به گزارش نبض بازار- یکی از شاخصهای کلیدی در ارزیابی عملکرد هر شرکت بیمه، کیفیت سود است. سود پایدار، سودی است که از محل فروش خدمات اصلی (حقبیمه) حاصل شود. اما صورتهای مالی بیمه آسیا نشان میدهند که عملکرد درخشان در سود خالص، نه به دلیل کارآمدی بینظیر در مدیریت بیمهگری، بلکه مدیون عملکرد موفقیتآمیز در بازارهای مالی است.

حاشیه سود کمرنگ عملیات بیمهگری
درآمد سرمایهگذاری از محل منابع بیمهای در ۶ ماهه اول ۱۴۰۴، به رقم عظیم ۲۷,۱۳۸ میلیارد ریال رسیده است که رشدی ۶۴ درصدی را نشان میدهد. این در حالی است که سود خالص کل شرکت در همین دوره، ۱۰,۳۶۴ میلیارد ریال ثبت شده است. تحلیل این دو رقم نشان میدهد که سود حاصل از عملیات بیمهگری (شامل حقبیمه منهای خسارتها، هزینههای اداری، هزینههای کارمزد و تغییر ذخایر فنی) بسیار کمتر از آن چیزی است که در نگاه اول به نظر میرسد. به زبان ساده، بیش از ۲.۶ برابر سود خالص شرکت، از محل سفتهبازی و سرمایهگذاری داراییها به دست آمده است. این امر نشان میدهد که عملیات بیمهگری (که شغل اصلی شرکت است) یا دارای حاشیه سود بسیار ناچیز است یا حتی در برخی سرفصلها زیانده است. تبدیل شدن یک شرکت بیمه به یک «بانک سرمایهگذاری با پوشش بیمه»، ریسکهای جدی به همراه دارد:
• آسیبپذیری در برابر بازار: هرگونه افت در بازدهی سپردههای بانکی، بازار سهام یا اوراق بهادار میتواند به سادگی، سود خالص ۱۰ هزار میلیارد ریالی شرکت را به شدت کاهش داده و آن را به محدوده زیان نزدیک کند.

بحران نقدینگی و کوه مطالبات معوق
در بخش «سایر برنامههای با اهمیت شرکت»، مدیران بیمه آسیا به دو اقدام حیاتی اشاره کردهاند: ۱. پیگیری وصول مطالبات شرکت در حد امکان. ۲. فروش نقدی بیمهنامهها.
این عبارات، نشاندهنده یک بحران ضمنی در جریان نقدینگی و وضعیت وصول مطالبات است. اگر شرکت با کوهی از «حقبیمههای معوق» و مطالبات وصولنشده روبرو نبود، نیازی نبود که بهطور خاص «پیگیری وصول مطالبات» را جزو اولویتهای برنامههای آتی ذکر کند. همچنین، تأکید بر «فروش نقدی» بیمهنامهها، یک راهبرد تدافعی برای تزریق فوری نقدینگی به شرکت است. مطالبات معوق، نه تنها داراییهای شرکت را منجمد میکند، بلکه با افزایش سن مطالبات، ریسک سوخت شدن آنها افزایش مییابد و شرکت را مجبور به شناسایی ذخیره کاهش ارزش سنگین در دورههای آتی خواهد کرد که مستقیماً سود را هدف قرار میدهد.
هزینههای سربار و عدم صرفهجویی
با وجود افزایش درآمدها، به نظر میرسد که مدیریت هزینهها در شرکت ضعیف بوده است. رشد ۴۷ درصدی حقبیمه ناخالص باید منجر به صرفهجویی در مقیاس میشد، اما رشد ۵۵ درصدی خسارت و همچنین حجم بالای هزینههای عملیاتی و اداری (که منجر به سود عملیاتی بسیار کمتر از درآمد سرمایهگذاری شده)، نشان میدهد که شرکت در کنترل هزینههای سربار، بازاریابی و کارمزد، ساختار بهینهای ندارد. حجم بالای درآمدهای سرمایهگذاری، هزینههای عملیاتی و اداری ضعیف را پوشش داده است. اگر هسته عملیاتی قویتر بود، میتوانستیم انتظار داشته باشیم که سود عملیاتی به میزان قابل توجهی از سود سرمایهگذاری پیشی بگیرد.
نتیجهگیری:
سود بیمه آسیا بر پایه لرزانی از درآمدهای غیرعملیاتی بنا شده است و سلامت مالی شرکت، به جای مدیریت ریسک بیمهای، به عملکرد بازار سرمایه گره خورده است. همچنین، بحران خاموش مطالبات معوق و تلاش برای فروش نقدی، نشاندهنده فشار شدید بر منابع نقدینگی عملیاتی است. بیمه آسیا باید پیش از اینکه نوسانات بازار مالی دامنگیر سودآوریاش شود، فکری جدی به حال افزایش کیفیت پرتفوی، کاهش مطالبات و تقویت هسته فنی بیمهگری خود کند.