«نبض بازار» گزارش می‌دهد:
سود سهام یا سوخت پروژه‌ها؟؛ شستان هم با ناترازی گاز و برق در پتروشیمی‌ها درگیر است

به گزارش نبض بازار- یکی از نقاط ضعف کلیدی که اغلب در بند‌های «سایر الزامات قانونی» و «انتقال منابع» گزارش‌های هلدینگ‌های دولتی منعکس می‌شود، سیاست تقسیم سود است. حسابرس به‌صورت تلویحی یا صریح به هیئت مدیره یادآوری می‌کند که با توجه به نیاز مبرم شرکت‌های زیرمجموعه (که با بدهی ارزی و پروژه‌های ناتمام رو‌به‌رو هستند) به نقدینگی، تقسیم بخش عمده‌ای از سود خالص، برخلاف منافع بلندمدت شرکت و طرح‌های توسعه‌ای است [مستند به الزامات قانونی بورس و استاندارد‌های حسابداری].

سود سهام یا سوخت پروژه‌ها؟؛ شستان قربانی ناترازی گاز و برق در پتروشیمی‌ها

 سود سهام یا سوخت پروژه‌ها؟؛ شستان قربانی ناترازی گاز و برق در پتروشیمی‌ها

فشار برای تقسیم سود در شرایط کمبود منابع

در گزارش‌های منتشر شده [مانند گزارش مجمع ۱۴۰۲ که سود تقسیمی را اعلام می‌کند]، شاهد آن هستیم که مدیران شستان با وجود اعلام چالش‌هایی نظیر کمبود منابع برای اتمام پروژه‌ها، مجبور به تقسیم سود‌های کلان (در سال ۱۴۰۲ بالغ بر ۹.۵ هزار میلیارد تومان) شده‌اند. این اقدام، عملاً به معنای خروج نقدینگی از شرکت در اوج نیاز به سرمایه‌گذاری برای تکمیل پروژه‌هایی است که می‌توانند جریان سودآوری آتی هلدینگ را تضمین کنند. حسابرس با اشاره به این رویه، مدیران را موظف می‌داند که برای سال‌های مالی آتی (۱۴۰۴) در خصوص توجیه اقتصادی و قانونی این تقسیم سود‌ها در غیاب نقدینگی کافی برای توسعه، پاسخگو باشند.


ریسک عملیاتی: ناترازی گاز خوراک و انرژی برق


یکی از مهم‌ترین و جنجالی‌ترین محور‌های گزارش حسابرس که به ماهیت عملیات پتروشیمی‌ها گره خورده، ناترازی در تأمین گاز خوراک و انرژی برق است [مستند به چالش‌های اعلام شده توسط مدیرعامل شستان در مجامع عمومی]. حسابرس در بخش «تأکید بر مطلب خاص» یا یادداشت‌های توضیحی، به تأثیر قطعی برق و افت فشار گاز خوراک بر کاهش تولید و فروش شرکت‌های زیرمجموعه اشاره می‌کند.
این موضوع نه تنها باعث کاهش درآمد‌های عملیاتی و زیان ناشی از توقف تولید می‌شود، بلکه ریسک جدی «عملکرد ضعیف» را متوجه مدیریت می‌کند که نتوانسته است تمهیدات لازم (مانند مذاکره برای تخصیص پایدار خوراک یا تأمین برق اضطراری) را برای تضمین تداوم عملیات فراهم آورد. حسابرس با تأکید بر این ریسک، یادآور می‌شود که برآورد سودآوری شرکت بدون در نظر گرفتن این ناترازی‌های حیاتی که در فصول سرد و گرم تشدید می‌شوند، می‌تواند غیرواقعی باشد.


لزوم شفافیت در معاملات با اشخاص وابسته


به‌عنوان یک هلدینگ بزرگ با ساختار مالکیت دولتی، شستان با شبکه‌ای پیچیده از شرکت‌های وابسته (شستا، ساتا و زیرمجموعه‌ها) در ارتباط است. اگرچه حسابرس در بند اظهارنظر خود ممکن است بر «عدم انحراف بااهمیت» تأکید کند، اما در بخش «سایر بندها» یا «یادداشت‌های توضیحی»، به لزوم شفافیت بیشتر در خصوص معاملات با اشخاص وابسته اشاره می‌کند. این معاملات، شامل اعطای تسهیلات، دریافت خدمات یا فروش دارایی‌ها، همواره محلی برای نقد بوده است که آیا قیمت‌گذاری‌ها و شرایط این معاملات، بر اساس «نرخ‌های بازار» و «منافع شرکت» انجام شده‌اند یا صرفاً در راستای «سیاست‌های گروه بزرگ‌تر» بوده است.


نتیجه‌گیری:


 گزارش حسابرس شستان، زنگ خطر را در خصوص دو موضوع اصلی به صدا درآورده است: نخست، تضاد منافع شدید میان تقسیم سود بالا (برای تأمین مالی سهامدار نهایی) و نیاز حیاتی پروژه‌ها به منابع مالی داخلی؛ و دوم، ریسک عملیاتی غیرقابل کنترل ناشی از کمبود خوراک و انرژی که حیات پتروشیمی‌ها را تهدید می‌کند. مدیریت شستان باید متعهد شود که اولویت را نه به رضایت کوتاه‌مدت سهامداران، بلکه به تکمیل پروژه‌های کلان و تضمین پایداری تولید (با حل ناترازی خوراک) اختصاص دهد، در غیر این صورت، آینده این هلدینگ در سایه ابهام خواهد ماند.