به گزارش نبض بازار، جنگ روسیه و اوکراین یک جنگ فرسایشی است. در جنگ فرسایشی هیچ کشوری پیروز نخواهد شد. الان از این جنگ چند ماه گذشته و در این مدت اقتصاد اوکراین ۴۵ درصد کوچکتر شده است. از طرف دیگر، هیچ کدام از کشورهای جهان همچون چین پشت روسیه قرار نگرفتند و تنها کاری که انجام دادند این بود که از یک طرف این جنگ را محکوم کردند و از طرفی دیگر سیاست آمریکا در گسترش ناتو را دلیل این بحران دانستند.
روسیه بزرگترین تولیدکننده نفت جهان و چین بزرگترین واردکننده نفت جهان است، اما مشاهده میشود که روسیه چیزی حدود سه میلیون بشکه صادرات نفت خود را از دست داده و ارتباط اقتصادی و تجاری روسیه و چین در این خصوص به صورت محسوسی کم شده است.
چهارم فوریه سالجاری میلادی، یعنی سههفته قبل از حمله نیروهای روسیه به اوکراین، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، در پکن با رئیسجمهور چین دیدار کرد. در بیانیه مشترکی که از سوی دو رهبر منتشر شد، اعلام شده بود که دوستی دو کشور «بیحد و مرز» است.
اکنون هفتماه از آن زمان میگذرد و احتمالا رئیسجمهور چین از آن توصیف درباره روابط کشورش با روسیه پشیمان است. پوتین در جلسهای که در حاشیه نشست اعضای سازمان همکاری شانگهای در سمرقند ازبکستان برگزار شد، قول داد که پرسشها و نگرانیهای چین درباره جنگ اوکراین را رفع کند. پوتین و شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، به شکل آشکار درباره آن نگرانیها اظهارنظر نکرده اند؛ اما تخمین آن نگرانیها کار دشواری نیست. واقعیت این است که جنگ اوکراین، روسیه را ضعیف کرده، منطقه اوراسیا را به بی ثباتی کشانده و ائتلاف غربی را تقویت کرده است و هیچیک از این تحولات از دید چین، مثبت نیستند.
بیانیه چهارم فوریه سالجاری بهروشنی نشان داد که بنیان دوستی روسیه و چین، خصومت مشترک با رهبری آمریکا بر جهان است. پیروزی سریع روسیه در جنگ اوکراین که چندماه پس از خروج جنجالبرانگیز نیروهای آمریکایی از افغانستان رخ میداد، میتوانست ضربهای جدید به پرستیژ و قدرت آمریکا در جهان باشد. آن ضربه میتوانست به نفع چین تمام شود و حتی زمینه را برای حمله چین به تایوان فراهم کند؛ اما آنچه در عمل اتفاق افتاده، این است که جنگ روسیه با اوکراین فرسایشی شده و احتمال شکست روسیه افزایش یافته است. این بهنوعی ضربه استراتژیک جدی به چین محسوب میشود.
چینیها میگویند جنگ روسیه و اوکراین در بدترین زمان اتفاق افتاده است، اما در شرایط فعلی از این فرصت استفاده میکنند از جمله برنامه بازسازی اوکراین که قرار شده به چین واگذار شود.
بهزاد شاهنده استاد دانشگاه تهران معتقد است که موضع چین در این جنگ مشخص است؛ از یک طرف ادعا میکند که مخالف این جنگ است و از طرفی دیگر علت آن را گسترش ناتو میدانند. همچنین چینیها در این جنگ فاصله خود را حفظ کردهاند و به دلیل اینکه نفت ارزان از روسیه میخرند در پی آن هستند تا روابط خود را حفظ کنند.
چین علاقهای ندارد به ائتلاف به نفع روسیه وارد شود و همچنین به چشمانداز جنگ روسیه و اوکراین اشاره میکند و میگوید که اوکراین شریک تجاری چین بوده و روابطی در این زمینه داشتهاند و این دو کشور برنامههای بلندمدت دارند. یکی از برنامههای بعد از جنگ بازسازی اوکراین است که قرار شده به چین واگذار شود.
شاهنده میگوید: چین علاقهای ندارد که به ائتلاف به نفع روسیه وارد شود، زیرا روابط تنیده و نزدیکی با اروپا و آمریکا دارد. اعتقاد چینیها بر این است که تا ۳۰ یا ۳۵ سال آینده باید با آمریکا کار کنند و چین این وضعیت را با روسیه ندارد. البته چینیها که میگفتند در بدترین زمان این جنگ اتفاق افتاده، اما در شرایط فعلی از این فرصت استفاده میکنند و نفت ارزان میخرند و خود را از جنگ دور نگه داشتهاند تا ببینند پایان جنگ چه خواهد شد.
آمریکا جنگ روسیه و اوکراین را شعلهور کرد
حسین نوروزی عضو هیات علمی گروه روابط بینالملل دانشگاه تهران معتقد است جنگ روسیه و اوکراین بسیار غافلگیرکننده بود. این اتفاق ارتباط نزدیکی با سیاستهای آمریکا دارد که طی سه دهه گذشته میخواست با نظم خاص خودش و از موضع بالا جهان را مدیریت کند و همه کشورها مطیع باشند. آمریکا در همین خصوص در منطقه و جهان کارهایی انجام داده که جمع آن کارنامه ۳۰ ساله ضعیفی بوده است و همین امر هم نقش مهمی در شروع بحران اوکراین داشت و این کار را هم خیلی حساب شده به روسیه نسبت داد. پس تحلیل چنین بحرانی در ارتباط با روسیه و چین بدون نام بردن و توجه کرده به آمریکا معنایی ندارد. پس آمریکا چنین کاری انجام داد و به شدت در حال سوءاستفاده از آن است.
مناسبات روسیه و چین در بحران اوکراین وارد فضای جدیدی شده و هر دو کشور به خوبی از این فضای جدید در حال استفادهاند. روابط روسیه و چین به سمت اتحاد کشیده شده است، وضعیت واقعی روابط روسیه و چین را در یک نگاه کلان و سیستمی مورد تحلیل قرار میدهد: این روابط در ارتباط با نقش آمریکا در بحران اوکراین معنادار میشود و این روابط از وضعیت عادی و همکار به تشریک مساعی رسیده است و این تحول و تکامل در روابط روسیه و چین در یکصد سال اخیر بینظیر بوده است. به همین دلیل این دو کشور از شرایطی که احساس میکنند رقیبی همچون آمریکا میخواهد به هر صورت آنها را از میدان به در کند، آگاه هستند و به شکلهای مختلف آن را بیان میکنند؛ بنابراین این همکاری روسیه و چین با انس و علاقه و دیداری که سران این کشورها با هم داشتهاند در حال پیگری است که مبادلات تجاری، اقتصادی و مناسبات نظامی به روشهای مختلف نتیجه این نوع همکاری بوده است.
استاد دانشگاه تهران معتقد است: مناسبات روسیه و چین در بحران اوکراین وارد فضای جدیدی شده و هر دو کشور به خوبی از این فضای جدید در حال استفاده کردن هستند و این دو کشور در عین رقابت با یکدیگر همسایه هستند و دوستی بین آنها پایدار است که این وضعیت به سمت اتحاد کشیده میشود.
یکی از تحلیلگران موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک میگوید: «چین برای ناخشنود بودن از تحولات اخیر دلایل زیادی دارد.» آشکارترین دلیل این است که روسیه، مهمترین شریک بینالمللی چین است. دو کشور به طور رسمی عضو یک پیمان نیستند؛ اما در مجامع جهانی از هم پشتیبانی و مانورهای نظامی مشترک برگزار میکنند. شی جین پینگ، پس از رسیدن به مقام ریاستجمهوری چین، در نخستین سفر خارجی خود به روسیه سفر کرد. او پوتین را بهترین دوست خود توصیف کرده است؛ اما اکنون به نظر میرسد دوستی چین با روسیه به دردسر تبدیل شده، نه دارایی ارزشمند.
نکته مهم دیگر این است که جنگ اوکراین غیر از ضعیف کردن مهمترین شریک بینالمللی چین، سبب احیای ائتلافهای غربی شده است. بار دیگر رهبری آمریکا در جهان کاملا مستحکم و موثر به نظر میرسد، سلاحهای آمریکایی در حال تغییر دادن سرنوشت جنگ اوکراین است و تعداد بیشتری از کشورها در صف پیوستن به ناتو هستند. رسانههای چین علاقهمند هستند که غرب را در حال افول توصیف کنند؛ اما ناگهان ائتلاف غرب بسیار قدرتمند و موثر به نمایش درآمده است. چین میتواند به اینکه «جنوب جهانی» موضعگیری خاصی درباره جنگ اوکراین نداشته و حتی به طور ضمنی از روسیه حمایت کرده است، دلخوش باشد. این موضعگیری از آن جهت مهم است که تلاش برای جذب کشورهای آفریقایی، آسیایی و آمریکای لاتین، بخش مهمی از رقابت چین با آمریکاست؛ اما واقعیت این است که طرز فکر جنوب جهانی در حال تغییر است. در نشست سمرقند، نخستوزیر چین آشکارا گفت: «دوران حاضر، دوران جنگ نیست.» رئیسجمهور روسیه هم مجبور شد وعده دهد که حداکثر تلاش خود را خواهد کرد تا جنگ را زودتر به پایان برساند.
از سوی دیگر، در مجمع عمومی سازمان ملل، هند به همراه ۱۰۰کشور دیگر خواستار آن شدند که به رئیسجمهور اوکراین اجازه داده شود سخنرانی مجازی داشته باشد. تنها ششکشور با روسیه همراهی کردند و خواستار آن شدند که به زلنسکی اجازه چنین سخنرانی داده نشود. نکته بسیار مهم دیگر این است که در داخل و خارج از چین، رئیسجمهور این کشور مایل است تاکید کند که خواستار ثبات است؛ اما جنگ اوکراین سبب بیثباتی در منطقه اوراسیا شده است. اخیرا جمهوریآذربایجان به ارمنستان حمله کرده و مشخص نیست این جنگ که فعلا با آتش بس پایان یافته، چه وقت بار دیگر از سر گرفته خواهد شد و چه اثراتی بر منطقه و جهان خواهد داشت. از سوی دیگر، بین قرقیزستان و تاجیکستان درگیری رخ داده است. این تحولات برای چین نگرانکننده و دردسرآفرین هستند.
روسیه ضعیفشده و دردسرساز، شریکی کمتر مفید برای چین خواهد بود. موضوع دیگر این است که هنوز نتیجه جنگ اوکراین مشخص نیست. بدترین کابوس برای چین، سرنگونشدن پوتین و جایگزینشدن او با رهبر طرفدار غرب است. این اتفاق غیرمحتمل است؛ اما غیرممکن نیست. البته ضعف روسیه تا اندازهای به نفع چین است. مسکو اکنون از لحاظ اقتصادی به شکل روزافزون به چین وابسته شده و مجبور است طبق خواستههای پکن، معاملات تجاری انجام دهد. برخی تحلیلگران غربی میگویند، جنگ اوکراین میتواند روسیه را برای همیشه به چین وابسته کند. روسیه و چین نوعی ائتلاف غیررسمی تشکیل دادهاند؛ زیرا جهان بینی آنها نقاط مشترک زیادی دارد.
آنها مشکلی به نام آمریکا دارند که در حال حل کردن آن هستند. با توجه به اینکه اکنون پوتین در موضع ضعف قرار گرفته است، رئیسجمهور چین باید از اینکه او را بهترین دوست خود توصیف کرده و دوستی دو کشور را بیحد و مرز دانسته است، متاسف باشد.