به گزارش نبض بازار،مدیران سازمان بورس به تازگی با پرداخت وامهای کلان به خود و همکارانشان، موجی از نگرانی و اعتراضات را در بازار سرمایه برانگیختهاند. این وامها که به رقم خیرهکننده ۱۰.۵ میلیارد تومان با نرخ بهره بسیار پایین ۴ درصد و دوره بازپرداخت ۱۰ ساله تعلق گرفتهاند، سوالات زیادی را درباره نحوه مدیریت منابع مالی این سازمان به وجود آورده است.
در شرایطی که نرخ سود سپردههای بانکی به بیش از ۳۰ درصد رسیده است، اعطای وامهای کلان با نرخ ۴ درصد به مدیران سازمان بورس بسیار غیرمعمول به نظر میرسد.
این اقدام باعث ایجاد این پرسش میشود که آیا این وامها به عنوان یک «هدیه» به مدیران در نظر گرفته شده است یا به واقع یک تخلف بزرگ است؟
با توجه به وضعیت بحرانی بازار سرمایه در سالهای اخیر، که منجر به از دست رفتن حجم قابل توجهی از سرمایههای مردم شده است، این نوع از اقدامات میتواند به شدت اعتماد عمومی را به سیستم مالی کشور آسیب بزند. اعطای چنین وامهایی در این شرایط بحرانی، بیشتر شبیه به شوخی با وضعیت اقتصادی کشور است و نشان میدهد که برخی مدیران هنوز به جدیت وضعیت اقتصادی کشور توجه ندارند.
در پی این رسوایی، واکنشهای متعددی از سوی مقامات مختلف کشور، از جمله وزارت اقتصاد و قوه قضائیه، ابراز شده است. برخی کارشناسان معتقدند که باید این موضوع به دقت بررسی شده و در صورت عدم اثبات دلایل موجه برای این پرداختها، متخلفان باید به مجازاتهای قانونی محکوم شوند.
همچنین، برخی از منتقدان خواستار شفافیت کامل در مورد نحوه تخصیص منابع سازمان بورس و نظارت دقیقتر بر فعالیتهای مالی این سازمان هستند.
متاسفانه برخی از تخلفات مسئولین به قدری ساده لوحانه و مضحک به نظر میرسد که بیشتر از آنکه دلمان برای پولهای بر باد رفته بسوزد، برای خودمان تاسف میخوریم که چگونه مدیریت امور به افرادی با این میزان ضریب هوشی و IQ سپرده شده است.
اگر از ما بپرسید میگوییم این مملکت مال خودتان است و اتفاقا خیلی محبت کردید که این پولها را در قالب وام به حسابهای شخصیتان جابه جا کردید، حتی میتوانستید این مبالغ را به عنوان هدیه الهی منظور کرده و کمی بیشتر به ریش مردم میخندید.
آخرین مرتبهای که خوانده اید و یا شنیده اید که عدهای حاضرند بابت چند میلیون پول ناقابل، کلیهها و مغز استخوان خود را بفروشند، به چه تاریخی بر میگردد؟ نمیدانیم جناب عشقی به جز تحصیل در دوره کارشناسی در دانشگاه امام صادق و کارنامهای کاری که همه از آن اطلاع دارید، چه تفاوتهای معناداری با این افراد دارند که خود را لایق پرداخت میلیاردها تومان وام نزدیک به رایگان میداند؟
جناب عشقی اشاره کردند که ما به دلیل محدودیتهای موجود برای کارکنان سازمان بورس ناچار به پرداخت مزایا و پولهای مفت بیکرانی هستیم. در این خصوص هم میتوان گفت که به هر آن کسی که معتقدید قسم، ما هم دوست نداریم شما در این سازمان شاغل باشید که محدودیتهایی برایتان ایجاد شود.
مثلا با این مدارک عالیه از دانشگاههای امام صادق و پیام نور، قرار بود شما چقدر درآمد داشته باشید که وام ۳ میلیارد تومانی تنها بخشی از محدودیتهای شما را جبران میکند؟
به قولی، اگر این دوستان اندکی به دوگولهها و سلولهای خاکستری خود فشار بیاورند، میتوانند با سپرده کردن حدود ۳ میلیارد تومان در یکی از صندوقهای سرمایه گذاری با درآمد ثابت یا بانکها (نرخ سود ۳۰ درصدی)، معادل ۹۰ میلیون تومان اقساط وام ۱۰ ساله را تسویه کنند و ۷ میلیارد تومان ناقابل مابقی را هم به زخمهای زندگیشان بزنند. پس موضوع تنها بر سر وام ۱۰ میلیارد تومانی نیست و شاید اختلاس ۷ میلیارد تومانی منطقیتر باشد.
درست در شرایطی که وضعیت اسفناک بازار سرمایه در سال اخیر، منجر از بین رفتن حجم قابل توجهی از سرمایه مردم شد و این موضوع موج گستردهای از اعتراضات فعالین و سهامداران این بازار را به همراه داشت، خبر تکان دهنده اعطای وام بیش از ۱۰.۵ میلیارد تومانی جناب عشقی و همراهانش، آنهم با نرخ ۴ درصد و بازپرداخت ۱۰ ساله، همه را در فکر فرو برد.
با اینکه چند سالی هست که شنیدن هیچ خبر، تخلف و اختلاسی در این کشور، نمیتواند غافل گیرمان کند، اما متاسفانه برخی تخلفات مسئولین به قدری ساده لوحانه و مضحک است که بیشتر از آنکه دلمان برای پولهای بر باد رفته بسوزد، برای خودمان تاسف میخوریم که چگونه مدیریت امور به افرادی با این میزان سطح ضریب هوشی و IQ سپرده شده است.
اینکه یک تیم، در طول دو سال اخیر بارها و بارها مورد هجمههای شدید مردم قرار گیرند، طومارها علیه آنها امضا شود، مقالهها در وصف سوء مدیریت و لزوم تغییر آنها نوشته شود، اما درست در آخرین روزهای مسئولیت و تغییر دولت، دست به همچین اقدام جسورانه و سودجویانهای نظیر پرداخت وام بیش از ۱۰.۵ میلیارد تومانی با نرخ ۴ درصد و دوره بازپرداخت ۱۰ ساله از منابع سازمان بورس بزنند، اقدامی به نظر ساده لوحانه و ناشی از ضریب هوشی پائین این عزیزان است.
احتمالا فیلم سینمایی رهایی از شائوشنگ اثر درخشان فرانک دارابونت را دیده اید و یا اگر ندیده اید حتما آن را ببنید.
نقش اصلی این فیلم، بانکدار مجرمی به نام اندی دوفرین (با بازی درخشان تیم رابینز)، موفق میشود در طی ۲۰ سال با نقشهای حساب شده، هم موفق به حفرهای در دیوار زندان، برای فرار شود و هم ۲۰ سال برنامه ریزی و حساب سازی کرد تا بتواند تمامی مدارک پولشویی و مدارک شناسائی فردی که رئیس زندان به نام او حساب بانکی باز کرده را به همراه تمامی آنچه که رئیس زندان در این مدت از راههای خلاف جمعآوری کرده، را تصاحب کند.
توجه کنید ۲۰ سال تلاش برای حساب سازی، اما آنچه در بازار سرمایه ایران رقم خورده، تلاش یک ماهه اساتید و نوابغ بازار مالی کشور برای آخرین برداشتها از بیت المال و سرمایههای مردم است.
به نظر برخی از کارشناسان قبیحتر از سوءاستفاده از موقعیت و بهرهمندی از چنین وامهایی، کم حوصلگی، بی برنامگی و ساده لوحی مدیران بازار سرمایه همه را آزرده میکند.
واقعاً اگر قرار بر سوءاستفاده از بیتالمال و کارمزد سهامداران متضرر بازار سرمایه است، بهتر نبود لااقل تلاشی بیشتر برای صحنهسازی و زمانبندی میکردید؟ باور کنید مردم ایران تا به این اندازه کندذهن نیستند که نتوانند پرده از این رسوایی بزرگ بردارند.
اما این همه ماجرا نیست و میخواهیم کمی بیشتر به زوایای این موضوع بپردازیم. امیدوارم حداقل شخصی از بزرگان و یا هواداران این دسته قلیل از مدیران کشور، از گزارش ما ناراحت نشوند.
اگر از ما بپرسید میگوییم این مملکت مال خودتان است و اتفاقا خیلی محبت کردید که این پولها را در قالب وام به حسابهای شخصیتان جابه جا کردید، حتی میتوانستید این مبالغ را به عنوان هدیه الهی منظور کرده و کمی بیشتر به ریش مردم میخندید.
۱- در کشوری که بچههای ۲۰ ساله کلیههای خود را میفروشند تا برای مدتی از فشارهای مالی رها شوند، چرا مجید عشقی و دوستان، شایسته اخذ وام ۱۰ میلیارد تومانی ۴ درصدی با بازپرداخت ۱۰ ساله هستند؟
نمیدانم آخرین باری که سری به سایتهای فروش اعضای بدن هموطنانمان زده اید، کی بوده است؟ آخرین مرتبهای که خوانده اید و یا شنیده اید که عدهای حاضرند بابت چند میلیون پول ناقابل، کلیهها و مغز استخوان خود را بفروشند، به چه تاریخی بر میگردد؟
به نظر شما اگر دولت وامهایی کم بهره و بلند مدت ۵۰ یا ۱۰۰ میلیون تومانی در اختیار چنین جوانانی میگذاشت آنها حاضر بودند اعضای بدن خودشان را بفروشند؟ آخر چرا برخی مسئولین این کشور تا به این حد بی وجدان شده اند؟
باور کنید از نوشتن چنین مطالبی شرمساریم و حتی نتوانستیم با دیدن شرح حال مردم کشورم، اشک نریزیم، اما ببینید در کشوری که روی نفت خوابیده، دومین منابع گازی دنیا را دارد، ثروتهای زیر زمینی متنوعی دارد، کار به جایی رسیده که بعضی از متولدین دهه ۸۰، راهی جز فروش اعضای بدن برای تحمل چند ماهه فقر ندارند.
ما که شرمساریم، ولی مسئولین مملکت، رانت خواران و خائنین را نمیدانیم. نمیدانیم جناب عشقی به جز تحصیل در دوره کارشناسی در دانشگاه امام صادق و کارنامهای کاری که همه از آن اطلاع دارید، چه تفاوتهای معناداری با این افراد دارند که خود را لایق پرداخت میلیاردها تومان وام نزدیک به رایگان میداند؟
۲- اخراج توسط وزارت اقتصاد و محاکمه عمومی توسط قوه قضائیه:
عبدالناصر همتی، ساعاتی پس از رسوایی وام مدیران سازمان بورس در توئیتی به ارجاع این پرونده به بازرسی وزارتخانه و حذف رانتها صحبت کرد. چند نکته در این خصوص قابل توجه است:
اولاً، در صورت عدم اثبات دلایل موجه برای اعطای وامهای چند میلیارد تومانی به خودشان (که متاسفانه با توجه به اعداد مطرح شده، این مبلغ نه به وامهای ودیعه مسکن شبیه است، نه کمک هزینههای زایمان، نه وامهای ازدواج، نه کمک هزینه سفر به عتبات، نه کمک هزینه خرید جهیزیه در صورت ازدواج مجدد و ...)، تکلیف چیست؟ آیا اخراج از سمت کنونی شان کوچکترین مجازات ممکن است؟
ثانیاً، در صورت عدم اثبات دلایل موجه برای اعطای چنین وامی، آیا پای قوه قضائیه کشور نیز به عنوان مدعی العموم به موضوع باز میشود و یا اموال و منابع مالی سازمان بورس جزو ارثیه پدری محسوب میشود و نیازی به ورود این قوه، احساس نمیگردد؟
آیا محاکمه عمومی به عنوان حداقل خواسته مردم و سهامداران (منابع مالی تخصیص داده شده به جناب عشقی و دوستان از محل کارمزد و پرداخت سهامداران و سرمایه گذاران است)، درخواست عجیب و محالی به نظر میرسد؟
از شهرام جزایری، بابک زنجانی، حسین هدایتی، محسن پهلوان که عبور کردیم، آیا از مجید عشقی و دوستان نیز به سادگی عبور میکنیم؟ آیا این جرم مصداق خدشه دار نمودن وجهه نظام اداری و سازمانهای شناخته شده نیست؟
حتی اگر رد مال هم صورت بگیرد و دوستان وامهای دریافتی را تمام و کمال به سازمان بورس برگردانند، آیا نافی تخلفات صورت گرفته خواهیم شد؟
راستی تکلیف آقای خاندوزی به خاطر انتخابشان چه میگردد؟ داستان وزیر اقتصاد ژاپن را شنیده اید؟ میدانیم اینجا ژاپن نیست و خاندوزی هم آسو، ولی بد نیست ما هم هر از گاهی چیزی از قانون مداری در کشورمان به دنیا نشان دهیم.
سال ۲۰۱۹ در پی مسجل شدن اقدامات عدهای از زیر دستان "تارو آسو " وزیر دارایی ژاپن که تلاش کرده بودند تا ارتباط نخست وزیر ژاپن (شینزو آبه) با یک پرونده فساد را مخفی نگه دارند، "آسو" از حقوق یک ساله و ۳۰۰ هزار دلاری خود صرف نظر کرد تا به مردم ژاپن اظمینان دهد هر اشتباهی، حتی از سوی زیر دستان، شایسته جریمه است.
علی رغم آنکه بسیاری از فعالین بازار سرمایه در خصوص اعطای وام ۱۰ میلیارد تومانی جناب عشقی و دوستان بحث میکنند، عدهای منفی گرا نیز این وام را به مثابه اختلاس میپندارند که ما هیچ کدام را قضاوت نمیکنیم و آن را به شما میسپاریم.
عدهای بر این اعتقادند، که وام ۴ درصد ۱۰ ساله در شرایطی که نرخ سود سپرده بانکی به بیش از ۳۰ درصد رسیده است، مشابه اختلاس ۷ میلیارد تومانی است. به قول این عده با محاسبه ساده اقساط وام ۱۰ میلیارد تومانی، نرخ ۴ درصدی و دوره بازپرداخت ۱۰ ساله، میتوان دید که اقساط ماهانه این وام، معادل ۹۰ میلیون تومان است.
به عبارتی اگر این دوستان اندکی به دوگولهها و سلولهای خاکستری خود فشار بیاورند، میتوانند با سپرده کردن حدود ۳ میلیارد تومان در یکی از صندوقهای سرمایه گذاری با درآمد ثابت یا بانک ها، معادل ۹۰ میلیون تومان اقساط وام ۱۰ ساله را تسویه کنند.
اگر این دوستان ۳ میلیارد تومان را سپرده کنند میتوانند بدون دغدغه، هم اقساط وام را تسویه کنند و هم ۷ میلیارد تومان ناقابل را به زخمهای زندگیشان بزنند. البته که پس از ۱۰ سال میتوانند ۳ میلیارد تومان خود را نیز از سپردهها و صندوقهای سرمایه گذاری برداشت کنند.
این عده قلیل و منفی باف معتقدند که این یک وام ۱۰ میلیارد تومانی ناست و باید آن را به دید یک اختلاس ۷ میلیارد تومانی دانست. هنوز نمیدانیم چرا این عده، آنقدر منفی باف و بدبین هستند.
یکی از نکات قابل توجه ذکر شده در نامه بازرسی کل کشور این است، وام ۱۰ میلیارد تومانی دریافتی از محل منابع سازمان بورس است. عدهای منفی باف (چقدر منفی باف در این مملکت زیاد شده) معتقدند که حتی اگر شخصی بخواهد از شرکت پدرش هم پول برداشت کند، میبایست به اصول مالی و استانداردهای موجود احترام بگذارد.
به عبارتی اگر شما بخواهید از شرکت پدرتان پول برداشت کنید یا باید از پدر به عنوان سهامدار پولی را درخواست نمایید که البته آنهم از در صورتهای مالی شرکت و در حساب جاری شرکا ثبت میشود.
یا میبایست به یکی از بانکهایی که حسابهای شرکت در آن است و برای شرکت امتیازاتی را در نظر میگیرد، معرفی و تقاضای وام کنید. حتی در این صورت هم گرفتن وامهای کم بهره با اقساط بلند مدت، مستلزم بلوکه بودن حسابهای پس انداز و یا مراودات مالی چشمگیر و سودده برای بانک است؛ بنابراین حتی برداشت از مال و سرمایه پدر هم قوانینی دارد.
البته ما نمیدانیم پرداخت این وام ۱۰ میلیارد تومانی از منابع داخلی شرکت است که این موضوع تخلفی آشکار به نظر میرسد و یا به واسطه یکی از بانکهای دوست و برادر دریافت گردیده است.
پس از انتشار اخبار پرداخت و دریافت وامهای کلان به جناب عشقی و دوستان، ایشان در توضیحاتی اذعان داشتند که این روال کار سازمان است و معمولا در این سازمان مدعی، ما برای خودمان حقوق و مزایا و هچنین وام و هدایا تعیین میکنیم.
۱- فرض کنید که ما هم اطلاع داریم که سازمان بورس نهادی غیر دولتی و مستقل است، اما در کجای دنیا مدیران شرکتی که درآمدهایش از محل کارمزد مردم تامین میشود، اجازه دارند از محل منابع داخلی شرکت برای خودشان هر مبلغی که میخواهند حقوق و وام در نظر بگیرند؟ یعنی اگر دوستان لطف نمیکردند و برای خود به جای ۱۰ میلیارد تومان ۳۰ میلیارد تومان وام در نظر میگرفتند هم مشکلی پیش نمیآمد؟
۲- اگر درآمدهای سازمان بورس از محل کارمزد معاملات اشخاص حقیقی تامین میشود، چرا عضوی از اعضای هیات مدیره سازمان بورس نماینده حقیقیها ناست تا در جریان نحوه هزینه کرد و پرداخت تسهیلات قرار داشته باشد؟ باور بفرمائید ما سهامداران حقیقی و خرد اعطای حتی یک ریال از کارمزدمان به شما نوابغ را در قالب تسهیلات کم بهره، حلال نمیدانیم.
۳- حالا وام داده اید چرا ۱۰ ساله و با نرخ ۴ درصد؟ اگر قرار است تسهیلاتی برای نوابغ سازمان بورس و فارغ التحصیلان هاروارد وطنی در نظر گرفته شود چرا با نرخ ۴ درصد و دوره پرداخت ۱۰ ساله؟
یعنی تخم مرغی که این عزیزان فراهم مینمایند ۲ زرده است که با نرخ ۴ درصد و دوره ۱۰ ساله وام میگیرند، ولی مردم بیچاره برای خرید کالا و اخذ تسهیلات ۵۰ میلیون تومانی از لندتکها، مجبور به پرداخت نرخهای ۴۰ تا ۵۰ درصد هستند؟
۴- اصلا چرا وام را در آخرین ماه کاری خود و درست در زمانی که زمزمههای برکناری شما همه جا را فرا گرفته پرداخت کرده اید؟ آیا در طول این سالها خود را مستحق دریافت وام نمیدانستید و دقیقا در ماه آخر نیاز به دریافت وام را احساس کردید؟ راستی لطف کنید وامهای قبلی دریافتی، نرخها و دورههای تسویه آن را هم افشا کنید تا مردم هم دست از قضاوتهای اشتباه بردارند.
۵- ایشان اشاره کردند که ما به دلیل محدودیتهای موجود برای کارکنان سازمان بورس ناچار به پرداخت مزایا و پولهای مفت بیکرانی هستیم. در این خصوص هم میتوان گفت که به هر آن کسی که معتقدید قسم، ما هم دوست نداریم شما در این سازمان شاغل باشید که محدودیتهایی برایتان ایجاد شود.
مثلا با این مدارک عالیه از دانشگاههای امام صادق و پیام نور، قرار بود شما چقدر درآمد داشته باشید که وام ۳ میلیارد تومانی تنها بخشی از محدودیتهای شما را جبران میکند؟
در ضمن، روز اولی که به شما پیشنهاد کار در سازمان بورس شد، حتی نمیدانستید که باید از محدودیتهای این سازمان با خبر باشید تا جلوی ثروت اندوزیتان در صنایع فوق پیشرفته کشور گرفته نشود؟
با توجه به اینکه قرار است مردم با سوت زنی از شما هدیه دریافت کنند، هدیه سوت وامهای دریافتی شما نصیب چه کسی میشود؟ سازمان بازرسی؟
پس ما که در این سال ها، بارها و بارها برای شما سوت بلبلی زدیم، اکنون مستحقق هدیه نیستیم؟ راستی چرا صورتهای مالی سال ۱۴۰۲ سازمان بورس را هنوز افشا نکرده اید؟ شاید ما هم توانستیم سوتهایی برایتان بزنیم.
نظر شما درباره اعطای وامهای کلان با نرخ بهره پایین چیست؟ آیا این اقدام نشاندهنده فساد سیستماتیک در سازمان بورس است یا خیر؟ نظرات و تحلیلهای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع:بورس نیوز