دبیرکل خانه پرستار در گفتگو با نبض بازار مطرح کرد:
در 10 سال آینده 200 هزار پرستار کم داریم/ 60 هزار پرستار خانه‌نشین‌اند

به گزارش نبض بازار؛با نزدیک شدن موج جمعیتی دهه شصتی‌ها به دوران سالمندی، کشور در آستانه بحرانی جدی در حوزه مراقبت‌های پرستاری قرار گرفته است. شریفی‌مقدم، دبیرکل خانه پرستار در گفت‌وگو با ما، نسبت به نبود برنامه‌ریزی برای مراقبت از سالمندان هشدار داد و گفت: «در حال حاضر ۱۰ درصد جمعیت کشور سالمند هستند و این رقم در دو دهه آینده به مراتب افزایش خواهد یافت، در حالی‌که هیچ سیاست یا برنامه مشخصی برای پاسخگویی به نیازهای این جمعیت رو به افزایش وجود ندارد.»

وی با اشاره به اینکه رشد جمعیت سالمند در ایران به‌مراتب سریع‌تر از کشورهای اروپایی است، گفت: «موج جمعیتی متولدین دهه شصت که ابتدا نظام آموزشی را دچار چالش کرد، حالا به آستانه میانسالی رسیده و به‌زودی وارد فاز سالمندی می‌شود؛ اما برخلاف کشورهای پیشرفته که نظام مراقبت در منزل را از دهه ۶۰ میلادی آغاز کرده‌اند، در ایران هیچ زیرساختی برای پرستاری از سالمندان پیش‌بینی نشده است.»

شریفی‌مقدم با بیان اینکه «کشور از هم‌اکنون با کمبود ۱۰۰ هزار پرستار مواجه است»، افزود: «ما نه تنها پاسخگوی نیازهای فعلی بیماران بستری در بیمارستان‌ها نیستیم، بلکه در حوزه مراقبت از سالمندان نیز کاملاً بی‌برنامه عمل کرده‌ایم. این در حالی است که پرستاران ایرانی در حال مهاجرت به کشورهایی هستند که به‌خوبی برای این بحران آماده شده‌اند.»

او ادامه داد: «در گذشته خانواده‌ها مسئول نگهداری از سالمندان بودند، اما با تغییرات اجتماعی و اقتصادی امروز، اغلب خانواده‌ها دیگر توان نگهداری از پدر و مادر خود را ندارند؛ زوج‌ها باید هر دو شاغل باشند، هزینه‌ها بالاست و ساختار سنتی خانواده‌ها فروپاشیده است.»

شریفی‌مقدم همچنین با انتقاد از غفلت سیاست‌گذاران افزود: «اگر در دهه گذشته برای ساخت نیروگاه برق پیش‌بینی نشده بود، امروز هم در حوزه سالمندی همین مسیر را می‌رویم؛ بدون برنامه، بدون زیرساخت، بدون منابع انسانی کافی. این بی‌توجهی به کرامت سالمندان نگران‌کننده است.»

وی تاکید کرد: «در کشورهای توسعه‌یافته، پرستاران در سه سطح خدمات می‌دهند: پیشگیری، مراقبت اولیه و مراقبت بلندمدت. اما در ایران حتی مرحله اول هم جدی گرفته نمی‌شود. در حالی که آموزش، پایش و غربالگری بیماری‌ها می‌تواند بسیاری از هزینه‌ها را کاهش دهد.»

دبیرکل خانه پرستارگفت: «سالمندی فقط موضوع آینده نیست؛ هم‌اکنون نیز نیازمند توجه فوری است. اگر همین امروز فکری نکنیم، در دهه آینده با بحرانی غیرقابل کنترل مواجه خواهیم شد.»

شاخص پرستار در ایران نصف میانگین جهانی است؛ مردم مظلوم‌اند و نظام درمانی رها شده

دبیرکل خانه پرستار در ادامه گفت‌وگو با اشاره به اهمیت نقش پرستاران در پیشگیری از بیماری‌ها گفت: «بسیاری از بیماری‌ها مثل دیابت یا فشار خون، پیش از بروز علائم قابل پیشگیری هستند. اما چون نظام مراقبت پیشگیرانه در کشور ما وجود ندارد، افراد زمانی متوجه بیماری خود می‌شوند که آسیب‌های جدی به بدن‌شان وارد شده؛ از جمله آسیب به عروق، اندام‌ها یا حتی بروز سکته‌های قلبی و مغزی.»

او با اشاره به تجربه اجرای نظام ارجاع و پزشک خانواده از سال ۱۳۷۶ و نقش پرستاران در آموزش، پایش و غربالگری بیماری‌ها گفت: «در دنیا پرستاران در سه سطح خدمات می‌دهند؛ سطح پیشگیری، سطح درمان و سطح توان‌بخشی. اما در ایران تقریباً در سطح سوم یعنی توان‌بخشی، هیچ پرستاری نداریم و حتی سطح پیشگیری نیز رها شده است.»

شریفی‌مقدم افزود: «در حال حاضر، تعدادی مراکز پرستاری در منزل فعالیت دارند اما بیشتر آن‌ها خصوصی هستند و تعرفه‌هایشان تحت پوشش بیمه نیست. مردم توان پرداخت هزینه‌های این خدمات را ندارند، بنابراین بخش بزرگی از سالمندان و بیماران مزمن بدون مراقبت باقی می‌مانند.»

چرا اروپا از ایران پرستار جذب می‌کند؟

او با اشاره به شاخص‌های بین‌المللی گفت: «در کشورهای توسعه‌یافته، حداقل ۳ پرستار به ازای هر ۱۰۰۰ نفر جمعیت وجود دارد. در کشورهایی مثل بلژیک، هلند یا نروژ این عدد بیش از ۱۰ است. اما در ایران این شاخص بر اساس آمار سال ۲۰۱۸ حدود ۱.۶ بود و اکنون حتی کمتر هم شده است.»

او افزود: «پرستاری که با حداقل حقوق ۱۵ تا ۱۸ میلیون تومان باید هر روز با استرس، شب‌کاری، خشونت، بی‌احترامی، و نبود امنیت شغلی دست‌وپنجه نرم کند، طبیعی است که حاضر نشود برگردد به کار. وقتی با همان مبلغ، شغل‌های کم‌استرس‌تر یا مهاجرت برایش جذاب‌تر است، چرا باید بماند؟»

شریفی‌مقدم ادامه داد: «مجموع پرستاران کشور، شامل همه زیرشاخه‌ها مانند هوشبری، اتاق عمل و فوریت‌ها، حدود ۲۴۰ هزار نفر است. اما با توجه به جمعیت، ما حداقل به ۴۰۰ هزار نفر پرستار نیاز داریم؛ یعنی کمبود ۱۶۰ تا ۲۰۰ هزار نفر. فقط در بیمارستان‌ها، به ازای هر تخت باید دو پرستار وجود داشته باشد ولی در حال حاضر تنها یک پرستار داریم.»

وی همچنین به تجربه شخصی‌اش اشاره کرد و گفت: «خودم بیماری داشتم که اگر بالای سرش نمی‌ماندم، ممکن بود جانش را از دست بدهد. این وضعیت برای مردم عادی فاجعه‌بار است. مردم مظلوم‌اند و از حقوق بهداشتی و درمانی خود آگاهی ندارند. در نبود پرستار یا پزشک متخصص، گاهی دانشجوی رزیدنت بدون تجربه کافی مسئول درمان بیمار می‌شود. اگر بیمار فوت کند، همه‌چیز به قضا و قدر حواله می‌شود.»

دبیرکل خانه پرستارهشدار داد: «در شرایطی که وزارت بهداشت حتی برای تأمین حداقل کادر پرستاری برنامه ندارد، نباید انتظار داشت برای سالمندان و خدمات مراقبتی در منزل برنامه‌ای تدوین شده باشد. این بحران، فقط بحران پرستاری نیست، بحران عدالت درمانی و کرامت انسانی در کشور است و بحث پیشگیری و مراقبت که باید اصل ماجرا باشد، عملاً فراموش شده.»

 شریفی‌مقدم در ادامه گفت: «الان تمام ساختار نظام سلامت ما درمان‌محور است، یعنی تا بیمار نشوی و بستری نشوی، کسی کاری با تو ندارد. نه برای پیشگیری بودجه‌ای می‌گذارند، نه برای مراقبت در منزل و نه برای آموزش سلامت عمومی. این نگاه کوتاه‌مدت و سودمحور باعث شده جان مردم به خطر بیفتد.»

۶۰ هزار پرستار خانه‌نشین، بیماران بی‌پرستار؛ بحران سلامت در ایران

وی با اشاره به وضعیت استخدام پرستاران در کشور گفت: «آخرین استخدام رسمی پرستار مربوط به سال ۱۳۹۹ است. یعنی پنج سال است که وزارت بهداشت حتی یک استخدام سراسری برای جبران کمبود انجام نداده. از طرفی، حدود ۶۰ هزار پرستار داریم که فارغ‌التحصیل شده‌اند، طرح‌شان را رفته‌اند اما به دلیل نبود انگیزه اقتصادی و شرایط کاری سخت، خانه‌نشین شده‌اند. این یعنی سرمایه‌ انسانی کشور، به‌خاطر بی‌تدبیری سیستم هدر می‌رود.»

شریفی‌مقدم هشدار داد: «ما در آستانه یک بحران ملی هستیم؛ بحران مراقبت، بحران سالمندی، بحران منابع انسانی. اگر امروز ۱۰۰ هزار پرستار کم داریم، این عدد در ده سال آینده با دو برابر شدن جمعیت سالمندان، ممکن است به ۲۰۰ هزار برسد. اما برنامه‌ای برای تأمین این نیاز وجود ندارد. نه ظرفیت دانشگاه‌ها متناسب با نیاز کشور توسعه پیدا کرده، نه بودجه‌ای برای جذب و حفظ نیروها اختصاص داده شده.»

او با تأکید بر اینکه «پرستاری تنها یک شغل نیست بلکه ستون نظام سلامت است»، گفت: «وقتی پرستار نباشد، هیچ‌چیز کار نمی‌کند. پزشک تنها نمی‌تواند بیمار را درمان کند. ICU بدون پرستار بی‌معناست. خدمات پیشگیری و توانبخشی بدون پرستار ممکن نیست. پرستار است که سلامت جامعه را سرپا نگه می‌دارد.»

شریفی‌مقدم گفت: «برای خروج از این بحران، باید اولویت‌های نظام سلامت تغییر کند. بودجه باید به سمت پیشگیری و مراقبت برود. پرستاران باید انگیزه داشته باشند که بمانند، نه اینکه فرار کنند. مردم باید آگاه باشند که پرستاری، حق آن‌هاست نه لطفی از سوی نظام درمان. و دولت باید این حق را تأمین کند، پیش از آنکه فاجعه انسانی بزرگی رخ دهد.»

سلامت کالای لوکس شد؛ برای زنده‌ ماندن باید ماشینت را بفروشی!

ادامه صحبت‌های شریفی‌مقدم، دبیرکل خانه پرستار، به روشنی نشان می‌دهد که چطور تعارض منافع ساختاری و نبود نظارت مؤثر، سلامت مردم را به گروگان گرفته است. او می‌گوید:«وقتی هم قانون‌گذار، هم مجری، هم ناظر و هم ذی‌نفع در یک گروه متمرکز شده باشند، نتیجه‌اش همین فساد سیستماتیک است. اگر بخواهیم شفاف بگوییم، ساختار وزارت بهداشت به‌گونه‌ای شکل گرفته که تصمیم‌گیری‌ها، تخصیص منابع و اجرای سیاست‌ها، در دست گروه کوچکی است که عمدتاً از پزشکان خاص با منافع مشترک هستند. این گروه کوچک، اما بسیار قدرتمند، از منابع عمومی استفاده می‌کنند، اما خروجی‌اش به نفع خودشان است.»

او با تلخی افزود:«من خودم موردی داشتم از همکار پرستاری که برای عمل همسرش مجبور شد ماشینش را بفروشد، بخشی را به بیمارستان خصوصی پرداخت کند و ۷۰ میلیون را به‌صورت غیررسمی به پزشک بدهد. این دیگر مصداق سوءاستفاده از درمانده‌ترین مردم است. کسی که حاضر است خانه‌اش را بفروشد تا جان عزیزی را نجات دهد، طعمه‌ی این ساختار ناسالم می‌شود.»

از زیرمیزی تا رومیزی جراحان؛ جان مردم در ازای دلار و سکه

وی ادامه می‌دهد:«وقتی یک تیم جراحی که در آن پرستار، تکنسین بیهوشی، نیروهای اتاق عمل و... همه باهم درگیر نجات جان بیمار هستند، در پایان ماه جراح، که شاید حتی تمام‌وقت هم حضور نداشته باشد، ۳۰۰ میلیون تومان کارانه بگیرد، ولی پرستار ۳ میلیون، این یعنی تبعیض ساختاری. این یعنی فساد. اسمش هر چه باشد؛ تعارض منافع، مافیا یا هر چیز دیگر، نتیجه‌اش یکی است: بی‌عدالتی و به خطر افتادن جان مردم.»

شریفی‌مقدم همچنین به مسئله «زیرمیزی» به‌عنوان یکی از شواهد عینی فساد اشاره کرد:«دیگر اسمش زیرمیزی نیست، رومیزی است! پزشک با صراحت می‌گوید علاوه بر هزینه بیمارستان خصوصی، ۲۰۰ میلیون تومان جداگانه باید بدهید، آن هم خارج از هر چارچوب رسمی، گاه در قالب دلار یا سکه. این پولی است که نه ثبت می‌شود، نه مالیات دارد، نه به هیچ نهادی گزارش می‌شود. و بیمار، چون جان عزیزش در خطر است، مجبور است بپردازد.»

شریفی‌مقدم در پایان تأکید کرد:«همان‌طور که در حوزه‌هایی مثل خودرو، مسکن، طلا و ارز شاهد سلطه گروه‌های خاص هستیم، در سلامت هم همین اتفاق افتاده. با این تفاوت که اینجا جان مردم در میان است. اگر امروز کسی مسئولانه وارد نشود، اگر رسانه‌ها سکوت کنند، اگر نهادهای نظارتی کور باشند، باید منتظر بحرانی جدی‌تر از هر بحران اقتصادی بود: بحران بی‌اعتمادی کامل به نظام سلامت.»