بقا در بی‌آبی؛ الگوهای تأمین و مدیریت آب در کشورهای فاقد منابع سطحی
کشورهای خشک و بدون رودخانه، آب مورد نیاز خود را چگونه تامین می‌کنند؟

به گزارش نبض بازار - کمبود آب شیرین، به ویژه در مناطق خشک و نیمه‌خشک جهان، از مبرم‌ترین چالش‌های قرن بیست و یکم است. برای کشور‌هایی که فاقد رودخانه‌های دائمی پرآب یا دریاچه‌های بزرگ شیرین هستند – شرایطی که ایران نیز کم‌اب و بیش‌اب با آن مواجه است – این چالش ابعاد حیاتی‌تری پیدا می‌کند. مدیریت این بحران تنها یک مسئله فنی نیست، درگیر اقتصاد سیاسی، از جمله توزیع منابع، انتخاب‌های استراتژیک توسعه، یارانه‌ها، حکمرانی و روابط قدرت است. این گزارش به بررسی راهکار‌های اتخاذ شده توسط کشور‌های قابل قیاس با ایران در این زمینه و استخراج آموزه‌های مرتبط می‌پردازد.

ستون فقرات تأمین: شیرین‌سازی آب دریا؛ موهبت پرهزینه

برای بسیاری کشور‌های ساحلی فاقد منابع آب سطحی قابل اتکا، شیرین‌سازی آب دریا (Desalination) تبدیل به راه حل غالب، اما بسیار پرهزینه شده. کشور‌های حاشیه خلیج فارس، چون عربستان سعودی، امارات متحده عربی، پادشاهی‌های کویت، قطر و بحرین، پیشتاز جهانی در این فناوری هستند. به عنوان مثال، بحرین که تقریبا فاقد هرگونه منبع آب شیرین طبیعی پایدار است، بیش از ۸۰ درصد از آب شرب خود را از طریق شیرین‌سازی تأمین می‌کند (بانک جهانی، ۲۰۲۳). قطر نیز به بیش از ۹۹ درصد اتکا دارد (مؤسسه منابع جهانی، WRI، ۲۰۲۲). با وجود پیشرفت‌های فناوری، شیرین‌سازی همچنان مصرف‌کننده عظیم انرژی است. کشور‌های دارای منابع نفت و گاز ارزان، مانند اعضای شورای همکاری خلیج فارس (GCC)، هزینه‌های انرژی را عمدتا از طریق یارانه‌های سنگین پوشش می‌دهند. گزارش آژانس بین‌المللی انرژی (IEA) در ۲۰۲۳ نشان می‌دهد شیرین‌سازی در خاورمیانه مسئول بخش قابل توجهی از مصرف انرژی این کشورهاست. این مدل برای ایران با چالش‌های انرژی خود و هدف کاهش یارانه‌ها، الگوی پایداری نیست و هزینه تمام‌شده آب را به شکل مصنوعی پایین نگه می‌دارد، بدون آنکه انگیزه‌ای برای صرفه‌جویی ایجاد کند. تجربه کویت در مصرف سرانه آب از بالاترین سطوح جهانی (بیش از ۴۵۰ لیتر در روز در برخی گزارش‌ها) نمونه این مشکل است.

بازیابی گنج پنهان: تصفیه و بازچرخانی پساب

در کنار شیرین‌سازی، استفاده حداکثری از منابع آب غیرمتعارف، به ویژه بازچرخانی و تصفیه پیشرفته فاضلاب (Water Reuse)، به ستون دومی در استراتژی کشور‌های کم‌آب تبدیل شده. سنگاپور، به‌رغم بارش بالا، اما محدودیت شدید زمین برای ذخیره‌سازی و نبود رودخانه‌های بزرگ داخلی، به الگوی جهانی در این زمینه بدل شده. برنامه NEWater این کشور که از اوایل دهه ۲۰۰۰ آغاز شد، شامل تصفیه فاضلاب با فناوری‌های غشایی پیشرفته (اسمز معکوس و اولترافیلتراسیون) و ضدعفونی با UV است تا آبی با کیفیت بسیار بالا (حتی قابل شرب) تولید کند. امروز، NEWater حدود ۴۰ درصد از نیاز‌های آبی سنگاپور را تأمین می‌کند و برنامه‌ها برای افزایش آن به ۵۵ درصد تا ۲۰۶۰ در جریان است (آژانس آب سنگاپور PUB، ۲۰۲۴). کشور‌های خلیج فارس نیز در حال گسترش این بخش‌اند. عمان، که منابع آب زیرزمینی محدود و در حال کاهش دارد، از پساب تصفیه شده، گسترده برای آبیاری فضای سبز و مصارف صنعتی استفاده می‌کند. کلیدی‌ترین درس برای ایران در اینجا، سرمایه‌گذاری سنگین و مستمر در زیرساخت‌های تصفیه خانه‌های پیشرفته و ایجاد چارچوب‌های قانونی و استاندارد‌های سختگیرانه برای انواع مصارف آب بازیافتی ست. ایران با وجود پیشرفت‌های نسبی، هنوز سهم آب بازیافتی در سبد منابع آبی آن ناچیز است و کیفیت تصفیه و استاندارد‌ها اغلب متناقض یا ناکافی گزارش می‌شود.

مدیریت تقاضا: سرکوب مصرف در سایه کمبود

کشور‌های فاقد منابع آب سطحی پایدار، دریافته‌اند تأمین منابع جدید به تنهایی کافی نیست و مدیریت تقاضا و سرکوب مصارف غیرضروری، حیاتی ست که از طریق ترکیبی از ابزار‌ها محقق می‌شود:

تعرفه‌گذاری پلکانی و افزایشی: بسیاری، به ویژه پس از تجربه بحران‌های شدید، به سمت تعرفه‌های واقعی‌تر حرکت کرده‌اند. امارات، اگرچه هنوز بخشی از هزینه‌های سنگین تأمین (به ویژه شیرین‌سازی) را یارانه می‌دهد، اما سیاست‌های تعرفه‌گذاری افزایشی برای مصارف مسکونی و به ویژه بخش‌های پرمصرف مانند آبیاری فضای سبز گسترده و استخر‌ها را اجرا کرده. اردن، به عنوان کشوری غیرنفتی با کم‌آبی شدید (از پایین‌ترین سرانه‌های آب تجدیدپذیر جهان)، تعرفه‌های آب را به تدریج افزایش داده و از طرح‌های یارانه هدفمند برای اقشار کم‌درآمد استفاده می‌کند (وزارت آب و آبیاری اردن، ۲۰۲۳).

ممنوعیت‌ها و محدودیت‌های کشت: کشور‌های حاشیه خلیج فارس، کشت محصولات بسیار آب‌بر مانند یونجه و برنج را محدود یا ممنوع کرده‌اند و به جای آن بر واردات محصولات استراتژیک (امنیت غذایی مبتنی بر واردات) یا کشت گلخانه‌ای با راندمان بالا تمرکز نموده‌اند. عربستان سعودی برنامه بلندپروازانه قبلی خود برای خودکفایی در گندم را به دلیل تخلیه شدید آبخوان‌ها به طور چشمگیری کاهش داد.

ارتقای بهره‌وری و فناوری‌های کم‌مصرف: سرمایه‌گذاری گسترده در سیستم‌های آبیاری قطره‌ای و زیرسطحی پیشرفته در کشاورزی باقیمانده، استفاده از وسایل کاهنده مصرف (شیر‌های هوشمند، دوش‌های کم‌مصرف) در بخش خانگی و الزامات سختگیرانه برای صنایع از دیگر اقدامات است. اسرائیل (که اگرچه رود اردن را دارد، اما در وضعیت کم‌آبی شدید قرار دارد) پیشرو در فناوری‌های آبیاری دقیق و مدیریت هوشمند شبکه‌های آبی است.

حکمرانی یکپارچه و ذخایر استراتژیک: ضرورتی انکارناپذیر

تجربه موفق کشور‌های یادشده نشان می‌دهد فناوری‌های تأمین و مدیریت تقاضا، بدون حکمرانی متمرکز، یکپارچه و قدرتمند آب و همچنین ایجاد ذخایر استراتژیک، به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.

سازمان‌های مقتدر آب: کشور‌هایی مانند سنگاپور (با آژانس ملی آب PUB) و عمان (با وزارت منابع آب) ساختار‌های حکمرانی متمرکزی دارند که برنامه‌ریزی، توسعه زیرساخت، تخصیص، قیمت‌گذاری و نظارت بر منابع آب را یکپارچه انجام می‌دهند. این تمرکز از موازی‌کاری و تعارض منافع جلوگیری می‌کند. در مقابل، ایران با ساختار حکمرانی پراکنده و ضعف در هماهنگی بین‌بخشی مواجه است.

ذخیره‌سازی استراتژیک: کشور‌های بدون منابع سطحی قابل اتکا، بر ذخیره‌سازی آب‌های زیرزمینی به عنوان بیمه‌ای در برابر خشکسالی‌های طولانی و وقایع اضطراری تکیه می‌کنند. امارات پروژه‌های عظیم ذخیره‌سازی آب شیرین در آبخوان‌های شور (Aquifer Storage and Recovery - ASR) را اجرا کرده که در آن آب شیرین‌سازی شده در زمان مازاد به داخل لایه‌های زیرزمینی تزریق و در زمان نیاز پمپاژ می‌شود. بحرین نیز به دنبال توسعه چنین پروژه‌هایی ست. این رویکرد برای ایران با ذخایر عظیم، اما در حال تخلیه آبخوان‌ها، درسی در جهت معکوس کردن روند برداشت بی‌رویه و استفاده از این مخازن به عنوان ذخیره استراتژیک، و نه منبع اصلی برداشت روزانه، دارد. گزارش سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) در ۲۰۲۲ بر اهمیت احیا و مدیریت فعالانه آبخوان‌ها در خاورمیانه تأکید دارد.

اقتصاد سیاسی آب: یارانه‌ها، عدالت و پایداری

تمامی راهکار‌های فوق در بستر پیچیده اقتصاد سیاسی آب عمل می‌کنند. انتقاد اصلی به الگوی کشور‌های نفتی خلیج فارس، اتکای بیش از حد بر شیرین‌سازی پرهزینه و انرژی‌بر، همراه با یارانه‌های سنگین است. این مدل:

ناپایدار است، به ویژه با کاهش درآمد‌های نفتی و فشار‌های جهانی برای کاهش مصرف انرژی و یارانه‌ها.

انگیزه‌های مصرف بهینه را تخریب می‌کند و منجر به اسراف در بخش‌هایی می‌شود که آب واقعا ارزان تمام می‌شود.

بار مالی سنگینی بر دوش دولت‌ها (یا شرکت‌های ملی) تحمیل می‌کند که می‌تواند در جا‌های دیگر سرمایه‌گذاری شود.

مسئله عدالت را به حاشیه می‌راند، چرا که یارانه‌ها نامتناسب به بخش‌های پرمصرف و طبقات مرفه‌تر می‌رسد.

درس کلیدی برای ایران: حرکت به تعرفه‌های واقعی‌تر آب، به ویژه برای موارد پرمصرف (کشاورزی ناکارآمد، صنایع آب‌بر، مصارف لوکس خانگی)، همراه با یارانه‌های هوشمند و هدفمند برای اقشار آسیب‌پذیر و نیازمند، نه تنها یک ضرورت اقتصادی، الزام برای پایداری منابع است. مدل اردن در اصلاح تدریجی تعرفه‌ها با در نظر گرفتن ملاحظات اجتماعی، هرچند با دشواری‌هایی همراه بوده، قابل مطالعه است. تجربه بحرین در مواجهه با فشار‌های مالی و تلاش برای تعدیل یارانه‌های آب و برق نیز حاوی هشدار‌ها و درس‌هایی است. ایران نمی‌تواند نامحدود بر منابع آب زیرزمینی تجدیدناپذیر تکیه کند یا منابع مالی عظیمی را که کشور‌های خلیج فارس صرف شیرین‌سازی می‌کنند، تقلید نماید. تلفیق هوشمندانه مدیریت تقاضا (صرفه‌جویی اجباری و اختیاری)، بازچرخانی حداکثری پساب با استاندارد‌های بالا، احیا و مدیریت فعالانه آبخوان‌ها به عنوان ذخیره استراتژیک، و حکمرانی متمرکز و قوی، راهبرد واقع‌بینانه‌تری است که از تجارب جهانی، به ویژه کشور‌های غیرنفتی با چالش‌های مشابه (مانند بخش‌هایی از تجربه اردن و عمان) و الگوی پیشرو سنگاپور می‌توان آموخت. موفقیت در گرو عبور از چالش‌های اقتصاد سیاسی، به ویژه اصلاح نظام یارانه‌ها و تخصیص آب بر اساس ارزش واقعی و پایداری آن است.