به گزارش نبض بازار، پارس جنوبی که بزرگترین میدان گازی مشترک جهان است، بیش از ۷۰ درصد از گاز موردنیاز کشور و همچنین خوراک عمده واحدهای پتروشیمی گازی را تامین میکند. با این حال، عبور این میدان از نقطه اوج تولید و ورود آن به نیمه دوم عمر بهرهبرداری، زنگ هشدار جدی برای آینده تامین پایدار خوراک پتروشیمیها را به صدا درآورده است.
بر اساس اطلاعات رسمی شرکت ملی نفت ایران، میدان گازی پارس جنوبی از اواخر دهه ۱۳۸۰ با حداکثر توان مورد بهرهبرداری قرار گرفت و طی بیش از یک دهه، نقش اصلی را در تامین گاز شبکه سراسری، نیروگاهها، صنایع و بهویژه واحدهای پتروشیمی ایفا کرده است. اما اکنون بسیاری از فازهای این میدان وارد مرحله افت فشار طبیعی شدهاند.
برآوردها نشان میدهد که تولید میدان پارس جنوبی تا سال ۱۴۰۶ بهطور متوسط سالانه ۲۵ تا ۳۰ میلیون مترمکعب کاهش مییابد، مگر آنکه اقدامات فشارافزایی در مقیاس وسیع صورت گیرد.
مطابق اعلام شرکت نفت و گاز پارس، برخی از فازهای میدان گازی پارس جنوبی که از نخستین فازهای توسعهیافته به شمار میروند، با افت محسوس فشار چاهها مواجه هستند. این در حالی است که انجام پروژههای فشارافزایی همچون احداث ایستگاههای تقویت فشار و استفاده از کمپرسورهای قوی، نیازمند سرمایهگذاری و فناوری پیچیدهای است که بهواسطه تحریمها و محدودیتهای مالی با تاخیر روبهرو شده است.
با توجه به اینکه بخش عمده خوراک پتروشیمیهای گازی ایران شامل متان، اتان، پروپان، بوتان و میعانات گازی از پارس جنوبی تامین میشود، افت فشار چاههای این میدان به طور مستقیم بر میزان خوراک ورودی به مجتمعهای پتروشیمی اثرگذار است.
از مجموع ظرفیت ۹۶ میلیون تنی صنعت پتروشیمی کشور، بیش از ۶۵ درصد آنها به خوراکهای گازی وابسته هستند. شرکتهایی نظیر پتروشیمی پارس، مروارید، زاگرس، پردیس و بسیاری دیگر، به طور عمده به گاز طبیعی یا محصولات همراه آن متکی هستند.
در سالهای گذشته برخی از مجتمعهای پتروشیمی بهطور موقت با کاهش نرخ بهرهبرداری روبهرو شدند که مهمترین دلیل آن، کاهش تزریق گاز از پارس جنوبی به دلیل افت فشار چاهها عنوان شد. این وضعیت در صورتی که بهصورت بلندمدت ادامه یابد، میتواند ضربه جدی به سودآوری شرکتهای پتروشیمی و همچنین ارزآوری کشور وارد کند.
یکی از مهمترین پیامدهای افت فشار، کاهش بازیابی اتان در پالایشگاههای گاز است. اتان بهعنوان خوراک اصلی پتروشیمیهای الفینی، از جمله مهمترین محصولات جانبی گاز طبیعی است. در سالهای اخیر، ظرفیت اسمی تولید اتان در کشور حدود ۱۰ تا ۱۲ میلیون تن در سال برآورد شده، اما تولید واقعی حدود هشت میلیون تن بوده است. این شکاف به طور عمده ناشی از کاهش کیفیت گاز ورودی به پالایشگاهها و محدودیتهای فنی در جداسازی مؤثر اتان از سایر اجزا بوده است.
در صورت ادامه افت فشار در پارس جنوبی، این احتمال وجود دارد که ظرفیت تولید واقعی اتان به کمتر از هشت میلیون تن در سال کاهش یابد. این به معنای کاهش قابل توجه ظرفیت تولید محصولات الفینی از جمله پلیاتیلن و سایر مشتقات آن است و برخی از واحدهای موجود با خطر افت تولید یا غیراقتصادی شدن روبهرو میشوند.
در برابر این وضعیت، چند سناریوی مختلف برای آینده صنعت پتروشیمی و تامین خوراک مطرح است. نخست، اجرای پروژههای فشارافزایی در میدان پارس جنوبی است که البته در کوتاهمدت قابل تحقق نیست و نیازمند سرمایهگذاری چند میلیارد دلاری و مشارکت شرکتهای بینالمللی است.
همچنین توسعه میادین جدید گازی مانند کیش، فرزاد و... میتواند بخشی از افت پارس جنوبی را جبران کند، اما این پروژهها نیز با چالشهای مالی و فنی مواجه هستند. از سوی دیگر لازم به ذکر است که خود پتروشیمیها قصد توسعه برخی از میادین گازی کشور را دارند تا بتوانند از این طریق، کاهش خوراک خود را جبران کنند.
موضوعی دیگری که به عنوان راهکار میتواند مورد بررسی قرار گیرد، بهینهسازی الگوی مصرف گاز در کشور و اولویتدهی به تزریق خوراک پتروشیمیها در مقایسه با مصرف خانگی یا نیروگاهی است؛ امری که در زمستانها بهسختی ممکن است. این موضوع مورد تاکید اتاق بازرگانی ایران بوده است.
مرکز پژوهشهای اتاق ایران طی گزارشی در شهریور ماه سال گذشته، زیان ناشی از محدودیت عرضه گاز به پتروشیمی را بررسی کرده است. مطابق بررسیهای گزارش اتاق ایران، عدمالنفع دولت ناشی از فروش گاز طبیعی به بخش خانگی و تجاری به جای تامین گاز طبیعی خوراک صنعت پتروشیمی بر اساس شواهد موجود، بین ۴۱۰ میلیون تا ۵۷۴ میلیون دلار است. در وضعیت فعلی، بین ۱۷۲ میلیون تا ۲۴۱ میلیون دلار از سود مجتمعهای پتروشیمی یا ارزش افزوده کشور، با اعمال محدودیت عرضه گاز طبیعی خوراک از دست میرود.
بهطور کلی، افت فشار میدان گازی پارس جنوبی بهعنوان منبع اصلی تامین خوراک پتروشیمیها، به یکی از مهمترین تهدیدهای راهبردی صنعت پتروشیمی ایران تبدیل شده است. با ورود این میدان به نیمه دوم عمر بهرهبرداری، نهتنها تامین گاز خانگی و نیروگاهی بلکه امنیت خوراک در زنجیره تولید پتروشیمیها نیز با مخاطره مواجه است.
در چنین شرایطی، لازم است با نگاهی بلندمدت و برنامهریزی دقیق، اقداماتی نظیر اجرای پروژههای فشارافزایی، توسعه میادین دیگر و بازنگری در سیاست تخصیص گاز انجام گیرد. در غیر این صورت ادامه این روند میتواند منجر به کاهش ظرفیت عملیاتی، افزایش هزینه تولید، کاهش صادرات و از دست رفتن مزیت رقابتی پتروشیمیهای ایران در بازارهای جهانی شود.