکنولوژی قدیمی» دست و پنجه نرم میکند. تولید سهم بالایی از نفتکوره و وکیوم باتوم در دورانی که بازارهای جهانی به سمت سوختهای سبک و پاک حرکت میکنند، یک نقطه ضعف استراتژیک محسوب میشود.
از منظر زیستمحیطی و اقتصادی، تبدیل نفت خام مرغوب به محصولات سنگین، بهرهوری پایینی دارد. اگرچه محدودیتهای سرمایهای در این واحد ۱ همتی مشهود است، اما توجیه تولید این حجم از نفتکوره صرفاً به دلیل نیاز منطقهای، مانع از حرکت به سمت واحدهای پبشرفته مانند «شکست کاتالیستی» شده است. نوسازی شراز نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت ملی برای جلوگیری از هدررفت منابع است.
شپاس با ۱۸ همت فروش و سهم ۸۰ درصدی صادرات، بازوی ارزی این گروه به شمار میرود. موفقیت در بازارهای صادراتی ستودنی است، اما وابستگی مطلق به «وکیوم باتوم» تولیدی پالایشگاههای داخلی، پاشنه آشیل این شرکت است.
نوسانات نرخ خرید مواد اولیه در آبان ماه نشان داد که سودآوری شپاس به شدت تحت تأثیر تصمیمات بالادستی است. نقد کارشناسی به این مجموعه، عدم تنوع در تأمین خوراک و وابستگی به نرخهای دستوری است. شپاس باید برای حفظ پایداری خود، به سمت فرمولهای قیمتگذاری منعطفتر و تقویت زیرساختهای لجستیکی حرکت کند تا با هر تغییر در بخشنامههای دولتی، امنیت صادراتیاش به مخاطره نیفتد.
تحلیل عملکرد این ۵ مجموعه در هشت ماهه نخست سال ۱۴۰۴، سه حوزه کلیدی را برای بهبود نمایان میسازد:
اول؛ ارتقای شفافیت مالی: تکیه بر ابلاغیههای دیرکردی نباید بهانهای برای عدم دقت در برآوردهای ماهانه باشد. شرکتهای پالایشی باید با تعامل نزدیکتر با نهادهای ناظر، به سمتی حرکت کنند که گزارشهای ماهانه کمترین نیاز به اصلاح را داشته باشند تا اعتماد سهامداران در بازار سرمایه تقویت شود.
دوم؛ مدیریت سبز و بهینهسازی مصرف: مصرف سوخت در پالایشگاههای کشور با استانداردهای جهانی فاصله دارد. سرمایهگذاری در بخش بازیافت حرارت و کاهش مشعلسوزی (Flaring) میتواند مبالغ عظیمی را به چرخه سودآوری شرکتها بازگرداند و به حل بحران انرژی کشور کمک کند.
سوم؛ شتاببخشی به پروژههای کیفیسازی: تولید محصولات با ارزش افزوده بالا (مانند بنزین یورو ۵ و حلالهای خاص) باید اولویت اصلی باشد. عبور از تولید نفتکوره سنگین و حرکت به سمت محصولات پتروپالایشی، تنها راه بقای این صنعت در دنیای رقابتی آینده است.
درآمد ۱۰۰۰ همتی این شرکتها، ثروت ملی ایران است که در اختیار مدیران این مجموعهها قرار دارد. صیانت از این ثروت ایجاب میکند که از رویکرد «اداره سنتی» به سمت «مدیریت دانشبنیان» حرکت کنیم. صنعت نفت ایران برای شکوفایی، بیش از هر چیز به شفافیت، نوسازی تجهیزات و شجاعت در تغییر ساختارهای هزینهای نیاز دارد. آبان ۱۴۰۴ میتواند نقطهی عطفی برای بازنگری در این مسیر باشد.