تاثیر تورم بر اقتصاد کلان چیست؟

به گزارش نبض بازار، تعریف پول در نگاه اول امری ساده به نظر می‌آید، اما بررسی دقیق‌تر نشان می‌دهد که نمی‌توان به راحتی تعریف جامع و مانع از پدیده پول ارائه کرد شاید به همین دلیل است که پژوهشگران تعریف‌های متفاوتی از پول ارائه کردند علت تفاوت‌های موجود در تعریف پول آن است که گروهی از اندیشمندان ویژگی ها، کارکرد‌ها و آثار و پیامد‌های حقوقی پول را مدنظر قرار داد و پول را بر آن اساس که تعریف کرده اند که در این دیدگاه پول آن چیزی که توسط عرف و قانون مورد پذیرش واقع می‌شود.

تورم یا به عبارت دیگر افزایش مداوم سطح عمومی قیمت‌ها و کاهش مستمر قدرت خرید پول، چه ناشی از افزایش تقاضا باشد و چه ناشی از افزایش هزینه‌های تولید، همواره به عنوان یکی از حادترین مشکلات اقتصادی جوامع ـ و به ویژه کشور ما ـ مطرح بوده است. نرخ تورم بالا اثرات نامطلوبی بر فرآیند رشد و توسعه اقتصادی دارد.

یکی از عوامل بوجود آورنده تورم ناشی از هزینه، افزایش قیمت کالا‌های اولیه و واسطه‌ای وارداتی است. سیاست کاهش ارزش خارجی پول که به منظور بهبود بخشیدن به تراز تجاری کشور‌ها اتخاذ می‌گردد، ممکن است از طریق افزایش قیمت کالا‌های وارداتی منجر به افزایش تورم گردد.

تورم بالا همواره یکی از ویژگی‌های اقتصاد ایران در چنـد دهـه اخیـر بـوده اسـت بـه گونه‌ای که به پدیده‌ای مزمن تبدیل شده است. این پدیده اقتصادی بـه عنـوان یکـی از مهمترین متغیر‌های اقتصاد کلان محسوب می‌شود کـه عـلاوه بـر آثـار مثبـت یـا منفـی اقتصادی، پیامد‌های اجتماعی را نیز به همراه دارد و حتی در موفقیت یا سقوط دولت‌ها در نظام‌های دموکراتیک تاثیرگذار است تا آنجا که مردم براساس عملکرد دولت‌ها در رویارویی با مساله‌ی تورم در مورد ادامه فعالیت سیاستمداران حاضر در مسند قدرت، قضاوت و تصمیم گیری می‌کنند.

اهمیت این موضوع تا آنجااست که سیاستگذاران، تورم را به عنوان یک عامل بی ثبات کننده اقتصاد کلان نیز لحاظ می‌کننـد و بـا هـدف کنترل آن سیاستگذاری را شکل می‌دهند. ارتباط پیش بینی متغیر‌های اقتصادی با عملکرد سیاست‌های پـولی و مـالی کشـور‌ها اهمیت پیش بینی را افزون‌تر کرده است.

در حال حاضر، اکثـر دولـت هـا و بانـک هـای مرکزی، سیاست‌های مالی و پولی خود را نه فقط بر مبنای وضع موجود، بلکه بر مبنای پیش بینی‌های کوتاه و بلندمدت از متغیر‌های کلیدی اقتصادی تدوین کرده و بـه مـورد اجرا میگذارند. بدیهی است که میزان صحت پـیش بینـی ایـن متغیرهـا، صـرفنظـر از درستی سیاست‌های مـالی و پـولی و تناسـب آنهـا بـا شـرایط موجـود از جملـه رمـوز موفقیت این سیاست هـا مـی توانـد بـه شـمار آیـد.

پیش بینی تورم و بررسی تعیین کننده هـای آن نیـز یکـی از اقـدامات اساسـی و مهـم در حوزه سیاستگذاری است که در جهت تدوین و به کارگیری سیاست‌های مناسـب در راستای کنترل تورم در دامنه اهداف موردنظر به کار می‌رود.

حرکات بلندمدت همزمان با این رشد حجم پول و تورم در طیف وسیعی از کشور‌ها در دوره‌های مختلف زمانی به اثبات رسیده است به طوری که می‌توان به مطالعات بیشتر اقتصاددانان اشاره کرد که معتقدند؛ نقدینگی از جمله عوامل محرک که تقاضای کل در اقتصاد است که تورم همراه دارد افزایش خالص دارایی‌های خارجی بانک مرکزی علت اصلی رشد پایه پولی را به توان نقدینگی بوده است در اقتصاد ایران همسایه مشهودی میان تغییرات نقدینگی و تغییرات سطح قیمت‌ها وجود دارد البته این مسئله به معنای آن نیست که رشد نقدینگی مساوی با رشد قیمت‌ها است بلکه رشد نقدینگی می‌تواند به معنای رشد تولید باشد تنها و تنها قابل هدف گذاری باشد به عبارت دیگر رشد نقدینگی در حد متناسب با ظرفیت‌های اقتصادی نه تنها اثرات تورمی در بر ندارد بلکه می‌تواند زمینه‌ساز تحرک بیشتر از فعالیت‌های اقتصادی باشد.

بر اساس نظریه پولی تورم تورم در بلند مدت یک پدیده پولی استان مفهوم که رشد مستمر عرضه پول منجر به تورم می‌شود همچنین نرخ بالای تورم می‌تواند مدت طولانی بدون رشد پول ادامه یابد بر اساس نظریه پولی تورم تنها راه مهار تورم محدود کردن افزایش عرض پول است در واقع بر اساس نظریه پولی طبقه افزایش حجم اسمی و پول تنها منجر به تورم شده و تاثیری بر متغیر‌های حقیقی همچون تولید ندارد علاوه بر این حجم پول متغیری برونزا و تحت کنترل است از این رو سیاستگذاری پولی باید بر اساس قاعده باشد.

احمد یزدان‌پناه، استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا (س) اقتصادان در یادداشتی به تشریح وظایف چهارگانه پول و اثرات تورم بر آن پرداخته و به این پرسش پاسخ می‌دهد که چرا «پول» در انجام وظایف چهارگانه خود «درمانده» می‌شود؟

برای مردمی که با به‌کارگیری پول، تورم را با نرخ بالا هر لحظه لمس می‌کنند تعریف تورم فایده چندانی ندارد، ولی برای شروع بحث باید بدان اکتفا کرد که تورم تداوم افزایش سطح عمومی قیمت‌هاست. تورم را به وسیله تغییرات برخی شاخص‌های متناسب قیمت‌ها که عموماً همان «شاخص قیمت مصرف کننده» (CPI) است، اندازه گیری می‌کنند.

منظور از سطح عمومی قیمت‌ها میانگینی از تمامی قیمت‌های اقتصاد است (البته در سبدی منتخب به نمایندگی از آنها) که تغییرات آن منعکس کننده هزینه زندگی مردم است. (چگونگی انتخاب سبد مهم است، در سال‌های نه چندان دور متولی محاسبه نرخ تورم برای مثال نردبان چوبی را در قسمت کالایی و حمام عمومی را در قسمت خدمات در سبد می‌گنجاند. اصلاً لازم نیست ده‌ها واحد آمار گذرانده باشید آیا با زندگی امروز این‌ها اریب و انحراف در کاهش نرخ تورم ایجاد نمی‌کنند!)

تورم هزینه‌های فردی و جمعی دهشت باری تحمیل می‌کند که از مهمترین آن‌ها درمانده ساختن پول یک کشور در انجام وظایف و رسالت‌های خود است. تورم بر وظایف چهارگانه پول یعنی واسطه مبادله بودن آن، وسیله ذخیره ارزش، واحد شمارش بودن آن و استاندارد و معیاری برای پرداخت‌های با تأخیر و آتی یا معوق تأثیر‌های معنی دار و مهمی دارد.


پول به عنوان واسطه مبادله بهر چیزی که به طور وسیع مقبولیت عام در مبادله کالا‌ها و خدمات در جامعه پیدا کند، اطلاق می‌شود. (یادتان هست «چسب زخم» کبریت و «بلیت اتوبوس» قائم مقام پول خرد شده بودند).

حضور و وجود پول به‌عنوان واسطه مبادله امکان انجام معاملات و داد و ستد‌ها را فراهم می‌آورد بدون آنکه نیاز به انطباق خواسته‌های دو طرف باشد. در سال‌های ۲-۱۳۵۱ در مدرسه عالی بازرگانی استاد بزرگوار و با سواد ما، مشکوه، در درس «پول» مثال میزد پول که آمد دیگر نباید شاعر، شعر خود را به کسی عرضه کند که او هم حتما انگور دارد که مورد نیاز شاعر است، به علاوه آنکس که شعر دوست است ممکن است انگور نداشته باشد و آنکه انگور دارد با شعر ممکن است نتواند رابطه برقرار کند. بهرحال پول "انطابق خواسته"‌های ما را بعهده می‌گیرد. شعر را عرضه کن پول آن را بدون اجبار هر چه می‌خواهی که برایت مطلوبیت (رضایت خاطر) دارد و قیمت عادله دارد خریداری کن؛ بنابراین، واسطه مبادله بودن پول تسهیل‌گر فعالیت‌های اقتصادی جامعه است و تا زمانی که راننده تاکسی ۱۰ هزار تومانی شما را می‌پذیرد و آن را به فروشنده بنزین می‌دهد و او نیز به دیگری و همگان به عنوان وسیله پرداخت آن را می‌پذیرند و قبول می‌کنند، این امر حکایت از آن دارد که تورم بر این وظیفه پول (وسیله مبادله) اثر نداشته و یا هنوز اثرش معنی دار نیست. ولی وقتی تورم از حالت خزنده خود در می‌آید و دونده می‌شود و سپس افسار گسیخته و چهار نعل می‌تازد.

اینجاست که اصل قضیه یعنی اعتماد به پول از دست می‌رود و همه به دنبال آنند که یا کالا به کالا و تهاتر کنند یا برای گردش چرخ زندگی و روان سازی آن بدنبال وسیله‌ای بگردند (جانشینی پولی و دلاری شدن اقتصاد از مصادیق بارز این شرایط است.)

هزینه نگهداری پول یا هزینه فرصت

در شرایط تورم می‌شود از تبدیل پول استفاده کرد و از کاهش ارزش آن جلوگیری کرد، یکی از واقعیت‌ها در رابطه با پول آن است که نگهداری این کار را نیز همانند نگهداری سایر کالا‌های اقتصادی دارای هزینه فرصت است منظور از هزینه فرصت پول آن است که اگر به جای پول سایر دارایی‌ها صنایع دارویی و دارایی بازه خریداری شود آن‌ها می‌تواند آنگاه می‌تواند نگهداری آن‌ها بازه‌ای کسب کرد در حالی که با نگه داشتن پول در عمل این بازه‌ی از دست خواهد رفت در واقع فردی که پول را به صورت نقد نگه می‌دارد و سایر فرصت‌های احتمالی و دارای بازده صرفنظر می‌کند به عنوان مثال به جای نگهداری پول به صورت نقد می‌توان سهام اوراق بهادار اسلامی و مسکن در شرایط تورمی و ... خریداری کند لذا هزینه فرصت داری پول معادله بازه خرید سهام کلاغ بهادار یا سایر دارایی‌های سرمایه‌ای است مفهوم هزینه فرصت نگهداری پولی که از واقعیتی است که باید در شناخت ماهیت و کارکرد‌های پول با آن توجه شود.

وظیفه دیگر پول "ذخیره ارزش" (Store of value) است. پول به مثابه یکی از اشکال دارایی، اگر قیمت آن دارایی ثابت باشد، پول به عنوان ذخیره ارزش جذابیت ندارد چرا که درآمدی از آن عاید نمی‌شود و زایشی ندارد، ولی اگر قیمت‌های دارایی متغیر باشند، این ارزش را دارد که بخشی از کل دارایی‌هایمان را به شکل پول نگه داریم، به مثابه محافظی برای مقابله با ریسک. این یکی از مواردی است که تورم به طور آَشکار بیشترین اثرگذاری‌ها را دارد. تورم ارزش پول را به نابودی می‌کشاند پس چه توقع داریم آن پول بتواند ارزش چیز دیگری را نگهداری و حفظ و حراست کند! چیزی که امروز قیمت و هزینه معینی دارد فردا قیمت آن بالا رفته است.

این امر برای هر چیزی از معامله و داد و ستد‌هایی که با زمان همراه است گرفته تا آن‌هایی که پرداخت آن‌ها در آینده نیازمند مبلغی پول است، اثر گذاری دارد (نرخ‌های بهره).

یکی دیگر از نقش‌ها و وظایف پول «واحد شمارش» (Unit of account) و وسیله سنجش ارزش بودن آن است که قرارداد‌ها با آن بیان و اظهار می‌شوند و درآمد افراد و یا سود شرکت‌ها با آن اندازه‌گیری می‌شود. از کجا بدانیم من و شما زیر خط فقر هستیم؟ اینجاست که پول به میان معرکه می‌آید.

در اقتصاد و کشوری که تورم بالا و نوسانی حاکم است، این پدیده نامبارک و نامطلوب بر سر راه انجام وظیفه پول، به عنوان «واحد شمارش» مانع و رادع جدی می‌شود، که به باور بسیاری از اقتصاددانان پولی این امر برای حل تقابل بین کارا بودن و عدالت محوری اهداف اقتصاد یعنی «کارایی و عادلانه» و هدایت و اداره اقتصاد جامعه مضر است. تورم به دو روش و از دو طریق بر این وظیفه پول اثرگذاری دارد: قیمت‌های گوناگون در طول تورم به میزان مختلف تغییر می‌کنند و این امر مقایسه آن‌ها را مشکل می‌سازد، از طرف دیگر، بی ثباتی قیمت‌ها داشتتن اطلاعات کامل مردم را برای مقایسه‌ها با مشکل جدی روبرو می‌کند.

همچنین تورم بر وظیفه مهم دیگر پول، یعنی «استاندارد و معیاری برای پرداخت‌های آتی و معوق» اثرگذاری دارد. این وظیفه پول بدان معنی است که شما طبق یک پیمان یا قرارداد یا توافقنامه بازپرداخت یک بدهی را به‌طور مشخص (یا تلویحی) همراه به استفاده از یک واحد پولی خاص می‌کنید. این وظیفه با وظایف دیگر پول، یعنی وسیله مبادلات آنی (که مثلاً با دلتنگی یک چهارم درآمد روزانه خود را می‌دهید و یک پنیر معمولی (بفرض ۴۵ هزار تومان ۴۰۰ گرمی می‌گیرید) و وظیفه دیگر آن یعنی «ذخیره ارزش» متفاوت است، این وظیفه پول وسیله و واسطه پرداخت‌های آتی و آینده مردم (اقساط) را بر پا و برقرار می‌کند. پرداخت‌های معوق و آتی بخشی به قیمت‌ها و وظیفه «واحد شمارش» بودن پول بستگی دارد و بخشی هم به اینکه پول در انجام وظیفه ذخیره ارزش بودن خود با درماندگی مواجه شده یا سربلند است. این بدان معنی است که پرداخت‌های قسطی و آتی مردم وابسته به «نرخ‌های بهره» و «تورم» است.

برای مثال، اگر اول تابستان، که نیاز به یخچال بیشتر از پیش خودنمایی می‌کند و به قول اقتصاد خوانده‌ها مطلوبیت آن بالا می‌رود، یخچال خانه بسوزد و امیدی به تعمیر چند باره آن نباشد و شما مجبور شوید به فرض ۱۰ میلیون تومان صرف خرید یک دستگاه از آن کنید، البته پرداخت بصورت آتی و معوق (Deferred payments). فروشنده می‌گوید ما فقط ۲ درصد روی این جنس کشیدیم، منظور او ماهانه است! به هرحال با بهره ۲۴ درصدی سالانه مزبور پرداخت معوق شما ۱۲.۴۰۰.۰۰۰ تومان می‌شود.

این ۲.۴۰۰.۰۰ تومان اضافه، برای جبران صبر و مافات تورمی است که در عرض یکسال به منافع فروشنده آن یخچال خورده است. خواهید گفت نرخ بهره یا سود واقعی یا پس از تعدیل و اصلاح آن بخاطر تورم برای فعالان اقتصاد مهم است، کاملاً درست است. اینجاست که در شرایط تورمی فرمول آنست که کالایی را که امروز می‌توانی بخری به فردا موکول مکن و کالایی را که فردا می‌توانی بفروشی امروز نفروش. چه کسی مسئول گسستن این دور و کستن این فرمول است. امضاء کنندگان پای هر قطعه اسکناس؟

این نکته را اضافه کنم و ختم کلام. اثرات منفی تورمی که پرداخت آتی شما بابت خرید آن یخچال بر فروشنده آن وارد می‌سازد می‌بایست جبران شود. فرض کنید نرخ تورم همان ۲۲ درصد باشد که بانک مرکزی هدف گذاری کرده بود و در زمان انتخابات یکی از محور‌های بحث بود و دیگر از آن صحبتی به میان نمی‌آید.

آن یخچال دیگر ۱۲.۴۰۰.۰۰۰ تومان نیست بلکه ۲۲ درصد سالانه به دلیل تورم در واقع از نرخ بهره یا سود اسمی ۲۴ درصد فروشنده محو و نابود شده و لذا پرداخت آتی برای «تابستانی بودن یخچال هرگز» ۱۴.۴۶۰.۰۰۰ تمام می‌شود.

من در کلاس «پول و بانک» می‌گویم هر چند پول برای همه ما شیرین است، ولی بحث‌های کلامی آن خشک و خسته کننده اند، به ویژه اگر بخواهی با موازین اقتصاد پولی بدان بنگری، ولی اضافه می‌کنم که ارسطو گفته: درخت علم تلخ است، ولی بر شیرین دارد. فکر می‌کنم در مورد این نوشته هم تکرار آن توجیه ضروری به نظر می‌رسد.

همچنین نتایج بیان می‌کند که معضل تورم در ایران به یک مشکل چند بعدی و پیچیده تبدیل شده و صرفاً با اجرای سیاست‌های انقباضی پولی و مالی نمی‌توانیم معضل را حل نمود بالا بودن سطح احتمال اثرگذاری متغیر‌ها بر تورم در دوره‌های زمانی مختلف به این واقعیت است که در هر دوره عوامل متعددی و تورم اثرگذار بوده‌اند و جهت رفع این معضل به یک دست که دیدگاه سیستمی نیازمندیم با توجه به تاثیر بالایی نرخ ارز نقدینگی و درآمد‌های نفتی و تورم مشاهده می‌گردد تصمیم‌گیری‌های دولت و بانک مرکزی چند سوی جهت رفع تورم مشاهده نشده و باعث ناسازگاری تصویری در این دوران مهم مشاهده می‌شود و این است که شاید به جای مکان میدان استقلال بانک مرکزی لازم لازم باشد بانک مرکزی و دولت با حکم یک نهاد یکپارچه تصویری جهت اجرای سیاست‌های هماهنگی‌های لازم را به عمل آورند تا مشکل تورم‌های بالا و دائمی در اقتصاد ایران مرتفع گردد.