«نبض بازار» گزارش می‌دهد:
نگاهی به ضد و نقیض‌های ذوب‌آهن / سفره کارگر و کارخانه خالی

به گزارش نبض بازار-ذوب‌آهن اصفهان روزگاری نه فقط یک کارخانه، بلکه نماد ورود ایران به عصر مدرنیسم صنعتی بود. واحدی که قرار بود پیشران توسعه باشد، اکنون خود به باری سنگین بر دوش اقتصاد کشور، محیط زیست اصفهان و معیشت هزاران کارگر تبدیل شده است. بررسی صورت‌های مالی ۶ ماهه منتهی به شهریور ۱۴۰۴ و گزارش‌های فعالیت ماهانه منتهی به آبان نشان می‌دهد که این شرکت در یک «سقوط آزادِ سازمان‌یافته» قرار دارد. جایی که نه اعداد ترازنامه به نفع سهامدار است، نه خروجی دودکش‌ها به نفع شهروند اصفهانی و نه فیش‌های حقوقی به نفع کارگر.

کالبدشکافی فاجعه در صورت سود و زیان

وقتی به صورت سود و زیان تلفیقی ۶ ماهه ذوب‌آهن نگاه می‌کنیم، با یک «تراژدی عددی» رو‌به‌رو می‌شویم. شرکت در ۶ ماهه اول سال ۱۴۰۴، مجموعاً ۳۱.۴ همت درآمد عملیاتی داشته است. اما نکته وحشتناک اینجاست که بهای تمام شده این درآمد، ۳۰ همت بوده است.

این یعنی «ذوب» با تمام عظمتش، تنها ۴.۵ درصد حاشیه سود ناخالص دارد! این عدد در صنعت فولاد به معنای حرکت روی لبه تیغ ورشکستگی است. اما فاجعه اصلی در بخش هزینه‌ها رخ می‌دهد. هزینه‌های فروش، اداری و عمومی شرکت با یک جهش خیره‌کننده ۴۶ درصدی به رقم ۲.۷ همت رسیده است. در حالی که شرکت در گل‌ولای مالی دست‌وپا می‌زند، چگونه هزینه‌های ستادی و اداری آن ۴۶ درصد رشد می‌کند؟ این اولین علامت سوال بزرگ در مقابل مدیریت فعلی است. نتیجه نهایی این روند، ثبت زیان خالص ۴.۴ همتی در ۶ ماهه اول است؛ یعنی هر سهم ۶۶ ریال از جیب سهامدار و دارایی ملی برداشت شده است.کالبدشکافی سقوط آزاد «ذوب» / سفره کارگر و کارخانه خالی

شب یلدای؛ وقتی کوره گرم است، اما سفره سرد

در دنیای مدیریت مدرن، «سرمایه انسانی» ارزشمندترین دارایی است، اما در ذوب‌آهن، به نظر می‌رسد کارگر آخرین اولویت است. اعتراضات کارگری که در ماه‌های اخیر شدت گرفته، ریشه در یک تبعیض ساختاری دارد. کارگران ذوب‌آهن در سخت‌ترین شرایط آلایندگی و گرما، شاهد هستند که شرکت برای خرید مواد اولیه گران و پرداخت هزینه‌های مالی، مبالغ نجومی هزینه می‌کند، اما وقتی نوبت به معیشت آنها می‌رسد، کیسه شرکت دوخته می‌شود.

تراژدی شب یلدای ۱۴۰۴، لکه ننگی بر کارنامه رفاهی مدیریت بود. در حالی که کارگران انتظار داشتند در این شب باستانی، مدیریت با یک بسته حمایتی یا پاداش درخور، بخشی از فشار‌های تورمی را جبران کند، آنچه اتفاق افتاد تنها ناامیدی بود. کارگری که می‌بیند شرکت در ۶ ماه ۲.۷ همت هزینه اداری و عمومی ثبت کرده، نمی‌تواند بپذیرد که برای سبد یلدای او بودجه‌ای وجود ندارد. این نادیده گرفتنِ تعمدی، منجر به مرگ «انگیزه» در خط تولید شده است. رئیس ذوب‌آهن باید بداند که با کوره‌هایی که کارگرانش ناراضی هستند، نمی‌توان فولادِ باکیفیت و رقابتی تولید کرد.

 

اصفهان؛ تنفس در محاصره اکسید‌های آهن

اصفهان امروز دیگر شهر گنبد‌های فیروزه‌ای نیست؛ شهرِ فیلتر‌های سیاه و ریه‌های خاکستری است. ذوب‌آهن اصفهان به واسطه تکنولوژی «کوره بلند»، ذاتا یک صنعت آلاینده است، اما آنچه این وضعیت را بحرانی‌تر کرده، فرسودگی تجهیزات و عدم سرمایه‌گذاری واقعی در بخش فیلتراسیون است.

در حالی که طبق آمار‌های شما، مصرف گاز شرکت در ۸ ماهه به ۴۶۶ میلیون مترمکعب رسیده و هزینه‌های انرژی سرسام‌آور است، آلودگی ناشی از کک‌سازی و کنورتورها، اصفهان و شهر‌های اطراف مثل لنجان و زرین‌شهر را به کانون بیماری‌های تنفسی تبدیل کرده است. مدیریت شرکت زیان‌دهی را بهانه کرده و نوسازی زیست‌محیطی را به تعویق می‌اندازد، اما مردم اصفهان می‌پرسند: «تاوان سوءمدیریت مالی شما را چرا ما باید با سرطان ریه بدهیم؟» ناترازی آب نیز در کنار آلودگی هوا، ذوب‌آهن را به یک «متهم زیست‌محیطی» تمام‌عیار تبدیل کرده است.

باتلاق هزینه‌های مالی و استقراض

آمار‌های کدال نشان می‌دهد که ذوب‌آهن در ۶ ماهه اول، ۱.۱ همت هزینه مالی (سود بانکی) پرداخت کرده است. این شرکت عملاً به یک «ماشین تولید سود برای بانک‌ها» تبدیل شده است. ذوب‌آهن وام می‌گیرد تا مواد اولیه بخرد، سپس به دلیل بهای تمام شده بالا، زیان می‌سازد و دوباره مجبور می‌شود برای بازپرداخت وام قبلی، استقراض جدیدی با نرخ بالاتر انجام دهد.

این چرخه باطل، ذوب‌آهن را در سیاهچاله بدهی فرو برده است. وقتی به ترازنامه نگاه می‌کنیم، تسهیلات دریافتی شرکت مانند یک غده سرطانی در حال بزرگ شدن است. مدیران شرکت مدعی هستند که با تجدید ارزیابی دارایی‌ها مشکل را حل می‌کنند، اما تجدید ارزیابی فقط یک «بزک حسابداری» است؛ تا زمانی که عملیات شرکت (تولید و فروش) سودآور نشود، این غول از باتلاق بدهی خارج نخواهد شد.

تحلیل گزارش فعالیت آبان؛ ریل ملی، فرشته نجات یا ویترین؟

کالبدشکافی سقوط آزاد «ذوب» / سفره کارگر و کارخانه خالی

کالبدشکافی سقوط آزاد «ذوب» / سفره کارگر و کارخانه خالی

کالبدشکافی سقوط آزاد «ذوب» / سفره کارگر و کارخانه خالی

در گزارش فعالیت ماهانه منتهی به ۳۰ آبان ۱۴۰۴، نکته جالبی دیده می‌شود: تولید و فروش ریل. ذوب‌آهن در آبان ماه حدود ۱۱ هزار تن ریل فروخته که نرخ فروش آن بالای ۱۰۰ میلیون تومان به ازای هر تن است (بسیار بالاتر از تیرآهن و میلگرد).

این تنها نقطه روشن ذوب‌آهن است. تولید محصولات با ارزش افزوده بالا مثل ریل و تیرآهن‌های بال‌پهن، تنها راه نجات شرکت است. اما سوال اینجاست: چرا سهم ریل در سبد محصولات شرکت اینقدر ناچیز است؟ ذوب‌آهن همچنان اصرار دارد حجم عظیمی از «شمش کالایی» و «تیرآهن معمولی» تولید کند که در بازار رقابتی امروز، حاشیه سود پایینی دارند. چرا مدیریت نتوانسته پس از سال‌ها، خطوط تولید را به سمت محصولات استراتژیک تغییر جهت دهد؟ پاسخ ساده است: نقدینگی لازم برای این تغییر ساختار، در راهرو‌های هزینه‌های مالی و اداری گم شده است.

خرید مواد اولیه؛ پاشنه آشیلِ کوره بلند

یکی از دلایل اصلی زیان‌دهی، در بخش خرید مواد اولیه نهفته است. طبق گزارش شما، ذوب‌آهن در ۸ ماهه اول ۱۴۰۴، مجموعاً ۱۷۹ همت مواد اولیه خریده است. نکته عجیب، سهم ۸۳ همتی مواد اولیه وارداتی (ذغال‌سنگ و کک وارداتی) است.

در حالی که ایران دارای ذخایر ذغال‌سنگ است، چرا ذوب‌آهن باید این حجم از ارز را از کشور خارج کند؟ وابستگی شدید به کک و ذغال‌سنگ وارداتی، ذوب‌آهن را به شدت در برابر نوسانات نرخ ارز آسیب‌پذیر کرده است. هر یک ریال افزایش قیمت دلار، مستقیم بر قلب کوره بلند ذوب‌آهن ضربه می‌زند. این نشان‌دهنده شکست در استراتژی «تأمین داخلی» و عدم سرمایه‌گذاری در معادن ذغال‌سنگ داخلی توسط این هلدینگ بزرگ است.

صندلی‌های سیاسی، ترازنامه‌های قرمز

ذوب‌آهن اصفهان بیش از آنکه از تحریم یا بازار آسیب ببیند، از «مدیریت» ضربه خورده است. تغییرات مداوم در هیئت مدیره و انتصاب افرادی که با الفبای فولادسازی بیگانه هستند، باعث شده که پروژه‌های حیاتی شرکت سال‌ها بر زمین بماند.

رئیس ذوب‌آهن باید به این سوال پاسخ دهد: چگونه می‌توانید با وجود زیان ۴.۴ همتی، به صندلی خود تکیه بزنید و از موفقیت دم بزنید؟ موفقیت یعنی کارگر راضی، هوای پاک و سود خالص. شما در هر سه مورد نمره منفی گرفته‌اید. نادیده گرفتن کارگران در شب یلدا، نه یک اشتباه سهوی، بلکه نشان‌دهنده یک «گسست فکری» میان مدیریت و بدنه تولید است. کارگری که حس کند نادیده گرفته شده، با جان و دل از تجهیزات نگهداری نمی‌کند و این یعنی استهلاک بیشتر و تولید کمتر.

اصفهان و حقابه‌ای که دود می‌شود

ذوب‌آهن در منطقه‌ای خشک واقع شده و مصرف آب آن یکی از گره‌های کورِ زاینده‌رود است. اگرچه شرکت مدعی بازچرخانی آب است، اما حجم تولید و تکنولوژی قدیمی آن، فشار مضاعفی بر منابع زیرزمینی منطقه وارد می‌کند. در کنار آلودگی هوا، ناترازی آب در ذوب‌آهن، این صنعت را به یک «جزیره مزاحم» در دل اصفهان تبدیل کرده است. اگر این شرکت سودآور بود، شاید مردم اصفهان با سختی، آلودگی آن را تحمل می‌کردند؛ اما تحمل «صنعت آلاینده و زیان‌ده» دیگر در توان مردم این استان نیست.

ذوب‌آهن اصفهان در حال حاضر یک «بیمار در بخش مراقبت‌های ویژه» است. صورت‌های مالی ۶ ماهه و فعالیت آبان ماه، علائم حیاتی ضعیفی را نشان می‌دهند. اگر قرار است این غول زنده بماند، به چیزی فراتر از تجدید ارزیابی دارایی‌ها نیاز دارد.

چه باید کرد؟

کاهش فوری و ۵۰ درصدی هزینه‌های اداری و تشریفاتی برای جبران عقب‌ماندگی معیشتی کارگران یکی از مهم‌ترین اقدامات لازم پیش رو ذوب آهن است.
تغییر ترکیب محصول: تمرکز ۱۰۰ درصدی بر تولید محصولات خاص (ریل و تیرآهن H) و توقف تولید محصولات کم‌سود.
شفافیت در خرید مواد اولیه: بررسی دقیق قرارداد‌های واردات کک و ذغال‌سنگ و حذف واسطه‌هایی که بهای تمام شده را بالا می‌برند.
نوسازی زیست‌محیطی: تخصیص بخشی از درآمد‌های صادراتی (که در ۸ ماه ۱۰۷ همت بوده) به خرید تجهیزات مدرن فیلتراسیون.

وقتی زیان شرکت ۶۹ درصد نسبت به سال قبل بدتر شده، یعنی مسیر شما غلط است. وقتی کارگران در شب یلدا با نارضایتی به خانه می‌روند، یعنی فرماندهی شما بر قلب‌های این لشکر صنعتی فروپاشیده است. ذوب‌آهن اصفهان ملک خصوصی کسی نیست؛ میراث ملی است. اجازه ندهید میراثِ پدران ما، در کوره‌های سوءمدیریت شما برای همیشه ذوب شود. اصفهانِ بی‌آب و بی‌هوا، دیگر تابِ تحمل یک «غول زیان‌ده» را ندارد.