به گزارش نبض بازار بررسی دادههای رسمی بودجهای کشور نشان میدهد که با وجود تخصیص هزاران میلیارد تومان بودجه به یارانهها، سهم واقعی خانوارها از این منابع به طرز چشمگیری ناچیز است. آنچه در ظاهر، «پرداخت مستقیم دولت به مردم» خوانده میشود، در عمل جز مبلغی ناچیز به حساب شهروندان واریز نمیشود. این در حالی است که نهادهای رسمی مانند سازمان هدفمندی یارانهها، هر سال بودجههایی کلان در اختیار دارند.
نقش شرکتهای انرژی در بلعیدن ۳۰ درصد بودجه هدفمندی
در سال ۱۴۰۴، بودجه عمومی دولت (منهای شرکتهای دولتی) برابر با ۵۳۸۴ هزار میلیارد تومان تعیین شده است. از این میان، ۱۰۴۶ هزار میلیارد تومان فقط به سازمان هدفمندسازی یارانهها اختصاص یافته؛ رقمی معادل یکپنجم کل بودجه عمومی. اما از این عدد بزرگ، تنها ۷۰ درصد آن بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به مردم میرسد (از جمله یارانه نقدی، یارانه نان و دارو و کمکهای کمیته امداد و بهزیستی) و ۳۰ درصد دیگر به شرکتهای تولید و توزیع انرژی اختصاص دارد.
با این روند، سهم واقعی شهروندان از یارانهها بسیار اندک میشود؛ بهویژه زمانی که پرداخت ماهانه به یک فرد، در حد ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان باقی میماند.
تفاوت شدید بین دهکها؛ کاهش ۱.۵ درصدی برای ثروتمندان، افزایش ۵۰ درصدی برای نیازمندان
بر اساس محاسبات اقتصادی، اگر یارانه دهکهای بالای درآمدی شهری حذف و به دهکهای پایین شهری یا خانوارهای روستایی منتقل شود، اتفاق قابلتوجهی رخ میدهد. هزینه دهک بالای شهری تنها ۱.۵ درصد کاهش مییابد، در حالی که برای دهک پایین همین شهرها، هزینهها ۲۰ درصد افزایش پیدا میکند. برای خانوارهای روستایی این عدد تا ۵۰ درصد هم میرسد.
این تحلیل ساده یک نتیجه روشن دارد: اگر قرار باشد منابع محدود یارانه به همه اختصاص یابد، آنقدر ناچیز خواهد بود که تأثیر محسوسی بر زندگی کسی ندارد. اما در صورتی که فقط به اقشار نیازمند پرداخت شود، اثرگذاری قابلتوجه خواهد بود.
از پایگاه رفاهی تا فایل مالیاتی؛ ابزارهای هوشمند برای توزیع هدفمند
در دنیای امروز، فناوریهای دیجیتال امکان شناسایی وضعیت رفاهی افراد را با دقت و سرعت بالا فراهم کردهاند. پیوند زدن اطلاعات مالیاتی و رفاهی افراد، میتواند ساختار پرداخت یارانهها را هوشمند و عادلانه کند.
اگر فایل مالیاتی افراد دقیق و منظم باشد و بهطور مداوم بهروز شود، میتواند مبنای توزیع بهینه یارانهها و حتی اصلاح قیمت انرژی، از جمله بنزین قرار گیرد. در واقع، شفافیت مالیاتی همان ابزاری است که میتواند پرداخت یارانهها را از یک روند سیاسی و غیرشفاف به مدلی علمی، عادلانه و مؤثر تبدیل کند.
میان آنچه در بودجه دیده میشود و آنچه به سفره مردم میرسد، فاصله زیادی وجود دارد. پرداخت ماهانه ۳۰۰ هزار تومانی به خانوارها، در برابر هزینه سالانه ۳۵۰ میلیون تومان برای یک خانوار شهری و ۱۹۰ میلیون تومان برای خانوار روستایی، عملاً بیاثر است. شناسایی دقیق دهکهای درآمدی، حذف یارانه دهکهای بالا و تقویت پرداخت به نیازمندان، راهی است برای بازگرداندن کارآمدی به سیاستهای حمایتی دولت.
منبع دنیای اقتصاد