به گزارش نبض بازار،با روی کار آمدن مسعود پزشکیان به عنوان رئیسجمهور چهاردهم ایران چالشها و نزاعهای سیاسی بر سر تشکیل کابینه به اوج خود رسیده است. از یک سو، اصلاحطلبان با انتظارات بالا و تلاش برای سهمخواهی خواستار جایگاههای کلیدی در دولت جدید بودند، اما از سوی دیگر، پزشکیان با تاکید بر وفاق ملی، سعی در ایجاد دولتی فراتر از جناحبندیهای سیاسی داشت.
در این میان، استعفای ناگهانی محمد جواد ظریف رئیس شورای راهبری دولت چهاردهم، از سمت خود، آتش انتقادات را شعلهور کرد. این حرکت ظریف که ابتدا به نارضایتی از ترکیب کابینه نسبت داده شد، سوالات بسیاری را درباره اهداف و نیتهای پشت پرده مطرح کرده است. آیا این یک اعتراض واقعی بود یا تنها بخشی از یک بازی پیچیده سیاسی؟ آیا اصلاحطلبان از پزشکیان ناامید شدهاند؟ و مهمتر از همه، آینده سیاسی ایران در این میدان نبرد چگونه رقم خواهد خورد؟
به نقل از تسنیم،اسامی معرفی شده برای کابینه دولت چهاردهم طبیعتا موافقان و مخالفانی دارد. این انتقادات اما زمانی مشروعیت دارد که رنگ بوی خیرخواهی بدهد نه اینکه با تکیه به استدلالهایی مطرح شود که سستی آنها رویکردهای سهم خواهانه و خالصسازانه جناحی را نمایان کند.
انتشار اسامی وزرای پیشنهادی مسعود پزشکیان برای حضور در کابینه دولت چهاردهم، با برخی حواشی از سوی افراد مختلف در جناح اصلاح طلب همراه بود و تعدادی از آنها به چینش وزرای پیشنهادی حمله کردند.واضح و طبیعی است که اسامی معرفی شده برای کابینه جدید موافقان و مخالفانی داشته باشد اما این انتقادات زمانی دارای مشروعیت است که رنگ و بوی خیرخواهی بدهد نه اینکه با استدلالهایی مطرح شود که سستی آنها رویکردهای سهم خواهانه و خالص سازانه جناحی را نمایان کند.
بزرگترین و پربازخوردترین رفتار انتقادی در قبال کابینه پیشنهادی را محمدجواد ظریف، رئیس شورای راهبری دولت چهاردهم با استعفا از سمت معاونت راهبردی نشان داد؛ مسئولیتی که هنوز ۲ هفته نیز از تصدی آن نمیگذرد.
شب گذشته محمد جواد ظریف با انتشار متنی در صفحه شخصی خود در ایکس (توئیتر سابق) از سمت معاونت راهبردی رئیس جمهور استعفا کرد و گفت: «در پیشگاه مرم بزرگ ایران برای ناتوانی خود در پیگیری امور در دالانهای سیاست داخلی پوزش میخواهم.»
ظریف در تشریح چرایی این استعفا، نارضایتیاش از نتیجه کارش در شورای انتقال قدرت را بروز داده و مینویسد: «از اینکه نتوانستم به شکل شایستهای نظر کارشناسی کمیتهها و حضور بانوان، جوانان و اقوام را آنگونه که که وعده دادهبودم به نتیجه برسانم، شرمندهام... این اولین تجربه و پر از کاستی بود و بیگمان در آینده بهبود خواهد یافت. ولی در کنار مشکلات دیگر، برای بنده ادامه راه در دانشگاه را رقم زد.»
این متن که به وضوح از آن، نارضایتی از انتخابهای مسعود پزشکیان برداشت میشود، درحالی از جانب ظریف منتشر شده که او در ابتدای تشکیل شورای انتقال قدرت معتقد بود این شورا صرفاً شان مشورتی دارد و اعلام کرده بود که دست رئیس جمهور برای انتخاب کابینه باز است.
این توقع وجود دارد که محمدجواد ظریف اکنون نیز به آنچه تا پیش از این بیان میداشت پایبند مانده و از تصمیمات رئیس جمهور که مسئول تعیین کابینه است حمایت کند نه اینکه با اقداماتی که رنگ و بوی هیجانی دارد و استعفاهای چندباره او در زمان تصدی وزارت خارجه را تداعی میکند، پازل حمله کنندگان به دولت جدید را تکمیل کند.
پس از این اظهارت، برخی چهرههای توییتری این ادعا را مطرح کردند که مخالفت نهادهای نظارتی عامل استعفای ظریف بوده اما این ادعا با توییت دیگری که صبح روز دوشنبه توسط ظریف منتشر شد، کنار گذاشته شد.
محمد جواد ظریف پس از آنکه اعلام کرد هیچ نهاد نظارتی، مخالفتی با معاونتش نداشته بار دیگر علت استعفایش را اینگونه مورد تاکید قرار داد: «آنچه باعث گزارش دیشب شد، تردید در مفید بودنم در معاونت راهبردی بود و آن بهانه سیاسی، دلیل بازگشت به دانشگاه نبود و تنها مزید بر علت بود.»
نارضایتی محمد جواد ظریف از کابینه پزشکیان چه علت اصلی استعفایش باشد و چه آنطور که خودش میگوید مزید برعلت باشد، اکنون به نفع حمله کنندگان به دولت پزشکیان تمام شده و خلاف ادعای او مبنی بر خدمت به دولت است؛ ادعایی که بار دیگر در انتهای همین توییت آن را تکرار کرده و گفته است با تمام توان در خدمت پزشکیان خواهد بود.پزشکیان در جدال با حلقهی هایجک
شدت سهمخواهی از کابینه دولت تا پیش از ارائه فهرست به مجلس به قدری شدید بود که پزشکیان ناچار شد خود وارد میدان شده و در دیدار با اعضای ستادش نسبت به این موضوع معترض شود.
چهرههایی که با رویکردهای سهم خواهانه سعی در به انحراف کشاندن مسیر مسعود پزشکیان در انتخاب کابینه داشتند، اکنون با انتشار فهرست اسامی وزرای پیشنهادی، آن را باب میل خود ندیده و رئیس جمهور را آماج انتقادات خود قرار میدهند.
عباس عبدی قبل از اینکه فهرست رسمیت یافته باشد، نخستین انتقادات صریح به سمت کابینه دولت پزشکیان را داشت و مشاور عالی رئیسجمهور را اینگونه هدف قرار داد: «اگر علیآبادی برای نیرو معرفی شود به واسطه حمایت کامل مشاور عالی آقای رئیسجمهور است و مسئولیت وضعیت آینده برق را آقای مشاور پیشاپیش از طریق این حمایت پذیرفتهاند.»
عبدی درحالی به تندی به دولت پزشکیان حمله میکند که در ابتدای همین مطلب جملهای متناقض را به کار گرفته و مدعی میشود درباره انتخاب وزرا حساسیت زیادی ندارد.
وی که به دلیل باب میل نبودن انتخابهای رئیسجمهور به او حمله میکند، خود عضو دیگری در شورای راهبری انتقال قدرت بود؛ شورایی که از ابتدا با هدف کمک به رئیسجمهور به عنوان بازوی مشورتی تشکیل شد. حالا اما فردی که به اسم کمک در این شورا حاضر بوده نظرات رئیسجمهور را برنمیتابد.
محمود صادقی، نماینده رادیکال مجلس دهم نیز شعارهای انتخاباتی پزشکیان را اینگونه مورد تمسخر قرار میدهد: «قرار بود صدای بیصدایان باشید. خودتان هم بیصدا شدید؟»
جبهه اصلاحات ایران نیز در نامهاى خطاب به رئیسجمهور با بیان اینکه اخبار نگرانکنندهای از چینش هیأت دولت به گوش میرسد، در ظاهری دلسوزانه مینویسد: «در مرحله اول شکلگیری هیأت دولت اجازه ندهید، ویژه گزینیها و روندهای ناصواب موجب حذف شایستگان و ناامیدی مردم از انتخاب خود شود که حتی تا روز رأیگیری برای آمدن پاى صندوق و رأی دادن به شما تردید داشتند.»
درحالی که این جبهه سعی دارد در پشت عباراتی انتقادی «حذف شایستهگزینی و ناامیدی مردم» نیت سهمخواهانه خود را پنهان کند، سخنگوی این جبهه با معیارهای جناحی که برای معرفی اعضای کابینه ارائه میدهد، نیت سهم خواهانه پشت پرده را اینگونه به تصویر کشیده بود: «در آستانه معرفی کابینه دولت چهاردهم به مجلس، اخبار نگرانکنندهای درباره برخی اسامی بهگوش میرسد. برخی از آنها نه نسبتی با اصلاحات دارند و نه حتی به رویکرد اعتدالی نزدیک هستند. برخی دیگر هم اساسا به ضدیت با هر تغییر و اصلاحی شهره هستند.»
روز گذشته پروانه سلحشوری نیز پس از منتشر شدن فهرست اسامی اینگونه پزشکیان را مورد عتاب و خطاب قرار داد: «پزشکیان در اولین امتحان به جز در مواردی معدود، نمره مردودی گرفت. کابینهای که نه براساس شایستگی و تخصص و مشورت کارگروهها و شورای راهبری، بلکه با سهمخواهی و دخالت آشکار این و آن شکل گرفت.»
اگرچه باب انتقاد به دولت بسته نیست اما این توقع میرود که گروههای سیاسی برای قضاوت آن کمی زمان به دولت بدهند. اینکه اعضای شورای انتقالی قدرت، خود در صف اول منتقدان قرار بگیرند این تصویر را نمایان میکند که آنها به جای موفقیت دولت، موفقیت جناحی در کسب سهم حداکثری از کابینه را هدف قرار داده بودند و حال که این توقع برآورده نشده برای تخریب دولت به خط شدهاند.
این رویکرد که قبل از روی کار آمدن کابینه، تخریب آن آغاز شود رویکردی غیراخلاقی را نمایان میکند که از آن بوی خیرخواهی نمیتوان برداشت کرد.
یکی از گزارههایی که به نظر میرسد سهم خواهان را در مورد کسب حداکثر قدرت از دولت پزشکیان نگران کرده تاکید او بر وفاق ملی است.
پزشکیان در اولین جلسه هیات دولت تاکید کرده بود که باید فارغ از جاح بندیهای سیاسی، کابینهای تشکیل داد که جلوه وفاق ملی باشد. حال اما اصلاح طلبان در یک نبرد رسانهای هماهنگ، به نزاع با پزشکیان رفته و مدعیاند که ایجاد وفاق ملی به معنی تشکیل کابینه ائتلافی نیست. آنها البته توضیحی نمیدهند که تاکیدشان بر رویکردهای حزبی و جناحی در تشکیل کابینه چه نسبتی با وفاق ملی و شایسته سالاری دارد.
تاکید بر معیارهای سیاسی اثبات میکند بازتعریف مفهوم وفاق ملی از جانب اصلاح طلبان تندرو، صرفاً راهبردی برای افزایش غنیمت از نزاع با دولت چهاردهم است. چهرههای شاخص این طیف با این رویکرد نشان دادهاند که تنها زمانی از پزشکیان راضی خواهند شد که آنها به جای رئیس جمهور تعیین تکلیف کرده و بیشترین سهم را از کابینه ببرند.
فشارهای سیاسی و رسانه ای سهم خواهانه فضا را به قدری بر رئیس جمهور منتخب تنگ کرده است که فرزند او نیز به موضوع گیری در رابطه با این اقدامات پرداخت.
مهدی پزشکیان در مطلبی که در فضای مجازی منتشر کرده خطاب به سهم خواهان، به کنایه، بیتی معروف از اشعار حافظ را آورده است که: «ما ز یاران چشم یاری داشتیم/ خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم.» او در ادامه میگوید قرار است در فرصتی مناسب از سهمخواهیهای عدهای مطالبی بنویسد.
برای اینکه بفهمیم مخاطب کنایه فرزند پزشکیان چه کسانی هستند، باید به سر نخی که او در انتهای این مطلب چند خطی آورده است توجه کنیم: «حداقل ژست هوادار مردم بودن را نگیرید.»
این یک خط، رویکرد سیاسی غالب چهرههای اصلاح طلبی است که با شعار دفاع از حقوق مردم هرگونه انتصاب رئیس جمهور را که باب میلشان نبوده زیر سوال برده و زبان به نقد رئیس جمهور میگشایند.
نخستین بار آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات بود که با توییتی سعی در سلب مسئولیت از این جبهه در تعیین کابینه داشت و در روزهای ابتدایی تشکیل شورای انتقال قدرت، مدعی عدم دخالت در تعیین کابینه بود.
منصوری در مطلبی که در اینباره منتشر کرده بود، نوشت: «موضع ما در برابر دولت ایشان، حمایت، نظارت و پرسشگری و مبنای قضاوت ما، تحقق خواست مردم ایران است.»
این ادعا همان ابتدا توسط علیاصغر شفیعیان رد شد و این چهره رسانهای نزدیک به پزشکیان در مطلبی خبر داد که جبهه اصلاحات در همه کمیتههای شورای انتقال قدرت نماینده دارد.
بعدها نیز صوتی از آذر منصوری منتشر شد که به طور کامل با ادعای عدم دخالت در تعیین کابینه در تناقض بود.در صوت منتشرشده، او در پاسخ به یکی از اصلاحطلبان که خواهان قرار گیری برخی افراد در کابینه بود میگوید این دغدغهها عیناً به پزشکیان منتقل شده است.
برخی اصلاحطلبان که با حمایت از روحانی در پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری نقش ایفا کرده بودند پس از ریزش سرمایه اجتماعی این دولت، مرزبندی با آن را آغاز کردند و به نظر میرسد این رویکرد در قبال دولت چهاردهم خیلی زودتر آغاز شده است.
کسانی که در فرایندهای تعیین کابینه سهم حداکثری را داشتند، از کوچکترین اختلاف نظر برای بهانهجویی بهره برده و از همین ابتدای کار به دنبال مرزبندی با آن هستند.
هر دولتی طبیعتاً ضعفها و قوتهایی خواهد داشت و حامیان آن نیز در قبال مجموع این ضعفها و قوتها مسئولیت دارند. همانطور که نقاط قوت در کمپینهای تبلیغاتی مصادره میشود، توقع میرود در قبال نقاط ضعف نیز مسئولیت پذیری وجود داشته باشد.
برخی اصلاح طلبان اما با رویکردی منفعت طلبانه پس از ایفای نقش در کمپین تبلیغاتی پزشکیان و حضور پرشمار در ساختارهای تعیین کابینه اکنون تلاش دارند تا در جایگاه مدعی نشسته و برای ایفای نقش در انتخاباتهای آتی خود را آماده کنند.
اصلاحطلبان بویژه در چند هفته اخیر به نحوی وانمود میکنند که گوئی آقای پزشکیان حتی خلقت خود را هم مدیون وجود آنهاست و اگر آنان نبودند جناب پزشکیان هیچ موجودیتی در سیاست نداشت. سال ۸۱ فیلمی به نام «چشمان سیاه» با کارگردانی ایرج قادری ساخته شد که نقش اول زن در این فیلم به واسطهی استعدادی در شعر، مورد توجه حامیان مالی قرار گرفته بود؛ این حامیان، امّا در ادامه چنان میخواستند همهی موجودیت این خانم را تحت سلطه بگیرند، که این خانم با بازی ماه چهره خلیلی به آنان میگفت: خوب شد شما من را خلق نکردید!
این ماجرا درباره بازیهای این روزهای آقایانی مانند ظریف و دیگران در این جناح با پزشکیان هم صادق است؛ به نحوی با رئیسجمهور عمل میشود که گویی این رابطه کاملاً یکسویه است و کافی است که فقط اصلاحطلبان دست از حمایت بردارند و در آن صورت موجودیت دولت آقای پزشکیان سالبه به انتفاء موضوع خواهد بود!
این در حالی است که اگر آقای پزشکیان بابت حمایتهای انتخاباتی به اصلاحطلبان نیاز داشته باشد، اصلاحطلبان دو برابر به وجود افرادی مانند پزشکیان برای بازگشت حتی حداقلی به قدرت نیازمندند. اصلاحطلبانی که این روزها از چنین مواضع تبخترآمیزی با پزشکیان سخن میگویند، کافی است به این بیندیشند که اگر از پزشکیان حمایت نمیکردند، گزینه بعدی آنها که بود؟ امثال تاجزاده یا آذر منصوری یا حتی خود ظریف مستعد رفتن به پاستور بودند؟ چنین گمانههایی به دلایل مختلف محال است.
تحریم انتخابات هم نتیجهاش در برهههای قبل برای اصلاحطلبان مشخص شده بود. بنابراین اصلاح طلبان ناچار بودند و امروز هم ناچارند که از فرصت پزشکیان استفاده کنند؛ حتی اگر این فرصت را بسیار بسیار اندک ببینند. لذا آن طرفی که امروز باید در این رابطه دست به عصا حرکت کند، اصلاحطلبانند و نه پزشکیان! و آن طرفی که میتواند دست بالا را بگیرد و از موضع قدرت، منتی بر سر دیگری بنهد، پزشکیان است! احتمالا آقای ظریف بعد از عصبانیت اولیه، در تامل ثانویه خود همین موضوع را بهتر درک کرده و برای همین در پست امروز اینستاگرامی خود نسبت به پیام دیشب، دنده عقب گرفته است.