به گزارش نبض بازار،احسان سلطانی کارشناس اقتصادی در گفتگو با نبض بازار با اشاره به گزارش اخیر مرکز آمار درباره رشد ۳ درصدی اقتصاد ایران در سال ۱۴۰۳ گفت: این عدد نهتنها خوشبینانه، بلکه گمراهکننده است. رشد اقتصادی کشور عمدتاً بر دوش صادرات و هزینههای دولت بوده و مصرف خانوار بهعنوان موتور اصلی اقتصاد، بهشدت کاهش یافته است.
مصرف خانوار، عامل غایب در رشد اقتصادی
احسان سلطانی با اشاره به اینکه «رشد اقتصادی اعلامشده بیش از آنکه واقعی باشد، نتیجه محاسبات دستچینشده از برخی بخشهاست»، تأکید کرد:«مصرف نهایی خانوارها در رشد اقتصادی ۱۴۰۳ نهتنها نقشی نداشته، بلکه با کاهش مواجه شده است. این بهروشنی نشان میدهد که سفره مردم در حال کوچکتر شدن است. در واقع مردم فقط برای بقا هزینه میکنند، نه برای مصرف مؤثر.»
او افزود:«از سال ۱۳۹۷ تا امروز، شاهد یک روند مستمر کاهش قدرت خرید هستیم. دستمزدها در بهترین حالت سالانه ۲۵ تا ۳۰ درصد رشد کردهاند، اما تورم واقعی بالای ۴۰ تا ۵۰ درصد بوده. همین عدم تناسب باعث شده مصرف روزانه هم محدود شود؛ حالا دیگر صحبت از کالاهای لوکس نیست، مردم از تهیه ابتداییترین اقلام مثل سیبزمینی و پیاز هم عاجزند.»
اقتصاد روی ریل معکوس
سلطانی با نگاهی تاریخی به روند اقتصاد ایران افزود:«ما از اوایل دهه ۹۰ تاکنون، عملاً هیچ زیرساخت جدیدی ایجاد نکردهایم. نه شبکه ریلی و جادهای توسعه یافته، نه سرمایهگذاری در صنایع پایه صورت گرفته. سرمایهگذاری ثابت کاهش پیدا کرده و ماشینآلات و کارخانهها در حال فرسایشاند. این یعنی نه تنها رشد نداریم، بلکه از ظرفیتهای گذشته هم داریم عقب میافتیم.»
رکود، شوک ارزی و بیاعتمادی عمومی
این کارشناس اقتصادی ادامه داد:«سیاستهای ناپایدار ارزی، شوکهای مداوم قیمت دلار و بیثباتی اقتصادی باعث شده هم مردم و هم فعالان اقتصادی به جای سرمایهگذاری در تولید، به سمت بازارهای سفتهبازانه مانند طلا، ارز و رمزارزها بروند. این خروج سرمایه، اعتماد عمومی را به شدت تضعیف کرده و به رکود دامن زده است.»
او افزود:«صادرات به کشورهای همسایه مثل افغانستان و پاکستان اگرچه روی کاغذ افزایش پیدا کرده، اما بسیاری از کالاها با قیمت ارزانتری نسبت به بازار داخلی به آنها عرضه میشود. این یعنی مصرفکننده داخلی قربانی سیاست صادراتی شده است.»
روایت رکود از خیابانهای شهر تا گزارشهای رسمی
سلطانی تأکید کرد که علائم رکود اقتصادی تنها در آمارها خلاصه نمیشود، بلکه در کوچه و خیابان و رفتار روزمره مردم نیز به وضوح دیده میشود:«از فعالیتهای ساختمانی که بهشدت کاهش یافته تا رانندههای اسنپ که برای جبران هزینههای زندگی به کار دوم روی آوردهاند، همه نشانههای یک اقتصاد در حال فرسایش است. یکی از رانندگان به من گفت قبلاً آرایشگر بوده، اما به دلیل نبود مشتری، حالا ناچار است با خودروی شخصی کار کند.»
او در پایان هشدار داد:«اقتصاد ایران در چرخهای خودتخریبکننده قرار دارد. کاهش مصرف، کاهش تولید، افت درآمد، فرار سرمایه و سیاستهای کوتاهمدت، همگی کشور را به سمت یک بحران ساختاری پیش میبرند. اگر اصلاحات عمیق اقتصادی، ثبات در سیاستگذاری و بازسازی اعتماد عمومی در دستور کار قرار نگیرد، نمیتوان امیدی به آینده اقتصادی کشور داشت.»