به گزارش نبض بازار، ۱۴ سال از واریز یارانه نقدی میگذرد، اکنون زمزمههای جدیدی از واریز یارانه ۵ میلیون تومانی به هر نفر به گوش میرسد که میتواند خطرات سهمگینی برای کشور داشته باشه.
به تازگی خبرگزاری «تسنیم» جدولی از پیوست بودجه امسال منتشر کرده و مدعی شده که رقم ۱۱۶ میلیارد یورو در این جدول تحت عنوان «یارانه پنهان انرژی» گنجانده شده است. این خبرگزاری در ادامه عنوان کرده که در صورت «آزاد شدن این رقم» و با نرخ تسعیر ارز ۴۰ هزار تومانی و با فرض ۸۵ میلیون نفر یارانهبگیر، میتوان به هر نفر ۵ میلیون تومان یارانه داد.
در نگاه اول، معادله سادهای است که در آستانه انتخابات، شاید کاندیداهای محترم را نیز اغوا کند که چنین وعدهای را به مردمی بدهند که زیر بار مشکلات اقتصادی و تورم مزمن چندین ساله کمر خم کردهاند و تشنه منابع مالی بادآورده هستند. این اتفاق پیش از این نیز رخ داده و اثرات آن هنوز هم باقی است. پس اجازه بدهید چنین «وعده احتمالی» را بررسی کنیم و ببینیم چقدر قابل اجراست و در صورت اجرا چه اثرات مخربی خواهد داشت؟
بخش بزرگی از دیدگاه منفی نسبت به چیزی به نام «یارانه پنهان» این است که چنین یارانهای فقط به ثروتمندان میرسد و گروههای کم درآمد نفعی از آن نمیبرند. چنین دیدگاهی معمولا توسط طیف گستردهای از اقتصاددانهایی ارایه میشود که خود را طرفدار «اقتصاد بازار» و یا چنانکه باب شده «اقتصاد آزاد» میخوانند و معتقدند که یارانه پنهان در حوزه انرژی باید بهطور کلی «قطع» شود تا یارانه به درستی توزیع شود. اما این استدلال چقدر درست است؟ برای پاسخ به این سوال باید با عدد و رقم صحبت کرد و نه با اظهارنظر و گفتارهای انشایی و صحبتهای تکراری. عدد و رقم درون خود واقعیتهایی را آشکار میکنند که هیچ گفتار و نوشتاری قادر به اثبات آنها نیست. آخرین تحلیلی که درباره یارانه پنهان انرژی در ایران انجام شده برمیگردد به سال ۹۸ و اندکی پس از ناآرامیهای ناشی از شوک قیمت بنزین که توسط مرکز پژوهشهای مجلس انجام شده و حقایق زیادی را در خود دارد. این گزارش که به شماره مسلسل ۱۶۶۵۲ در وبسایت مرکز پژوهشهای مجلس موجود است به صراحت از چند «ابهام» بزرگ درباره «یارانه پنهان» رونمایی میکند که در زیر پوست اقتصاد ایران سالهاست جریان داشته و دارد.
در گفتارهای موجود سهم بیشتر انتقادها به سمت این موضوع میرود که مصرف انرژی در ایران بالاست و بخش بزرگی از انرژی ارزان قیمت توسط مردم عادی به «هدر» میرود؛ بنابراین یک عدد بسیار بزرگ در طی سالهای مختلف برای یارانه پنهان انرژی عنوان میشود (در آخرین مورد ۱۱۶ میلیارد یورو) و طوری رفتار میشود که گویی تمام این یارانه به مردم پرداخت شده و اگر بتوان آنها را برداشت، میشود نفری ۵ میلیون تومان به همه پرداخت کرد! اما مطالعات نشان میدهد که از سال ۸۴ تا ۹۵ بیش از سه چهارم یارانه پنهان انرژی به بخش «غیرخانوار» تعلق پیدا کرده است. در واقع «انرژی ارزان» مهمترین روش حمایت دولتها از تولید در ایران بوده است.
به عبارت دیگر این مطالعه نشان میدهد که ۲۵ درصد خانواری که یارانه پنهان به آنها تعلق میگیرد اصلا ارتباطی با پول هنگفتی که در این راه هزینه میشود ندارند و کانون بحران یارانهها در ۷۵ درصد بخش تولیدی است که محصول نهایی عمده آنها نیز به صورت «خام فروشی» در بازار جهانی فروخته میشود. صنایع عمدتا رانتی و نیمه دولتی که در پناه یارانه پنهان انرژی فعالیت میکنند و اگر یک روز این یارانه به آنها نرسد، در پس بهرهوری پایین انرژی دوام زیادی نمیآورند. واکنش تولیدکنندگان به تغییر قیمت انرژی کاملا وابسته به امکان فنی، مالی و اقتصادی آنها بوده و در شرایط کنونی، افزایش قیمت انرژی برای تولیدکنندگان منجر به افزایش قیمت محصولات و در صورت نداشتن امکان افزایش قیمت، منجر به کاهش تولید خواهد شد.
بزرگ شدن یارانه پنهان با افزایش نرخ ارز اساسا چیزی جز تأثیر کاهش ارزش پول ملی نیست. به عبارت دیگر، بدون اینکه در زندگی واقعی مردم و میزان مصرف انرژی آنها تغییر خاصی رخ داده باشد، ناگهان یارانه پنهان چند برابر میشود.
بهطور مثال، اگر نرخ ارز ۴۲۰۰ تومان میماند، یارانهای که به مصرف داخلی نفت در سال ۹۷ تعلق گرفته ۴۱.۸ میلیارد دلار بود و در نرخ ارز ۱۱۰۰۰ تومانی بیش از ۴۹ میلیارد دلار شده است. در حوزه گاز اگر نرخ ارز در سال ۹۷ در عدد ۴۲۰۰ تومان باقی میماند یارانه گاز طبیعی ۱۳.۶ میلیارد دلار میشد و بعدها که در این سال نرخ دلار به ۱۱ هزار تومان رسیده، ارزش یارانه پنهان گاز طبیعی نیز به ۱۹ میلیارد دلار افزایش پیدا کرده است. پس آنچه به عنوان یارانه پنهان در اقتصاد ایران براساس نرخ ارز محاسبه میشود به گونهای است که میتوان با افزایش بیشتر نرخ ارز، رقم یارانه ضمنی را افزایش داد؛ بدون اینکه اتفاق خاصی در اقتصاد کشور صورت گرفته باشد. برای مثال، با نرخ ارز ۴۲۰۰ تومانی، یارانه پنهان در سال ۹۷ حدود ۵۵ میلیارد دلار و با نرخ از ۱۱۰۰۰ تومانی یارانه پنهان حدود ۶۸ میلیارد دلار است. به عبارت دیگر، با افزایش نرخ ارز بدون اینکه در زندگی واقعی مردم و میزان مصرف انرژی آنها تغییر خاصی رخ داده باشد، ناگهان یارانه پنهان چند برابر میشود. تا اینکه حالا و با شوک ارزی کنونی که نرخ دلار را در بودجه به ۴۰ هزار تومان افزایش داده، رقم ۱۱۳ میلیارد یورویی برای یارانه پنهان در نظر گرفته شده است. در حالی که این عدد چیزی جز یک «توهم بزرگ» نیست و عمده آن به دلیل شوک ارزی به وقوع پیوسته سالیان اخیر به وجود آمده است.
استدلال عمده طرفداران حذف یارانه انرژی این است که مالکان خودروی شخصی سهم بیشتری از یارانه مثلا بنزین میگیرند؛ بنابراین این یارانه باید «حذف» شود و پول آن به صورت «نقدی» بین همه دهکهای درآمدی تقسیم شود.
محاسبات مرکز پژوهشها نشان میدهد با وجودی که در سال ۹۶ سهم دهک اول از یارانه انرژی ۵.۰۶ درصد بوده و از سایر دهکها کمتر است، نسبت یارانه انرژی به هزینه کل خانوار در این دهک، با ۱۵ درصد بیشترین مقدار را به خود اختصاص میدهد، به آن معنی که معیشت دهک اول به نسبت سایر دهکها به مراتب به یارانه انرژی بیشتر وابسته بوده است و در صورت افزایش قیمتها بیش از سایر دهکها متأثر خواهد شد. در سوی مخالف، بدیهی است که دهک دهم بیشترین بهرهمندی را از یارانه انرژی دارد، اما نسبت آن به سایر هزینههای این دهک تنها ۵ درصد است، یعنی اختصاص یارانه انرژی به دهک دهم نسبتا تأثیر اندکی در زندگی افراد این دهک خواهد داشت. به همین ترتیب نسبت یارانه به هزینه زندگی دهک نهم و هشتم به ترتیب ۸ درصد و ۹ درصد است.
به عبارت دیگر، دهک کم درآمد که مصرف بالاتری در حوزه بنزین دارد؛ سهم بیشتری هم از یارانه بنزین میگیرد. همین الان بخش بزرگی از دهکهای درآمدی متوسط نیز به سمت شغل کاذبی به نام «کار در تاکسی اینترنتی» سوق داده شدهاند و به دلیل بالا رفتن هزینهها، نوعی «شغل دوم» پیدا کردهاند. نکته بعد اینکه بخشی از مصرف بالای بنزین در کشور (بدون در نظر گرفتن وضعیت ترافیکی که منجر به افزایش مصرف سوخت میشود) حاصل تکنولوژی خودروسازهای داخلی است که نسبت به اغلب خودروهای خارجی، مصرف بالاتری دارند. بهطور مثال، خودروی دنا ۷.۷۵ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر مصرف سوخت دارد. یا خودروی تیبا نزدیک به ۷ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر مصرف بنزین دارد. این عدد برای پژو پارس ۸.۱۵ لیتر و برای پژو ۴۰۵ در هر ۱۰۰ کیلومتر ۹ لیتر است. سوال این است که چرا هزینه نبود تکنولوژی روز دنیا و افزایش مصرف در خودروهای بیکیفیت داخلی را مردم میپردازند و چرا هیچگاه در محاسبات موجود به این متغیر اشارهای نمیشود؟
مردم ایران حدود دو دهه پیش به سیاستمدارانی رای دادند که در نگاه علم سیاست به پوپولیسم و رفتارهای تودهگرایانه مشهور بودند. نتیجه چنین اتفاقی، در سالهای پایانی دهه ۸۰ با حذف برخی از یارانهها و نقدی شدن آن دیده شد که به مرور زمان، قدرت خرید همان یارانه نقدی نیز به پایینترین سطح خود رسید. حال به نظر میرسد که بار دیگر زمینهچینی برای وعده افزایش یارانه نقدی آن هم به عدد عجیب و غریب ۵ میلیون تومانی آغاز شده که بدون تردید، ضربات مهلکی بر اقتصاد کنونی ایران وارد خواهد کرد که با تورم نزدیک به ۴۰ درصدی دست و پنجه نرم میکند. سید مرتضی افقه، اقتصاددان و استاد دانشگاه در این باره بر این باور است که این مساله اصلا امکانپذیر نیست و چنین منبع درآمدی برای این منظور اصلا در اختیار دولت قرار ندارد، ضمن آنکه به نظر میرسد اینچنین وعدههایی به مثابه ترفندی خواهد بود که به دنبال افزایش قیمت حاملهای انرژی و شوک دوباره تورمی داده خواهد شد.
این اقتصاددان در ادامه گفت: البته از آغاز به کار دولت آقای رییسی مساله افزایش قیمت بنزین مطرح بود و اصرار هم بر این بود که نرخ بنزین افزایش پیدا کند، اما به دلیل تجربه سال ۹۸ و افزایش تنشها در آن زمان دولت سیزدهم چندان تمایلی به این موضوع نداشت. این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: حتی اگر پنج میلیون تومان هم یارانه به مردم بدهند اثر روانی منفی هم خواهد گذاشت و باید گفت این اثر روانی منفی بسیار بیشتر از اثر مثبت پرداخت پنج میلیون تومان یارانه به مردم است و به نظر میرسد این مدل از وعدهها در نهایت با مشکل مواجه شد.
افقه ادامه داد: تجربه ۱۳ دوره قبلی ریاستجمهوری نشان داده که وعدههای انجام نشده بسیاری از سوی روسای جمهور قبلی باقی مانده است که یا قابل انجام دادن نبوده و به دست فراموشی سپرده شده و یا فکر میکند مردم آن وعدهها را فراموش کردهاند.
این اقتصاددان افزود: در حال حاضر مخاطبین انتخاباتی دو گروه هستند، یک گروه که همیشه به صورت اعتقادی رای میدادند که باز هم شرکت میکنند و مشکلی برای رای دادن ندارند و برای جذب و جلب این عده در انتخابات نیازی به این وعدهها نیست مگر آنکه در رقابتهای درون گروهی بین خودشان باشند.
او افزود: البته درون اصولگراها هم تقسیمبندیها تابع افراد مرجعی است که در زیرگروه اصولگرایی قرار دارند، اما یکسری از جوانان هم هستند که در حال حاضر به دلیل شرایط موجود اجتماعی و فرهنگی قهر کردهاند و به وعدههای این کاندیداها هم میخندند و اگر میخواهند برای حضور این جوانان اقدامی بکنند باید بر روی مسائل اجتماعی و فرهنگی کار کنند تا مسائل اقتصادی.