به گزارش نبض بازار، با شنیدن خبر ترور همه ما با کمی ترس و ناراحتی و اینکه ناامنی تا بیخ گوشمان آمده است نگران میشویم، ولی روز گذشته با انتشار خبر ترور سلمان رشدی، یک شادی یا اینکه کلماتی مانند حقش بود و از این قبیل جملات را بر زبان آوردیم، خبری که البته از همان زمان وقوع با واکنش و تحلیلهای بسیاری همراه بود، اما شاید بد نباشد که به دور از هر تحلیلی نگاهی به سبقه او، دلیل ارتداد و حکم امام خمینی (ره) درباره او بیشتر بدانیم.
وقتی همیشه پای اسرائیل در میان است
سِراحمد سلمان رشدی با نام اصلی احمد سلمان رشدی زاده ۱۹ ژوئن ۱۹۴۷ هندوستان، محل زندگی انگلیس-لندن، ملیت هندیالاصل، تبعه انگلستان دانشگاه کالج کینگ، کمبریج، مذهب خدا ناباور.
سِر احمد سلمان رشدی نویسنده و مقالهنویس بریتانیایی-هندی است. وی نخستین بار با کتاب بچههای نیمهشب به شهرت رسید و جایزه بوکر را بابت نگارش این اثر دریافت کرد. اغلب آثار رشدی از شبهقاره هند ریشه میگیرد. داستانهای او را در گونه رئالیسم جادویی طبقهبندی میکنند.
در ۱۴ فوریه ۱۹۸۹ (۱۳۶۷ خورشیدی) امام خمینی (ره) حکم کشتن سلمان رشدی را صادر کرد و این فتوا تا به امروز باقی ماندهاست.
شبانگاه ۲۱ مردادماه ۱۴۰۱ خبر حمله به سلمان رشدی توسط یک جوان ۲۴ ساله به نام «هادی مطر» مخابره شد. خبری که بار دیگر اذهان را به یاد آن اتفاق ناراحتکننده و فتوای تاریخی امام خمینی (رحمةالله علیه) انداخت. ۲۵ بهمنماه سال ۱۳۶۷ بود که حکم «اعدام سلمان رشدی» توسط حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه) به دلیل انتشار کتابی موهن، طی گزارش خبری تلویزیون اعلام شد:
«إنا لله و إنا إلیه راجعون
به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می رسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می باشند. از مسلمانان غیور می خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان شاء الله. ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد، ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد؛ و السلام علیکم و رحمةالله و برکاته.
روح الله الموسوی الخمینی»
چهارمین اثر وی آیات شیطانی اعتراضاتی را در کشورهای اسلامی برانگیخت. پس از آن، فتوای صادره روحالله خمینی برای به قتل رساندن وی، باعث شد تا سلمان رشدی سالیان درازی به زندگی مخفیانه روی آورد و تنها در مناسبتهای خاص در انظار ظاهر شود. در ۲۱ مرداد ۱۴۰۱ شخصی با چاقو به وی حمله و جراحات سنگینی به او وارد کرد.
آثار رشدی همواره با استقبال منتقدان ادبی رو به رو شدهاست و وی بارها برندهٔ جوایز ادبی نظیر وایتبرد (۲ بار)، بوکر داستان، بوکر بوکرها، جایزه شورای هنر، اتحادیه انگلیسیزبانان و نویسنده سال بودهاست.
شهرتش در نویسندگی است، از خانوادهای به ظاهر مسلمان متولد شد که خودش درباره آنها گفته بود: خانواده من به اسلام گرایش داشتند، ولی در خانه ما خبری از دین نبود. فقط سالی یک بار مرا برای عبادت به مسجد میبردند.
مثل مراسم سال نو مسیحیان. یک دایه مسیحی داشتم و اکثر دوستان من غیرمسلمان بودند. پدرم از قانون قرآن در منع نوشیدن مشروبات الکلی تبعیت نمیکرد. خوشبختانه میتوانم بگویم که پدر و مادر من مسلمان بدی بودند».
او در سن ۱۴ سالگی به انگلستان رفت و در مدسه مختلط راگبی درس خواند با نوشتن مقالات تبلیغی مخارج خود را تامین کرد، شناسنامه انگلیسی گرفت و تبعه انگلستان شد.۴ بار ازدواج کرد که هر چهار بار به طلاق منجر شد و هیچ یک از همسرانش به خوبی درباره او یاد نکرده اند.
نام اولین کتابش بچههای نیمهشب است که باعث شهرت او شد؛ کتابهایی که در حوزه رئالیسم جادویی طبقهبندی میشوند. چهارمین کتابش البته حکم مرگ او را رقم زد کتابی به نام آیات شیطانی که سرنوشت او را تغییر داد.
کتابی که توسط انتشاراتی وایکینگ پنگوئن که وابسته به چندین سرمایه دار اسرائیلی است منتشر شده و بنابر نوشته مجله اشپیگل پیش از چاپ و انتشار کتاب خود، حدود ۱.۵ میلیون مارک به عنوان پیشپرداخت از ناشر کتاب خود دریافت کرده که این مبلغ، تا آن روز بیسابقه بوده است. همانطور که گفتیم قالب سبک کتابهای او در رئالیست جادویی بوده که این کتاب هم از این موضوع مستثنی نبوده است.
اما داستان این کتاب جنجالی چه بود؟
شخصیتهای اصلی این کتاب جبرئیل و صلاح الدین هستند که از سقوط یک هواپیمای ربوده شده جان سالم به در برده اند. بخشی از داستان در روسپی خانهای ترسیم میشود که زنان حاضر در آن به نامهای زنان پیامبر شناخته میشود. برای مثال عایشه در این کتاب نام رعیتی هندی است که اهالی روستای خود را وسوسه میکند. در این کتاب به رسول خدا (ص) یاران و همسران وی و نیز فرشته وحی، جبرائیل، به صراحت توهین شده است.
حجت الاسلام قرائتی در یکی از برنامههای درسهایی از قران به عبارتی از این کتاب اشاره کرده است که پیامبر را ساحر کذاب خطاب کرده است.
پس از انتشار این کتاب امام خمینی (ره) در ۲۵ بهمن سال ۱۳۶۷ پیامی صادر کردند که در آن نویسنده این کتاب را مستحق اعدام دانستند و فرمودند که هرکسی که در این راه کشته شود، شهید محسوب میشود.
رهبر انقلاب همچنین ناشران مطلع از محتوای کتاب را نیز محکوم به اعدام معرفی کرد و از «مسلمانان غیور» خواست تا در هر نقطه که آنها را یافتند، سریعا اعدامشان کنند تا کسی جرأت توهین به مقدسات مسلمانان را پیدا نکند.
حکم امام خمینی درباره لزوم اعدام سلمان رشدی، بازتابهای گستردهای در کشورهای مختلف جهان داشت؛ از جمله راهپیمایی مردم ایران، لبنان، مسلمانان انگلستان و ترکیه در دفاع از این حکم. همچنین مصطفی محمود مازح، جوان ۲۱ سالۀ لبنانی، پس از صدور حکم امام خمینی، در ۱۴ مرداد ۱۳۶۸، تلاش کرد سلمان رشدی را به قتل برساند، اما پیش از رسیدن به محل اسکان سلمان رشدی، با انفجار مواد منفجرهای که به همراه داشت، کشته شد.
سلمان رشدی پس از انتشار حکم اعدام از سوی امام خمینی، وادار به زندگی مخفی شد و چنانکه خود در کتاب خاطراتش نوشته، حتی روابط شخصیاش با همسر و فرزندش نیز تحت تاثیر حکم اعدام قرار گرفت.
حس کردم که من یک مرد مردهام
او تا سال ۱۹۹۸ تحت حفاظت بسیار شدید قرار داشت و پلیس انگلیس سالانه یک میلیون دلار برای محافظت از سلمان رشدی هزینه میکرد. از این رو مالیاتدهنگان انگلیسی به این امر اعتراض کردند. شاهزاده چارلز، ولیعهد انگلستان اعلام کرد: «سلمان رشدی سرباری پرخرج برای مالیاتدهندگان انگلیسی است».
شرکت هواپیمایی بریتیش ایرویز، حضور رشدی را در هواپیماهای خود ممنوع اعلام کرده بود و شرکت هواپیمایی ایرکانادا تا چند سال از سفر رشدی با پروازهای خود جلوگیری کرد. در کتاب خاطرات «ران اوانس»، یکی از محافظان سلمان رشدی درباره ترس او از فتوای امام خمینی مینویسد: «سلمان رشدی از بیم جان خود جرأت نداشت هیچ کدام از دوستان و آشنایانش را ملاقات کند و حتی اجازه نمیداد پسر ۱۰ سالهاش ظفر به دیدار او بیاید».
خودش در مصاحبههایی گفته بود: «در مدت سی روز بیش از ۵۷ بار محل سکونتم را تغییر دادم و کاملا آشکار شده که نباید انتظار بهتر شدن اوضاع را داشته باشم من دیگر در هتل زندگی نمیکنم و به یک مکان بی نام و نشان آورده شدم و دور تا دورام را نگهبانان احاطه کردند و شبانه روز تحت نظرم»
وی همچنین درباره اولین احساسش پس از شنیدن حکم امام خمینی (ره)، میگوید: «حس خوبی نبود. حس کردم که من یک مرد مردهام، قدم زدن بدون یک محافظ شخصی، رفتن به خرید، دیدن خانواده، پرواز با هواپیما و تمام اینها در آن زمان برای من غیرممکن بود»
او در نهایت مجبور شد به آمریکا مهاجرت کند. وی تا کنون در نزدیکی میدان اونیون (وحدت) شهر منهتن ایالت نیویورک آمریکا زندگی کرده است.
حکم ساب نبی چیست؟
سید عطالله مهاجرانی در این زمینه کتابی به نام نقد کتاب آیات شیطانی این کتاب را در چهارچوب جنگ صلیبی غرب علیه اسلام ارزیابی کرده است.
حتی عبدالکریم سروش که نظرات مناسبی درباره اسلام نداشته در سال ۶۱ درباره این کتاب گفته بود «در موضوع سلمان رشدی عدهای از او دفاع کردند و گفتند که مساله آزادی بیان است، اما اینگونه نیست، زیرا او به پیامبر (ص) ناسزا گفته و این مساله به آزادی بیان ربطی ندارد.»
بسیاری در آن زمانها سوالشان این بود که چرا دربرابر این کتاب کتابی نوشته نشد که آن را رد کند و یا دلیل منطقی آورده نشد موضوعی که حجت الاسلام والمسلمین محمدی درباره آن گفته است که «اگر سوال علمی بود و اگر شبهه نظری بود باید جوابش داده میشد، اما رشدی ناسزا گفته بود و سابالنبی (فردی است که به پیامبر اکرم (ص) دشنام دهد یا چیزی به پیامبر نسبت دهد که موجب تحقیر و نقص او شود) به فتوای تمام علمای شیعه و سنی حکم اعدام دارد که او هم از همین مصادیق است و به پیامبر توهین کرده است و این کتاب سراسر ناسزا و تهمت به پیامبر است.
پایان یک زندگی تاریک یا شروع یک حقارت تازه؟
سید حسن نصرالله بعد از توهین چند نشریه غربی به اسلام گفته بود: اگر تاکنون مسلمانی فتوای امام درباره سلمان را اجرا کرده بود این اراذل جرات جسارت به پیامبر را نداشتند، نه در دانمارک، نه در نروژ و نه در فرانسه ...
و این حکم سرانجام دیروز اجرا شد. هادی مطر جوانی که به نقل از فرماندار نیویورک ۲۴ ساله است او را به چند ضربع چاقو راهی بیمارستان کرد و به نقل از روزنامه نیویورکتایمز درباره وضعیت سلمان رشدی، نویسنده مرتد کتاب اسلامستیزانه «آیات شیطانی» گزارش داده او به دستگاه تنفس مصنوعی وصل است و توان تکلم ندارد. صب دستش قطع شده، یک چشمش را احتمالا از دست داده و کبدش هم دچار مشکل شده است.
حال باید دید که سرانجام زندگی در سایه او به اتمام میرسد یا همچنان باید با جسمی ناقص به زندگی در تاریکی خود ادامه دهد؟
در آخر این سؤال مطرح شود که چرا به جای پاسخ علمی به سلمان رشدی، حکم اعدام او صادر شد؟ در پاسخ باید گفت: اقدام سلمان رشدی، یک اشکال و شبهه نظری نبود که بخواهیم به آن به وسیله استدلال و بحث نظری پاسخ دهیم، بلکه او با تألیف این کتاب عملاً و عمداً به ساحت نبی اسلام جسارت کرد و خود را از مصادیق «سابّالنبی» قرار داد و حکم توهین کننده به پیامبر اسلام بنا به فقه شیعه و فتوای تمامی مراجع «اعدام» است. اگر او در تألیف کتاب خود اِن قُلتها و ایراداتی را نسبت به قرآن و پیامبر بیان میکرد، بیشک با چنین واکنش سنگینی روبهرو نمیشد، کما اینکه بسیاری از منتقدان غیرمسلمان چنین روشی را اتخاذ کردهاند؛ اما سلمان رشدی در مقام اشکال کننده و بیان شبهه نیست، بلکه او با قصد توهین و استهزای اسلام و حضرت محمد مصطفی (ص) این اثر را پدید آورد.