به گزارش نبض بازار- در شرایطی که بنگاههای تولیدی و فعالان اقتصادی کشور با بحران شدید نقدینگی و سرمایه در گردش دستوپنج نرم میکنند و عطش بازار برای دریافت تسهیلات بانکی به اوج رسیده است، انتظار میرود بانکها با تمام توان منابع خود را به سمت بخش واقعی اقتصاد هدایت کنند. اما صورتهای مالی «وخاور» حکایت از آن دارد که مدیران این بانک ترجیح دادهاند درهای خزانه را به روی تولیدکنندگان ببندند و سرمایههای بانک را در بازاری پارک کنند که اگرچه برای مدیران «بیدردسر» است، اما برای اقتصاد ملی عایدی چندانی ندارد.
رشد انفجاری ۱۹۷ درصدی در اوراق؛ بانکداری یا اوراقبازی؟
تکاندهندهترین و معنادارترین عدد در گزارش عملکرد نیمه اول سال ۱۴۰۴ بانک خاورمیانه، مربوط به سرفصل «درآمد سرمایهگذاری در اوراق بدهی» است. این درآمد که عمدتاً حاصل خرید اسناد خزانه اسلامی (اخزا) و اوراق مشارکت دولتی است، در یک جهش بیسابقه و تاریخی، از ۶۰۹ میلیارد تومان در نیمه اول سال گذشته، با رشدی ۱۹۷ درصدی (تقریباً سه برابر) به رقم عجیب ۱،۸۱۵ میلیارد تومان (۱۸،۱۵۷،۵۲۳ میلیون ریال) رسیده است.
این نرخ رشد حیرتانگیز در درآمد اوراق، در مقایسه با سایر سرفصلهای درآمدی بانک، یک ناهنجاری بزرگ محسوب میشود. به عنوان مثال، در همین دوره، درآمدهای مشاع و تسهیلاتی بانک رشدی به مراتب کمتر و معمولی داشتهاند. این عدم توازن شدید، پیام روشنی دارد: استراتژی کلان بانک خاورمیانه در سال ۱۴۰۴، تغییر ریل از «بانکداری مبتنی بر تسهیلات» به سمت «سرمایهگذاری در اوراق» بوده است.
بانکداری تنبل (Lazy Banking)؛ عافیتطلبی به هزینه اقتصاد
این آمار نشان میدهد که بانک خاورمیانه بخش عظیمی از منابع نقدینگی خود را به جای آنکه به عنوان «تسهیلات» به کارآفرینان، صنعتگران و بازرگانان بدهد، صرف خرید اوراق بدهی کرده است. اما چرا؟ پاسخ در «ریسکگریزی» نهفته است. اوراق بدهی دولتی، سودی تضمینشده، ثابت و بدون ریسک نکول (عدم بازپرداخت) دارد. بانک با خرید این اوراق، خود را از دردسرهای اعتبارسنجی مشتریان، پیگیری مطالبات معوق، و ریسکهای ورشکستگی بنگاهها خلاص میکند و در پایان دوره، سود قطعی خود را از دولت میگیرد.
اگرچه این رویکرد ممکن است صورتهای مالی بانک را «امن»، «سودده» و بدون ریسک نشان دهد و سهامداران را در کوتاهمدت راضی نگه دارد، اما از منظر اقتصاد کلان، این پدیده که در ادبیات جهانی اقتصاد به «بانکداری تنبل» (Lazy Banking) معروف است، عواقب مخربی دارد. این یعنی «انجماد منابع در بخش دولتی». وقتی بانکی که باید حامی کسبوکارهای خصوصی باشد، تبدیل به خریدار عمده بدهیهای دولت میشود، عملاً نقش خود را از «بانکدار» و «تسهیلگر تولید» به یک «صندوقدار» یا «تأمینکننده کسری بودجه دولت» تقلیل داده است.
خشک شدن ریشه تولید از بیپولی
رشد ۲۰۰ درصدی سرمایهگذاری در اوراق توسط بانک خاورمیانه، در حالی رخ داده که نقدینگی در بازار قفل شده است. هر ریالی که بانک صرف خرید اوراق میکند، ریالی است که از دسترس یک واحد تولیدی نیازمند خارج میشود. این رویکرد شاید برای مدیران بانک حاشیه امن ایجاد کند، اما خشک شدن ریشه تولید از بیپولی را تسریع میکند. بانک خاورمیانه با این عملکرد، اگرچه نمره قبولی در سودآوری میگیرد، اما در آزمون «مسئولیت اقتصادی» و «حمایت از تولید ملی»، کارنامه قابل دفاعی از خود بر جای نگذاشته است. تبدیل شدن بانک به یک نهاد سرمایهگذار در اوراق، انحراف از فلسفه وجودی بانکداری خصوصی در ایران است.
جمعبندی
جهش ۱۹۷ درصدی درآمد اوراق بدهی، سندی غیرقابلانکار از تغییر جهت منابع بانک خاورمیانه به سمت داراییهای بدون ریسک دولتی است. این بانک با فاصله گرفتن از بازار تسهیلات، عملاً سفره خود را از بخش تولید جدا کرده است.